چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۲
نرم‌افزار تمدن‌سازی نظام اسلامی الگوگرفتن از بحث دفاع مقدس است/ نویسندگان شفاف بگویند چه کاری به دست مخاطب می‌دهند

حوزه دفاع مقدس به جهت میراث ارزشمندی که دارد و به جهت توجهاتی که به آن وجود دارد جزو گفتمان‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی است چون این نگاه وجود دارد که نرم‌افزار تمدن‌سازی نظام اسلامی الگوگرفتن از بحث دفاع مقدس است.

سرویس فرهنگ و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ در هفته دفاع مقدس گفت‌وگوهایی با اساتید حوزه ادبیات پایداری انجام شد تا شاید کمکی کرده باشیم تا در این آشفتگی و تنوع ژانر و گونه در دفاع مقدس سروسامانی بیابد. در ادامه پیگیری این موضوع گفت‌وگویی داشتیم با مرتضی قاضی نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس که در ادامه می‌خوانید:

- در حوزه دفاع مقدس تنوع ژانر و گونه از نظر شما به چه شکل است؟

مشغله من در این سال‌ها بحث مستندنگاری در حوزه دفاع مقدس بوده است و تخصص من هم بیشتر در این حوزه است. ادبیات دفاع مقدس شامل گونه‌های مختلفی می‌شود. من هم بنا دارم بیشتر حوزه مستندنگاری و ژانر و گونه در این حوزه بررسی کنم.
 
به نظر من از منظرهای مختلف می‌شود گونه‌های دفاع مقدس را دسته‌بندی کرد. بنده مقاله‌ای با عنوان «گونه‌های مستندنگاری» در کتابی با عنوان «خاطره‌نویسی در زیست‌بوم دفاع مقدس» دارم که یک مجموعه مقالاتی در حوزه ادبیات پایداری است.

دوستانی نظرشان این است که ادعای این مقاله و یادداشت که هدف آن منتشر کردن گونه‌های مستندنگاری است ادعای دقیقی نیست و گونه‌ها این طور نیستند اما به نظر من این‌ها گونه‌های مستندنگاری هستند.


مثلا ما در بحث مستندنگاری یک‌سری گونه‌های کلی داریم که اگر به تقسیم‌بندی جایزه ادبی جلال جایزه توجه کنیم به این گونه‌ها می‌رسیم. تک‌نگاری، سفرنامه، خاطرات خودنوشت و دیگرنوشت، مجموعه خاطرات انواع و اقسام گونه‌ها از جمله این‌ها هستند. به طور مثال در گروه خاطره ما «خاطره خودنوشت»، «خاطره شفاهی» «خاطره روزنوشت»، «خاطره اسارت»، «مجموعه خاطره»  را داریم یا در گروه «زندگی‌نامه» ما «زندگی‌نامه مستند»، «زندگی‌نامه داستانی»، «مجموعه زندگی‌نامه» را داریم. «گروه گزارش و سفرنامه» از دیگر گونه‌هاست.
یکی از مراکز دیگری که بحث گونه‌بندی‌های کتاب‌های حوزه مستندنگاری و باقی گونه‌ها را دسته‌بندی کردند کتاب خانه‌های تخصصی هستند.
 
از منظرهای مختلف می‌توانیم گونه‌‌های مختلف داشته باشیم. یک تناقضی در گونه‌ها وجود دارد. وقتی قرار است کار مستندنگاری انجام شود به این صورت است که به طور مثال یک امری سال ۶۵ اتفاق افتاده است، واقعه که تمام شده است و ما فقط به روایت شاهدان عینی به طور مستقیم یا غیرمستقیم دسترسی داریم. ما سراغ افراد می‌رویم و روایت‌های آن‌ها را می‌شنویم. روایت از کلام راوی، نگاه و تحلیلش به موضوع تشکیل شده است یا عکس یا سند و دست‌نوشته رسمی از واقعه موجود است که قابل استناد است.

وقتی با چندین نفر که واقعه‌ای را درک کردند مصاحبه می‌کنیم و این ضبط می‌شود، متن خام تولید شده است و این نزدیک‌ترین روایت‌هایی هستند که از واقعه مانده است. گونه‌بندی من اینطور است که چه کاری را به‌عنوان ماده خام دارید چه کاری باید با آن کنید از صفر تا صد را نام‌گذاری کردم. به طور مثال اگر به آن متنی که دارید دست نزنید و عینا همان را منتشر کنید و یک متن سوال جوابی داشته باشید که نزدیک‌ترین حالت به متن خام است به این نوع ساماندهی کردن می‌گویند. گونه دیگر اینکه سوالات را حذف کنید گویا سوالی نبوده و راوی خاطره را تعریف کرده است؛ این گونه را باز ساماندهی کرده‌ایم. در گونه دیگر اگر متن را با زبان و بیان خودمان بازنویسی کنیم این گونه را بازنویسی کرده‌ایم. گاهی هم علاوه بر بازنویسی روایت جدیدی را ارائه می‌دهیم نه به معنای اینکه خاطره را عوض کنیم در این مدل بازروایی کرده‌ایم. مورد بعدی بازآفرینی است به این صورت که کار را شبه داستانی می‌نویسید. این پنج مورد را من تعریف کرده‌ام اما بین این‌ها هم می‌شود گونه‌هایی باشد.
 
مستندنگاری یعنی آنچه را که نوشته‌اید پایه داشته باشه بر اساس گفته‌ یا سندی باشد. اگر دخل و تصرفی صورت گیرد از آن معنای مستندنگاری صرف که فقط به آنچه راویان گفتند پایبند است فاصله می‌گیرید. اگر این کار را کردیم دیگر اسمش مستند نیست.

فرض کنید سندی داریم از دست‌نوشته‌های شخصی از یک واقعه، از اینکه بیاییم همه آنچه دست نوشته دارد منتشر کنیم بدون کوچکترین دخل یا تصرفی مستند است. مثلا من در کتاب خودم دقیقا عین دفترچه برادرم را اسکن کردم. حتی در حد دخل و تصرف در رنگ چاپ شده سند بگیرید تا اینکه مثلا به جای اسکن دست نوشته را تایپ شده بیاوریم دیگر آن دست نوشته نیست پس دخل و تصرفی در سند انجام شده است. در مرحله بالاتر ممکن است ویرایش‌هایی انجام دهیم یا مثلا همان سند را می‌گیریم و داستانی می‌سازیم. این الهام گرفته از واقعیت است و دیگر مستند نیست.
 
در بحث عکس و آلبوم هم همینطور است ممکن است عکس را رتوش کنیم قاب‌بندی کنیم یا به هر نحوی دخل و تصرف انجام دهیم.
 
-چرا در این حوزه شفافیت وجود ندارد؟ هر نویسنده و ناشر برداشت خودش رو منتقل می‌کند؟

من باز هم در حوزه مستند عرض می‌کنم اما شامل همه گونه‌ها می‌شود. یکی از دلایل عدم شفافیت تعریف‌های مختلفی است که  از مستند وجود دارد. اگر ما برداشت خودمان را از خاطره یا سندی بنویسیم یا مثلا احساس کنیم راوی زبانش الکن بوده در بیان روایتی و به‌عنوان نویسنده کمکی کنیم و یک راوی مکمل شویم، همین هم از مستند بودن خارج می‌کند. حتی برخی اگر حرفی را از زبان راوی گفتند و راوی تایید کرد این را مستند می‌دانند و این به نظر من مستند نیست.
 
برداشت مشخص به تعاریف و بازتعاریف برمی‌گردد باید مبنای اطلاعاتی که وجود دارد بازیابی کنیم تا به تعاریف دقیق برسیم و بعد ببینیم فهم مشترکی از آن تعریف داریم یا خیر باید گفت‌وگو کنیم و هر کسی منظر و نگاهش را بگوید ببینیم به فهم مشترک میرسیم یا خیر. در حوزه مستندنگاری من تعریف خودم را از بازتعریف بیان کردم. باید برای تبیین فهم کلی پله‌پله تعریف کنیم تا شاید از برداشت‌های متفاوت به یک اشتراک نظری برسیم.
 
با استناد به گفته‌های دیگر بزرگان، بحث گونه در مستندنگاری اولین بار است به این شکل مطرح می‌شود یعنی تعاریف به همراه اقداماتی که ما در این تعاریف انجام می‌دهیم. باید کتاب‌های مختلف را بررسی کنیم مثلا در حوزه انواع زندگی نامه کتاب «ادبیات من» انوع زندگی‌نامه یا گونه زندگی‌نامه را معرفی کرده است.
 
- چرا برداشت‌ها متفاوت است؟

در این حوزه یکی از مباحثی که تبدیل به گرفتاری شده است، دعوای بین جذابیت و اهمیت است. ما می‌گوییم مستند یعنی آنچه که اتفاق افتاده است، مگر چیزی که در واقعیت اتفاق افتاده همه عناصر درام و جذابیت را دارد؟ نه لزوما. عموما خیلی از اتفاقات این ویژگی‌ها را ندارند. بنابراین همه روایات مستند جذابیت ذاتی ندارند اما مخاطب دنبال جذابیت است. از آن طرف واقعه یا روایاتی وجود دارد که خیلی جذاب نیست ولی بسیار مهم است. دعوا یا کشمکش بین جذابیت و اهمیت باعث این می‌شود که ناشرین و نویسندگان وقتی در حوزه مستند‌نگاری کار می‌کنند سعی می‌کنند جذابیت را ایجاد کنند و با چند مسئله روبه‌رو می شوند.
 
 اولین مانع خود راوی است که ممکن است موافقت با این موضوع و تغییرات نکنند و بگوید با این ویرایش‌ها و زیباسازی‌ها یا اغراق‌ها برای جذابیت کار مخالف است. این دعوا، دعوای مخاطب یا بازار است که با شاخ و برگ دادن مثلا جذاب می‌شود.


-اینکه کتاب جذاب‌تر شود چه ارتباطی به تعیین گونه علمی و درست اثر دارد؟

این جذابیت از آنجایی به گونه مربوط می‌شود که ناشر هم از این جذابیت استقبال می کند و هم اینکه می‌خواهند کسی کتابش را غیر مستند نداند و کتاب داستانی نشود و مستند باشد چون واقعی بودن جذابیت‌های خود را دارد. از آن طرف ترس از این دارند که راوی مخالف باشد چیزی که تعریف کرده داستانی شود. متاسفانه در حوزه مستندنگاری تحریف هم بسیار زیاد است. نویسنده هم به جهت همین ترس‌ها که نگویند تحریف شده است زیربار نمی‌رود که داستانی بنویسد. وقتی کتاب به دست مخاطب می‌رسد حس ‌کند این داستان واقعی است و مستند است. گاهی هم نویسنده برای این جذابیت، برای جایزه، برای مخاطب، برای اینکه تقریظ بگیرد یک چیزهایی را اضافه یا کم می‌کند که از مستند خارج می‌شود اما نمی‌پذیرد که کارش دیگر مستند نیست.

- آیا اصلا باید انتظار داشته باشیم که ژانر داشته باشیم؟ چه کسانی و چطور می‌توانند به تبیین این کار کمک کنند؟

از وظایف نویسندگان این است که کاری که انجام دادند را به طور شفاف بیان کنند اگر داستان است و از عناصر داستانی استفاده کرده است و اصلش مستند بوده بیایند اعلام کنند مثلا مستند روایی یا مستند داستانی استفاده کردم. اساتید هم کمک کنند یک استانداردهایی را مشخص کنند و برای همه یک تعریف شفاف از همه گونه‌ها اعم از «مستند»، «مستند داستانی»، «مستند روایی»، «زندگی داستانی»، «رمان مستند» و ... باید این اتفاق بیافتد و فهم مشترک به وجود آید یا حداقل بگویند مثلا پنج فهم از یک گونه وجود دارد چرا که ممکن است دو متخصص یا پژوهشگر دو نظر متفاوت و گاهی نزدیک به هم داشته باشند و این نام گذاری‌ها دقیق باشد و حداقل به اشتراکاتی برسند.
 
- برای جمع‌بندی صحبتی دارید؟

گفتیم که علت نبود شفافیت همان تعاریف پایه‌ای است که وجود ندارد. اینکه چرا اتفاق نیفتاده به این دلیل است که شاید احساس نیاز نبوده و حالا مسائلی چون تحریف‌ها، شکایت ها و ناراحتی خانواده شهدا پیش آمده و باعث شده حساسیت پیش بیاید که اثری که به مخاطب می‌رسد جنس و گونه مشخصی داشته باشد. گاهی نمونه‌ای تولید می‌شود که نمی‌توانیم ژانر آن را مشخص کنیم برای داوری‌ها وقتی باید گونه مشخصی برای آن انتخاب کنیم این نیاز بیشتر حس می‌شود.
 
اساسا حوزه دفاع مقدس به جهت میراث ارزشمندی که دارد و به جهت توجهاتی که به آن وجود دارد حساسیت هم دارد جزو گفتمان‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی است چون این نگاه وجود دارد که نرم افزار تمدن سازی نظام اسلامی الگو گرفتن از بحث دفاع مقدس است. وقتی برمی‌گردیم و به گذشته نگاه می‌کنیم،  تنها جایی که می‌درخشد، به جهت شهدای ارزشمندی که تقدیم کردیم و پیوند زمین و آسمان و آن تقدسی که شهید آوینی برای دفاع مقدس توصیف می‌کرد دفاع مقدس است.

لذا مسئله تحریف در آن خیلی پیچیده‌تر است و اهمیت بیشتری پیدا می‌کند تا جایی که مرکز حفظ آثار از تحریف‌کنندگان شکایت می‌کند.

پس در نتیجه نویسنده میخواهد هم درگیر تحریف نشود و داستانی روایت کند و هم برای این که واقعیت را ارائه می دهد بگوید مستند است.  با وجود این اهمیت نمی‌توان گفت اوضاع خوب است، این حوزه مخاطب خاص دارد گاهی کتاب‌هایی با ضریب گرفتن‌ها، پویش‌ها، گل می‌کند. گاهی مثلا یک کتابی تقریظ گرفته و در اثبات اسناد آن و مسئله وجود دارد و چون تقریظ گرفته راه گفت‌وگو و نقد آن کتاب بسته می‌شود. در صورتی که منظر رهبری این نبوده که همه چیز را تایید کنند ایشان به مفاهیمی چون جهاد، شهادت، ایثار، ایمان و انسان دوستی و...توجه داشته‌اند تا این که عین به عین واقعیت روایت شده یا خبر داستانی شده یا خیر. و متاسفانه وقتی ایرادی گرفته می‌شود جوری جبهه می‌گیرند انگار به رهبری نقدی وارد شده خیر اصلا اینطور نیست ایشان به معنا و مفهومی که کتاب مننقل می‌کند ضریب داده‌اند نه همه اطلاعات کتاب.
 
گاهی هم ناشر از نویسنده می‌خواهد این عدم شفافیت انجام شود و درمقدمه هم توضیحی نمی‌دهد و مخاطب نمی‌داند کتاب را واقعی بداند یا خیر و یکی از اثرات تحریف این است که اگر مخاطب تحریفی ببیند کل کتاب را اشتباه می‌بیند و ممکن است پلاسکو ذهنی مخاطب در مورد کل دفاع مقدس فرو بریزد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها