«روشنتر از هر چه نور» تراژدیها، رازها و دستاوردهای سه نسل از زنان در یک شهر ساحلی در کارولینای شمالی را در دو مقطع زمانی جذاب از زمان حاضر به تابستانی در دهه 1950 به تصویر میکشد.
طوفانی که در ساحل میپیچید، ماسهها، آب و رازها را درهم میکوبد و همانند لاشه کشتی موجود در ساحل، حوادث قدیمی آشکار میشوند و در پرتوی جدید و روشن به نمایش درمیآیند.
زیراندازی ساحلی، صندلی راحتیی یا نیمکت پارکی هرجا که راحتتر هستید انتخاب کرده و به همراه این داستان پرفراز و نشیب سرشار از عشق و فداکاری به عالم دیگری رفته، خود را برای مبهوت شدن و خیالپردازی آماده کنید.
لاشه کشتیها جالب هستند. یادآور تراژدیها و رازهایی که مدتها در زیر سطح آب آرام گرفته و پنهان بودهاند. همان طور که اسکلتهای چوبی پوسیده در زیر اقیانوس بیرحم تغییر میکنند، زندگی جدید، رشد جدید، اکوسیستمهای جدیدی پیریزی میشود و همان طور که جزر و مد و طوفان توانایی پنهان نگه داشتن چیزها را دارند، قدرت به سطح آب رساندن آنها و افشای آنچه را که در تمام این مدت وجود داشته اما کسی قادر به دیدن آن نبوده است را نیز خواهند داشت.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «حالا، قبل از طلوع خورشید، روث هشتادوچهار ساله ایستاده در ساحل از ته دل وقوع تغییرات قریبالوقوعی را احساس میکند. همچنان که بادهای سرد و نمکی ابرهای زودگذر را حرکت میدادند، نور خورشید در امتداد افق از فراز ابرها میتابید. او بیشتر کتش را دور خودش جمع و انگشتهای ورمکردهاش را گرم میکند. روث با خودش گفت: «مامان، هیچکس به جز ما توانایی پیشبینی وقوع طوفان رو ندارد. همانطور که تو زمانی این توانایی رو داشتی، من هم احساسش میکنم.» هیچ کدام از ایستگاههای خبری پیشبینی نکرده بودند که توده هوای بسیار کم فشار سواحل آفریقا به غرب خواهد رسید، با آبهای گرم کارائیب مخلوط میشود و ناگهان به طوفان سهمگین درجه ۴ لجامگسیختهای تبدیل خواهد شد. هیچکس انتظار برونبریهای اینقدر دیر هنگام در فصل طوفان را نداشت و هیچکس خسارت را پیشبینی نکرده بود.»
انتشارات آریابان اخیرا این کتاب را با ترجمه فیروزه مهرزاد در 437 صفحه و قیمت 370 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما