بهروز فخیمی، نویسنده و پژوهشگر ادبی یادداشتی را به مناسبت برگزاری همایش بینالمللی پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.
پروین اعتصامی از جمله شاعرانی است که اشعار او در عرصه موسیقی بسیار کم مورد اقبال و توجه آهنگسازان و خوانندگان قرار گرفته است. در این مورد غیر از پروین برخی از شاعران بزرگی همچون فردوسی، ناصر خسرو و نظامی نیز در این مبحث قرار میگیرند.
هرچند که در برخی مقالات اخیر این موضوع را به نوعی کملطفی موسیقیدانان نسبت به شعر پروین یا دیگر شاعران برشمردهاند، ولی ما تصمیم داریم که علت این موضوع را نه از بعد احساسی که از بعد ساختارشناسی و فنی تحلیل کنیم.
در عرصه موسیقی و نحوه استفاده از اشعار برای ملزومات فرمهای با کلام موسیقیایی، ساختارها و عناصری مورد نیاز است که گاهی اوقات در اشعار برخی از شعرا این عناصر یافت نشده و مشکلساز میشوند.
با یک جستوجوی کوتاه در فضای مجازی، به راحتی میتوان دریافت که بعضی از شاعران در دنیای موسیقی از اقبال لازم برخوردار نبودهاند. چرا شاعران بزرگی نظیر فردوسی، نظامی، ناصر خسرو و پروین اعتصامی جزو این دسته از شعرا قرار دارند؟ حال میخواهیم به برخی از عواملی اشاره کنیم که باعث بروز این موضوع شده است.
ریتم ذاتی و ریتم جاری در اشعار
در شعر ایرانی و بهخصوص اشعار کهن، به دلیل حضور اوزان عروضی همیشه یک ریتم ذاتی در حرکت کلمات ملموس بوده و حضور دارد. اما این ریتم با وجود ذاتی بودن، نمیتواند سبب موسیقیایی بودن هر شعری شود. از جمله عناصری که یک شعر را مستعد انتخاب و شرکت در یک ساختار موسیقیایی میکند، علاوه بر ریتم ذاتی، ریتم جاری و ترکیب پیوستگی آهنگ کلمات است که سبب گره خوردن و غلطیدن کلمات بر روی یک دیگر میشود. ممکن است از لحاظ اوزان عروضی کلمات راحت در هم تنیده شوند، اما در این میان انتخاب کلمات خوش آهنگ و متجانس علاوه بر بار مفهومی کلام، بار ریتم جاری و موسیقیائی شعر را بر عهده دارد.
با نگاهی اجمالی و تحقیقی بر روی اشعار پروین اعتصامی، میشود به وضوح دریافت که پیوستگی آهنگین بین کلمات یا همان ریتم جاری در اشعار پروین در کمترین سطح و لایه موسیقیایی خود قرار دارد. این مقوله در اشعار بزرگان دیگری همچون فردوسی و نظامی نیز کاملاً مشهورد است.
اشعار روایتی و حکایتی
اصولاً در عرصه موسیقی اشعاری که جنبه روایت یک داستان یا حکایتی را دارند، به دلیل انسجام مفهومی و زیاد بودن تعداد ابیات موجود که غالباً در قالب مثنوی نیز سروده میشوند، مورد توجه و اقبال قرار نمیگیرند. زیرا در این گونه اشعار انسجام کلام به گونهای پیش میرود که اگر یکی دو بیت از این میان حذف شود، رشته کلام گسسته شده و روایت مورد نظر نامفهوم میشود. از طرفی استفاده از تمام ابیات به دلیل زمانهای محدود ضبط، اجرا و پخش آثار موسیقی در اکثر رسانهها، اجازه استفاده از کل ابیات را نمیدهد. ضمن اینکه اصولا طولانی شدن آهنگها از حوصله مخاطب خارج بوده و شنونده را خسته میکند.
حال برای درک بهتر، برگردیم و سبک سرودههای همان شعرای فوق را که نام بردیم، بررسی کنیم. در نگاه اول تمام شاعران فوق بیشتر مثنویسرا بودهاند و اشعار آنها جنبه روایتی و بلند دارد. پس طبیعتاً پروین نیز در این زمره قرار میگیرد.
استفاده از کلمات غیر آهنگین
در ابیات و اشعار اکثر شاعران نامبرده، به وفور کلمات غیرموزیکال و غیرموسیقیایی یافت میشود که معمولاً در ساختار موسیقی کاربردی نیستند و متجانس به نظر نمیرسند. کلماتی مانند گرز، سُم اسب، پیاز، سوزن و دیگ این قبیل کلمات معمولاً به دلیل ضرورتِ نیازهای روایتهای مورد نظر و بر اساس جبر معنایی و مفهومی مورد استفاده قرار میگیرند. اما به دلیل غیر آهنگین بودن، اصولاً در روند آهنگسازی و ساختار موسیقی سبب اصطکاک و نابسامانی احساسی و موسیقیایی میشوند. به همین دلیل این قبیل اشعار معمولاً از اقبال مناسبی در حوزه موسیقی برخوردار نیستند.
بنابراین با یک نگاه اجمالی در اشعار پروین میتوان متوجه شد که بیشتر اشعار پروین نیز همچون فردوسی، ناصر خسرو و نظامی از این روند و قاعده پیروی میکند. البته نیاز به توضیح است که گاهی اوقات برخی از کلمات جنبة تمثیلی پیدا میکنند که نباید در زمره این مبحث قرار داد. مثل کلمه سوزن دربیت زیر:
سوزن از اختر دُمدار کن و نخ ز شهاب/ وصله زن دامن پیراهن خود را به رفو
همان گونه که ملاحظه میکنید، در این بیت واژه سوزن به عنوان یک نماد تمثیلی به کار برده شده است.
عدم آشنایی شاعر با موسیقی
در بررسیهای دقیق، متوجه میشویم که در طول تاریخ شعر و ادبیات پارسی، اصولاً شاعرانی که با مباحث و علم موسیقی آشنایی داشتهاند، بیشتر به ریتم جاری در شعر اهمیت داده و رعایت کردهاند. مثل محمد حسین شهریار که به نواختن ساز در حد معقول آشنایی داشت. همچنین شعرایی که با موسیقی آشنایی نداشتهاند، این موضوع در اشعار آنان به وضوح قابل لمس بوده است. باز هم در بررسی مجدد متوجه خواهیم شد که تقریباً هیچ کدام از شاعرانی مثل فردوسی، ناصر خسرو و نظامی که نام بردیم، به علم موسیقی اشراف نداشتهاند. پروین اعتصامی نیز در این زمره قرار میگیرد. زیرا شرایط زیست محیطی برای پروین و دوره زندگی او به گونهای بوده که حتی زنان برای کسب سواد خواندن و نوشتن دچار مشکلات بودهاند، چه رسد به اینکه به زنان در حوزه موسیقی اجازه فعالیت دهند. درواقع همین نقیصه باعث شده تا پروین اعتصامی از حوزه موسیقی دور بماند و در نهایت تأثیرات این موضوع در اشعار وی خودنمایی کند.
با یک بررسی کوتاه و فنی، متوجه شدیم که در واقع عدم استفاده از اشعار برخی شعرای بزرگ سرزمین ایران که نام بردیم، نتیجه بی مهری یا کم توجهی موسیقیدانان و آهنگسازان به این بزرگان نیست؛ بلکه ساختارمندی و نحوه سبک این شعرا به دلیل عدم مجانست و بهرهمندی از ساختار موسیقیایی، معمولاً دست اکثر آهنگسازان و اهل فن موسیقی را برای استفاده از اشعار این شاعران گرانسنگ بسته است. از این رو در دراز مدت شاهد عدم استفاده یا کمتر استفاده کردن اشعار این بزرگان در ساختار موسیقیایی با حاکمیت شعر بودهایم.
نظر شما