جایی برای برگزاری مراسمات باشکوه تعزیه؛
تکیه دولت از نگاه «یادنامه کمالالملک»/ تهران را با تکیه دولت میشناختند
تکیه دولت را که اکنون اثری از آن به جا نمانده است، و تنها در نقاشی کمالالملک تصویر بینظیر آن را میبینیم میتوان از معدود بناهایی دانست که علاوه بر تاثیر بسزایی که در تاریخ تعزیه داشته است، به عنوان یک شاهکار معماری عصر قاجار نیز مطرح بوده است. این اثر را در کتاب یادنامه کمالالملک بررسی کردهایم.
حدود ۸۰ سال پیش تهران را با «تکیه دولت» میشناختند. در آن زمان بلندترین سازهی شهر بود و مسافران هنگام دیدن آن میفهمیدند به تهران رسیدهاند.
امروزه یکی از معدود آثار باقیمانده که توصیفی از وضعیت تکیه دولت در اختیار ما میگذارد، تابلوی «تصویر تکیه دولت» اثر کمالالملک است که نهتنها از لحاظ طرح و ترکیب و رنگآمیزی اثری بدیع و شاهکاری نفیس به شمار میآید، بلکه از آنجا که نشاندهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و بهویژه از این نظر که بیانکننده مراسم پرجلال و شکوه تعزیهداری است، یکی از گویاترین اسناد مهم ملی ایران نیز بهحساب میآید.
یادداشتی از مهدی فروغ در کتاب یادنامه کمالالملک میخوانیم:
«خدا روانش را شاد بدارد که تصویر رنگی یکی از بناهای تاریخی مارا که امروز متاسفانه اثری از آن موجود نیست، برای ما باقی گذاشته است. تصویر تکیه دولت به قلم نقاش چیره دست، شادروان محمد غفاری (کمالالملک)، نه تنها از لحاظ طرح و ترکیب و رنگآمیزی، اثری بدیع و شاهکاری نفیس است، بلکه از آنجا که نشاندهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و مخصوصا از این جهت که بیانکننده مراسم پرجلال و شکوه تعزیه داری، یعنی مراسمی که از یک سلسله احساسات ملی و علائق مذهبی و ذوق هنری ما در گذشته حکایت میکند، به عنوان گویاترین سند مهم ملی برای ما گرامی و پر ارزش است.
ساختمان عظیم تکیه دولت که بعضی از جهانگردان و نویسندگان مغربزمین آن را شبیه و از حیث عظمت، نظیر «آمفی تئاتر ورونا» دانستهاند، در ضلع شرقی کاخ گلستان و در مجاورت شمسالعماره قرار داشت و بنایی سه طبقه گردی بود محیط بر محوطه وسیعی که قطر تقریبی آن شصت متر و ارتفاعش را در حدود بیستوچهار متر و مساحتش را دوهزاروهشتصد و بیستوچهار متر مربع ذکر کردهاند.
عظمت و جلال تکیه بیشتر به سبب مراسم پرشکوهی بود که به نام «تعزیه» در آن برگزار میشد. در این مراسم در و دیوار را با چلچراغها و قالیچهها و شالهای کشمیری و تابلوهای نفیس و سایر اشیاء پر قیمت تزیین میکردند. تزیین هر غرفه را یکی از رجال معروف و متمکن به عهخده میگرفت و در نتیجه یک نوع رقابت مذهبی در این کار بین اشخاص ایجاد میگردید و این امر تا حدی مبین خلوص عقیده ایشان به خاندان امام اول شیعه بود. جمعیت انبوه زنان، سکوی مرکزی را احاطه میکردند و مردان در پشت سر ایشان روی پلهها و در غرفهها و اطاقها جای میگرفتند.
مراسم تعزیه با ورود عده ای در حدود دویست نفر از مستخدمین دربار سلطنتی آغاز می شد که در دو صف، به دنبال رئیس مستخدمین یا خوانسالار ، ملایم و باوقار دور سکوی مرکزی میگشتند. همه لباس سیاه به تن داشتند و پس از مدتی نوحه سرایی و سینه زنی خارج میشدند. بلافاصله پس از آنها جمعی در لباس عربی با شور و هیجان فوق العاده داخل میشدند و دیوانه وار سینه می زدند و خارج میشدند و در دنبال ایشان گروهی سنگ زن به داخل میآمدند و پس از نوحه سرایی و زدن قطعات چوبی که در دست داشتند به یکدیگر، عزم رفتن میکردند و در همین اثناء صدای اندوهبار موسیقی به گوش میرسید.
از این سه گروهی که بیان کردیم، کار گروه اول بیشتر تشریفاتی بود، ولی دو گروه دیگر با مرثیههایی که میخواندند و با حرکات و اعمالی که انجام میدادند ، ذهن حضار را به تماشای وقایع معطوف و ایشان را برای دیدن آن مستعد میساختند. گروه عرب، رمز و نشانهای بود که برای معلوم داشتن محل حادثه به کار میرفت، و با مشاهده آن، ذهن مسمتع به محل وقوع ماجرا و کسانی که در آن دخیل بوده اند مسبوق میگردید.
دسته موسیقی نظامی و در دنبال آن، دستههای کوچک دیگر، با نظم و طمأنینه داخل میگردیدند و هر کدام نوای مخصوصی مینواخت و پس از یک بار طواف به دور سکو، از در دیگر خارج میشد. پس از آن، شبیهها به تدریج با نظم و ترتیب خاص داخل میشدند. مقدم بر همه، عدهای کودک ده دوازده ساله در لباس سبز حرکت میکردند و در دنبال ایشان چندین نفر در لباس رزم، یعنی زره و خود، داخل میشدند . پس از طی کردن چند قدم به داخل تکیه، صدای نازک و سوزناک یکی از این اطفال بلند میشد که ابیاتی در رثاء امام سوم میخواند. ابیاتی که خوانده میشد، زمینه را برای وقایع تعزیه فراهم میساخت. عده دیگری که به همراهی صف کودکان به تدریج داخل میشدند، در خواندن آن نوای حزن انگیز به صاحب این صدا میپیوستند و آواز پرسوزی را که تا مغز استخوان هر شنونده نفوذ میکرد، با متانت و سنگینی و ابهت تمام و با خلوص عقیده میسرودند. انعکاس صدای پر احساس این جمعیت در فضای خالی تکیه، شکوه جان گزایی داشت و تأثیر عمیقی در روح حضار میگذاشت.
معین البکاء در تمام مدت تعزیه، بدون توجه به حضار، در همه امور دخالت میکرد و با عصای خود دسته موسیقی را به نواختن فرمان میداد ، یا شبیهها را به وظایفی که داشتند آگاه میساخت و ایشان را در صورت خبط و خطا راهنمایی میکرد. توجه حضار به قسمی به وقایع تعزیه جلب میشد که وجود معین البکاء هیچ گونه لطمهای به پیشرفت وقایع داستان وارد نمیآورد و نه تنها موجب حواسپرتی حضار نمیشد ، بلکه ایشان به طوری به مشاهده تعزیه غرق میشدند که وجود او را به کلی فراموش میکردند.»
کتاب در این بخش که به تکیه دولت پرداخته، این بنا را در کنار بناهای عظیم و ارزشمند خارجی قرار میدهد که چطور از آنها محافظت شده و مرمت شدهاند و با بازسازی آنها توجه جهانگردان را جلب کردهاند. از نظر برخی پژوهشگران ایده تکیه دولت از «رویال آبرت هال» نشئت گرفته است در صورتی که این بنای سه طبقه که تا ۲۲ هزار نفر ظرفیت داشت برگرفته از معماری ایرانی_اسلامی در همان دوره بوده است.
«کارلا سرنا» تنها زن جهانگرد خارجی است که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه همراه زنان حرم از تکیه دولت دیدن کرده و شرح مفصلی در سفرنامه خود درباره آن نوشته است. این بانوی ایتالیایی درباره بازدید خود از تکیه دولت مینویسد: «من افتخار این را داشتم که از سوی اعلیحضرت برای تماشای تعزیه در جایگاه مخصوص همسر سوگلی شاه، که عنوان «ملکه ایران» را دارد دعوت شوم. آن روز نهمین قسمت واقعه کربلا (تاسوعا) به معرض نمایش گذاشته شده بود.
نظر شما