در بازار کتاب مخصوصا در زمینههایی که دربین مردم طرفدار زیاد دارد عنوانهای جادویی زیاد به چشم میخورد. مثلا چطور در بیست روز موفق شویم یا یک هفتهای لاغر شوید یا چطور سی روزه پولدار شویم اما در زمینههای مهارتی این عنوانها کمتر دیده میشوند.
امروز میخواهیم به بررسی کتاب «فیلمنامه نویسی در ده روز» که عنوان خیرهکنندهای دارد بپردازیم. این کتاب نسبتا باریک سعی دارد در 150 صفحه و به ترجمه امیرحسین فاضلی مقدم این مهارت را در ده روز آموزش دهد. به نظر میرسد همه چیز دروغ است. مگر میتوان در ده روز یک فیلمنامه نوشت.؟ پس چرا وقتی درباره خیلی از فیلمهای موفق دنیا با سازندگانش مصاحبه میشود میگویند نوشتن این فیلمنامه موفق دوسال یاحتی بیشتر زمان برده است؟ چه کسی دروغ میگوید؟ نویسندگان این کتاب درین دانلی و ترویس دانلی یا بقیه فیلمنامهنویسان. به واقع هیچیک دروغ نمیگویند.
با بررسی این کتاب میخواهیم بدانیم چگونه در ده روز یک فیلمنامه بنویسیم؟ آیا این امر امکانپذیر است؟ اصلا چرا من باید یک فیلمنامه را در ده روز بنویسم؟ فقط به این دلیل که یک چیز میتواند سریعتر انجام شود؛ همیشه این الزام را ایجاد نمیکند که باید سریعتر انجام شود اما مسئله اینجاست که صرف زمان زیادی روی یک فیلمنامه - به خصوص درباره نسخه اولیه - یکی از بدترین اشتباهاتی است که یک نویسنده میتواند انجام دهد.
وقتی زمان زیادی را صرف نوشتن نسخه اولیه فیلمنامه کنید با مشکل توجه بیش از حد به جزییات و غفلت از منظره کلی مواجه میشوید و زمانی که بالاخره نوشتن فیلمنامه به پایان برسد، احتمالاً با ماهیتی روبرو هستید که فاقد بیانی پویا و بدیع است بدتر این که اگر پیش از آغاز نوشتن فیلمنامه، مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن کنید این احتمال وجود دارد که شور و شوق خود را درباره ایده فیلمنامه از دست دهید هیچکس به شما نمیگوید که اولین نسخه فیلمنامهتان لزوما باید آخرین نسخه ویرایش نهایی باشد همیشه این فرصت را دارید تا بازگردید و پیچ و تابهای جدیدی به داستانتان دهید.
خودتان میدانید که فیلم خوب چطور فیلمی است میدانید چه چیزی باعث ایجاد یک داستان خوب میشود. زمان آن فرارسیده که زنجبرهای سفت و سخت را پاره کنید و نوشتن را آغاز کنید. فیلمنامهتان را بدون بند و زنجیر در نظر بگیرید درست همانطور که بینندهها نیز فیلم را اینگونه تماشا خواهند کرد. صرفنظر از این که تا چه اندازه نویسنده موفقی هستید به تعویق انداختن نوشتن بزرگترین دشمن نویسندگان است و ضربالاجل قاتل این تعویق انداختنها است پس نوشتن را آغاز کنید.
این کتاب یاد میدهد ابتدا و در روز اول شخصیت فیلمتان را بپرورانید.روز دوم به دنیای قهرمانتان وارد شوید و به کاتالیزور اول دست پیدا کنید. روز سوم برای پیشبرد قصه به کاتالیزور دوم که از اولی بزرگتر است دست پیدا کنید. روز چهارم سفر قهرمانتان آغاز میشود. در روز پنجم با آن که شرایط قهرمانتان خوب بهنظرمیرسد اما قهرمان در روز ششم به نقطه میانی قصه رسیده است. در روز هفتم شرایط سختتر میشود و در روز هشتم بالاخره بدترین اتفاق ممکن میافتد. در روز نهم بازگشت به کشمکش درونی قهرمان باعث میشود تا او بتواند به کشمکش درونی و بیرونی فائق آید. روز دهم، روز پایانی است و در اینجا باید با پایان فیلمنامه قهرمانی جدید، اصلاح شده و بهبودیافته نسبت به قهرمانی که در آغاز فیلم داشتیم نشان دهیم.
کتاب برای آنکه نشان دهد آنچه میگوید و آموزش میدهد کاملا عملی و درست است ده فیلم از فیلمهای هالییودی که در سه تا ده روز نوشته شدهاند و فیلمهای موفقی هم هستند را مثال میزند. این ده فیلم شامل فیلمهای راکی، شجاعدل، عروسی یونانی تجملاتی بزرگ من، بازگشت به آینده، تنها درخانه، خواستگاری از مری، ساقدوشها، داستان اسباببازی، جان سخت و جیغ است.
با توجه به لیست بالا میتوان دریافت امکان نوشتن یک فیلمنامه در این مدت کم وجود دارد و وقتی یک طرح خوب به ذهنمان میرسد بهتر است دست به کار شویم و از تنبلی دست برداشته و فیلمنامه را بنویسم. ایرادات احتمالی در بازنویسی حل خواهد شد.
نظر شما