چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۰
کورش صفوی پی‌گیر آرا و تفکرات «مایکل هلیدی» نقش‌گرا بود/ در بحث ارتباط زبان‌شناسی و ادبیات نیازمند نظریه‌ایم

آزیتا افراشی، رئیس انجمن زبان‌شناسی ایران گفت: صفوی پی‌گیر آرا و تفکرات « مایکل هلیدی» نقش‌گرا بود که این نشان‌دهنده تدوام فکری و پیگیری‌های وی بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آزیتا افراشی در نشست «نگاهی به میراث علمی کورش صفوی» که با حضور برخی استادان زبان‌شناسی از جمله شهین نعمت‌زاده، گلنازمدرسی قوامی، راحله گندمکار و فاطمه عظیمی‌فرد برگزار شد، عنوان کرد: در اوایل دهه 70 که من رشته زبان‌شناسی شناختی را انتخاب کردم، این اندیشمند بزرگ از ارکان شکل‌گیری اندیشه و تفکر زبان‌شناسی ایران به شمار می‌آمد.

وی زبان‌شناسی را یکی از نظریه‌محورترین دانش‌های علوم انسانی و موفق در ایران دانست و گفت: این علم از لحاظ روش، مسیرهای روشنی را طی می‌کند.

افراشی با اشاره به طرح بحث زبان‌شناسی ایرانی توسط صفوی افزود: وی بین زبان‌شناسی و سنت مطالعه زبان تفاوت می‌گذاشت. صفوی به خاطر تعدد آثارش و تداوم در مسیر نگارش و ترجمه، تأثیر زیادی بر زبان‌شناسی ایرانی گذاشت.

وی بر تداوم در کار علمی و پرکاری اما نه در یک شاخه تأکید و عنوان کرد: یک محقق خوب، حتما یک محقق پرکار است که صفوی در این خصوص نمونه است.

افراشی، مرگ صفوی را مصداق واقعی نظریه مرگ مؤلف تلقی کرد و گفت: وجوه شخصیتی یک فرد ممکن است در نگاه و تحلیل آثارش مؤثر باشد و این همواره برایم سؤال است که آیا اگر کسی را از نزدیک بشناسی بهتر می‌توانی به تحلیل آثارش بپردازی یا اگر نشناسی؟

وی در ادامه ترجمه را به نوعی سرگرمی صفوی اما تأثیرگذار بر زبان‌شناسی تلقی کرد و سپس ضمن اشاره به علاقه وی به تاریخ معنی‌شناسی و زبان‌شناسی ادامه داد: صفوی به معنای واقعی معلم بود که این خصیصه‌اش به نگارش درسنامه‌ها منجر شد و فکر می‌کنم بیشترین موفقیتش در این زمینه است.

افراشی افزود: دو کتاب «درآمدی بر معنی‌شناسی» و «منطق در زبان‌شناسی» و همچنین کتاب دو جلدی «از زبان‌شناسی به ادبیات (نظم و شعر)»، که همه در همین حوزه هنری منتشر شده‌اند، دقیقا درسنامه هستند.

 وی در ادامه گفت: وی در هندوستان هم وقت زیادی روی آموزش زبان فارسی گذاشت و نظرات ارزشمندی در این حیطه می‌داد. خط هم از حوزه‌های مورد علاقه‌اش بود و علاوه بر این، پیشنهاد می‌داد که میان زبان‌شناسی و هنر ارتباط برقرار شود.

افراشی در این‌باره ادامه داد: صفوی توانسته بود که یک ارتباط میان‌رشته‌ای از یک سو با فلسفه و از سوی دیگر با ادبیات برقرار کند. او به این ارتباط باور داشت و اگر فرصت می‌کرد به گمانم فراتر می‌رفت و با مطالعه عصب‌شناسی به زبان‌شناسی شناختی هم می‌پرداخت. صفوی پی‌گیر آرا و تفکرات «مایکل هلیدی» نقش‌گرا بود که این نشان‌دهنده تدوام فکری و پیگیری‌های وی بود.

وی افزود: صفوی مفاهیم ساخت‌گرایی را چنان به روشنی و شفافیت بیان می‌‎کرد که برای سایر رشته‌ها نیز قابل دریافت بود.

افراشی سپس با اشاره به اینکه صفوی خود را ساخت‌گرا معرفی می‌کرد و شیفته دو شخصیت سوسور و یاکوبسن بود گفت: وی خیلی از مباحث پیچیده را برای نخستین‌بار به زبان‌شناسان و دانشجویان سایر رشته‌ها معرفی کرد.

در بحث ارتباط زبان‌شناسی و ادبیات نیازمند نظریه‌ایم
همچنین در این نشست محمد راسخ‌مهند، زبان‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان، فعالیت‌های علمی صفوی را در شش حیطه تقسیم‌بندی و عنوان کرد: یکی از حیطه‌های کاری صفوی تدریس ساخت زبان فارسی بود که البته تألیف و ترجمه‌ای در این خصوص ندارند ولی بعدها دانشجویان وی کارش را در این زمینه ادامه دادند که می‌توان به آزیتا افراشی اشاره کرد که کتاب ساخت فارسی را تألیف و در انتشارات سمت منتشر کرد.

این زبان‌شناس در ادامه به فعالیت‌های صفوی در زمینه ساخت‌گرایی و زبان‌شناسی سوسور به عنوان دومین حیطه کاری وی پرداخت و گفت: توجه جدی و خیلی درستی به بحث ساخت‌گرایی از جمله ساخت‌گرایی سوسوری داشت و بهترین کاری که در این حیطه کرد، ترجمه کتاب «دوره زبان شناسی عمومی» تألیف «فردینان دو سوسور» و ترجمه دو کتاب از«جاناتان کالر» با عناوین «بوطیقای ساخت گرا» و «فردینان دو سوسور» تألیف بود.

راسخ با اشاره به دو کتاب «درآمدی بر معنی‌شناسی» و «منطق در زبان‌شناسی» بحث معنی‌شناسی را به عنوان سومین حیطه کاری صفوی برشمرد و گفت: معنی‌شناسی اصلی‌ترین حیطه صفوی است و چند کتاب در این حیطه ترجمه کرده است. صفوی اولین کسی بود که بحث معنی‌شناسی را مطرح کرد ولی هیچ‌وقت به معنی‌‌شناسی شناختی نرسید و تا آخر حیاتش  بر همان معنی‌شناسی ساخت‌گرا و معنی‌شناسی واژگانی متمرکز بود.

این زبان‌شناس، نشانه‌شناسی را حوزه چهارم کاری صفوی عنوان و خاطرنشان کرد: وی از دل ساخت‌گرایی به مرور به نشانه‌شناسی رسید که باز هم پایه‌اش روی نشانه‌شناسی سوسوری بود. از دل نشانه‌شناسی نیز به مرور وارد بحث زبان‌شناسی ادبیات، که پنجمین حیطه کاری وی است، شد. وی در این زمینه پیشگام بود و کاری که کرد را قبل از وی ندیده‌ام. خیلی هم سعی کرده بود که این حیطه را ایرانی ببیند و یکی از بحث‌هایی که ایرانی کرده است این است که پلی از زبان‌شناسی به ادبیات زده است ولی این پل محکم نشده است. نظراتی هم خاص خود داشت که فکر نکنم از کسی وام گرفته باشد.

وی درادامه به ترجمه به عنوان ششمین حیطه کاری صفوی اشاره کرد و گفت: کلی آثار ترجمه کرد که بیشترشان در زمینه ارتباط فلسفه و ادبیات است که از جمله می‌توان به کتاب درآمدی بر فلسفه زبان، دیوان شرقی غربی گوته و دو کتاب از نوآم چامسکی با عناوین «زبان و ذهن» و «زبان و اندیشه» اشاره کرد. علاوه بر این، کتاب‌های دیگری همچون تاریخ خط، زبان‌های دنیا و فن دستور را هم ترجمه کرد.

راسخ با اشاره به اینکه وی آنچه را درس می‌داد کاملا فهمیده بود، افزود: بحث پیش آمده که برخی از کارهای صفوی ارژینال و مبنا نیست. در پاسخ باید گفت که وی با متن‌های زیادی روبه‌رو بوده و قرار نیست که هر کتابی نظریه باشد و خیلی از مباحث تخصصی را باید در مقاله جست. وی  بر بحث «زبان‌شناسی ایرانی» تأکید می‌کرد و می‌گفت که این‌همه زبان و گویش داریم ولی هنوز اطلس زبان‌های ایرانی نداریم.

وی تصریح کرد: البته منظور وی این نبود که جزیره‌ای به نام زبان‌شناسی ایرانی بسازیم بلکه اهتمام بر این داشت که اصولی علمی را بگیریم و سپس بحث‌های ادبیات و زبان خود را روی آن اصول اجرا کنیم. این‌گونه فکر نمی‌کرد که کاری به نظریه و ترجمه نداشته باشیم که اگر این گونه فکر می‌کرد، کتاب سوسور را ترجمه نمی‌کرد بلکه تأکیدش بر این بود که اهل تماشای صرف نشویم و به گذشته خود بی‌اعتنا نباشیم.

این عضو هیئت‌علمی زبان‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا در پایان با اشاره به اینکه بحث زبان‌شناسی ایرانی در جاهایی جایگاه پیدا کرده است عنوان کرد: البته در این زمینه نظریه زبان‌شناسی نداریم ولی در بحث ارتباط زبان‌شناسی و ادبیات نیازمند نظریه‌ایم.

این استاد و پژوهشگر زبان‌شناسی تاکید کرد: نظریه چیزی نیست که در یک نشست به نتیجه برسد بلکه در طول سال‌ها شکل می‌گیرد و بنابراین باید جایگاهی خاص داشته باشد و خیلی از نظریه‌ها را رد یا تأیید کند.

همچنین شهین نعمت‌زاده، زبان‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه الزهرا، در ادامه این نشست با اشاره به اینکه زمانی در دانشگاه تهران درس معنی‌شناسی و نشانه‌شناسی تدریس می‌شد گفت: علی‌محمد حق‌شناس می‌گفت اگر کارشناسی ارشد معنی‌شناسی خوانده‌اید در دوره دکتری جا دارد به نشانه‌شناسی بپردازید. دوره‌ای هم دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در این زمینه خیلی فعال بودند و از میان آنان اساتیدی پدید آمدند که اکنون از سرآمدان هستند.

فاطمه عظیمی‌فرد، زبان‌شناس و استاد دانشگاه، نیز به تدریس دوره‌های آمادگی کنکور توسط دکتر صفوی در اواخر دهه 70 در دانشگاه علامه اشاره و اظهار کرد: صفوی کتابی به عنوان «سرگردان در فلسفه ادبیات» دارد که در آن هیچ ارجاعی ندارد و به  مبانی ریشه‌ای فلسفه و ادبیات پرداخته است.

راحله گندمکار، همکار و شاگرد دکتر صفوی، در ادامه این نشست توضیحاتی درباره کتاب یادشده داد و گفت: مبانی دیدگاهی که صفوی مطرح کرده‌ در کتاب «سرگردان در فلسفه ادبیات» مطرح شده که آغازگر طرح نظریه وی بود.

وی ادامه داد: خود صفوی می‌گفت که این فقط یک طرح است و نیازمند فهم و بسط و به محک و آزمون گذاشتن است تا ببینیم شکل نظریه پیدا می‌کند یا نه؟

گندمکار افزود: در کتاب واژه نیز بدیهیات زبان‌شناسی را به چالش کشید و به تشکیکی که دیدگاه ادراکی می‌تواند ایجاد کند هم پرداخت.

وی در ادامه با اشاره به دو کتاب «درآمدی بر معنی‌شناسی» و «منطق در زبان‌شناسی» صفوی که در پژوهشکده فرهنگ و هنر حوزه هنری منتشر شده اظهار کرد: وی در کتاب «درآمدی بر معنی‌شناسی» دیدگاه‌هایش در زمینه‌های مختلفی به ویژه در معنی‌شناسی را بسط داده  و در کتاب «منطق در زبان‌شناسی، هم مبنا فلسفه است اما برای پیاده‌سازی ریاضی‌گونه مباحث از منطق استفاده کرده است.

گندمکار در ادامه به مخالفت صفوی با معنی‌شناسی شناختی اشاره کرد و گفت: وی همواره زبان و معنا و مجموعه‌ای از مفاهیم معنایی را مطرح کرده و بسیاری بحث‌ها را زیر سؤال برده است. همواره بر اندیشیدن تأکید داشت و می‌گفت « آنچه را می‌گویم حتما نپذیرید و درباره‌اش فکر کنید.» همواره بر کارکردن هم تأکید داشت و همیشه از دانشجویانش می‌پرسید که چه کاری در دست دارید و کارنکردن برایش قابل پذیرش نبود.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها