چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۷
طوفان آزاديست، طوفان اسلام است

ویژه برنامه «طوفان الاقصی» با حضور جمعی از اهالی ادب حوزه ایران فرهنگی با به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ابتدای این محفل ادبی مجازی که شامگاه 18 مهر برگزار شد، رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی در ابتدای مراسم در سخنانی بیان کرد: عملیات افتخارآفرین «طوفان الاقصی» قلب همه آزادگان جهان را شاد کرد و طوفانی از جنس کلمه و کلام در ادبیات ما به راه انداخت. شاعرانی که این روزها دل سروده های خویش را تقدیم فلسطین و قدس شریف می‌کنند، مصداق آیه  ۲۲۷ سوره شعراء هستند، آنجا که خداوند می فرماید: « إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ:  مگر كسانى – شاعرانی – که ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و خدا را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‌اند يارى خواسته‌اند و كسانى كه ستم كرده‌اند به‌زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.»

اسماعیلی سپس در تعریف شعر مقاومت گفت: اگر بخواهیم شعر مقاومت را تعریف کنیم، باید بگوییم که «شعر مقاومت» یک مفهوم کلی، عام و گسترده است که در بطن خود «شعر انقلاب» و «دفاع مقدس» را نیز دربرمی‌گیرد. شعر مقاومت و پایداری، فریاد سرخ «عدالت‌خواهی»، «ظلم ‌ستیزی»، و «بیداری» از حنجره شریف و غیرت‌‌مند شاعرانی متعهد و رسالت ‌مدار است که به انسان، صلح و آزادی می‌اندیشند. شعر مقاومت، الفبای پایداری در برابر قدرت‌های اهریمنی و انسان‌‌ستیز است. شعری است راست‌قامت و عزت‌‌مدار که در برابر دشمنان قسم‌خورده انسانیت و راهزنان صلح و عدالت و آزادی، هرگز تن به تسلیم و سازش نمی‌دهد و برای دفع فتنه دشمنان و به زانو درآوردن آنان، همدوش نیروهای مجاهد و رزمنده در خط مقدم جبهه می‌جنگد و بشارت پیروزی را فریاد می‌کند. حضرت امام (ره) در جايی فرموده‌اند «تا ظلم هست، مقاومت و پايداری هم هست.»، بنابراين بايد گفت كه شعر و ادبيات پايداری هم از اين منظر تا زمانی كه انسان بر روی اين ك‍ُره خاكی زندگي می‌كند، پا به ‌پای انسان به حيات خود ادامه می‌‌دهد و محدود كردن آن به يك دوره يا مقطع زمانی خاص، بی‌معناست.

وی تاکید کرد: اينكه می‌گويند شعر پايداری با پايان يافتن دفاع هشت ساله ملت ايران خود به‌ خود به پايان رسيده است، مغلطه‌ای بيش نيست. در واقع اين شعر جنگ است كه محدود به هشت سال دفاع مقدس می‌شود و امروز موضوعي‍ّت ندارد، ولی شعر مقاومت و پايداری با تعريفی كه از آن ارائه داديم، تا ظلم هست، به حيات خود ادامه خواهد داد؛ چنانکه امروز در عملیات شکوهمند«طوفان الاقصی» شاهد بلوغ و بالندگی دوباره آن هستیم. همچنان که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی گفته است «ما ملت امام حسینیم» و رسالت ما همچون امام حسین(ع) مقابله با ظلم و حمایت از مظلوم در چهار گوشه جهان است. آری، مقاومت مرز نمی‌شناسد و همچنان که امام بزرگوارمان فرموده است «تا مبارزه هست، ما هستیم.» امین شعر انقلاب در باره ارزش هنر و ادبیات می‌فرمایند «بارها گفته‌ام  که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیام های حق و باطل نیست.»

از جمله بخش‌های دیگر این برنامه رونمایی از آهنگ طوفان الاقصی بود که با شعری از علیرضا قزوه و با خوانندگی فریدون بیگدلی و آهنگسازی فرهاد برنجان در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، فردای آزادی را مترنم شد.

این برنامه با حضور شاعران و هنرمندانی از جمله علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدی‌راد، سید‌مسعود علوی‌تبار، سیدمهدی بنی‌هاشمی، فرزانه قربانی، سیدحکیم بینش، محمدعلی یوسفی، نغمه مستشارنظامی، فاطمه نانی‌زاد، فاطمه ناظری، صبا فیروزی، فاطمه عارف‌نژاد، زیبا فلاحی، سارا عبداللهی و مریم فروزان کیا برگزار شد.

در این برنامه شاعران اشعار نوسروده خود را در حمایت از عملیات طوفان الاقصی و مردم مظلوم فلسطین ارائه دادند که برخی از آنها را با هم مرور می‌کنیم:

شعر علیرضا قزوه
طوفان عزالدین قسام است
طوفان آزاديست، طوفان اسلام است
خشم سلیمانی ست
آنك دلاورمردم غزه
برخاستند از جا
پیچیده در عالم
آوازه طوفان الاقصی
آنك ببین رود خروشان جوانمردی
از جای خواهد کند
بر باد خواهد داد
بنیاد نامردی
اینک ببین دیوارهای آهنین پوچ‌اند
وین سست‌تر از عنکبوتان در پی کوچ‌اند
اینک ببین طوفان الاقصی جهان را تازه خواهد کرد
این فتح و پیروزی مبارک باد
صبح ستم سوزی مبارك باد
اينك جهان در صبح الاقصی
همراه با خورشید می‌خندد
فردا از آن ماست
برخیز فرزندم
امشب دوباره اسم شب صبح است
فردا دوباره اسم شب طوفان الاقصی است
 
شعر عبدالرحیم سعیدی‌راد
وقتی که خون بمب می‌شود 
باروت می‌شود 
پرنده می‌شود و گاهی گلوله می‌شود 
به ماجد ابراهیم  گفتم
نگران نباش!
خون شریفت هر روز
در رگ‌های آتشناک غزه می‌چرخد
در خان یونس
فواره می‌شود
و در بیت‌المقدس پرچم اسراییل را آتش می‌زند.
به ماجد گفتم
درخت‌های زیتون 
کفش‌های تو را می‌پوشند و به راه می‌افتند
این روزها
حتی میوه‌های زیتون 
موشک شده‌اند 
و جای ماه و ستاره 
در آسمان 
بدر 3 روییده است
 
شعرنغمه مستشارنظامی
چشم‌هایت به دنبال نوراند،
 بال‌های تو در خون کبوتر!
در دهان تو آتش گرفته،
شاخه سبز زیتون کبوتر
چشم‌هایت به دنبال نوراند،
در هجوم غبار و سیاهی
از حصار قفس، تور، آتش،
کی می‌آیی تو بیرون کبوتر؟
خانه آوار، آوار، آوار
نخل‌ها: سوخته، زخم‌خورده
سایه تیره رنگ کلاغان
 بر زمین زد شبیخون کبوتر
صبح باید بیاید نباید،
بال‌های تو در خون بماند
باید آیینه و گل بپاشی
روی این شهر گلگون کبوتر
غرقه در خون دل‌هایشانند،
کودکان، مادران، پیرمردان
پشت دیوار بیت المقدس،
تا سر کوه صهیون کبوتر
بال بر زخم‌هایم کشیدی
در نگاه غریبم چه دیدی؟
تا صدا می‌زدم می‌رسیدی
 از نگاه تو، ممنون کبوتر!
غزه در خون خبر منتشر شد!
 گرچه در گوش‌ها پنبه باشد
در گلوی تو یک بغض تلخ است،
شاخه سبز زیتون کبوتر!
 
شعر سیدمسعود علوی‌تبار
صبحگاهان ناگهان طوفان الاقصی رسید
در دل شب بی‌امان طوفان الاقصی رسید
اینک از اقصی نقاط کشور پیغمبران
بر سر اهریمنان طوفان الاقصی رسید
سینه اهل ستم را رعب و وحشت می‌شکافت
در دل سنگ زمان طوفان الاقصی رسید
قهرآمیز، آتشین هیبت، شتابان بر سرِ
کشتی بیبادبان طوفان الاقصی رسید
آنچنان رکن مکان زین لرزه غافلگیر شد
گوییا از لامکان طوفان الاقصی رسید
تا کجا باید گریزند این ستمگر مردمان
قدر ابعاد جهان طوفان الاقصی رسید
خواب در چشمان صهیون تا ابد آشفته شد
چون ز هر سو بی‌امان طوفان الاقصی رسید
 
شعر سارا جلوداریان
خاک تو: پنجره‌ وا شده رو به ملکوت
نام تو: ترجمه‌ تازه‌ لطف و جبروت
قبله‌ اول دین، مسجدالاقصای حزین !
می‌وزد از نفست، عطر نجیب لاهوت
گرچه فریاد تو، مظلوم‌ترین فریاد است
همه عالم شده آیینه‌ای از ظلم و سکوت
گوش‌ها پرشده از نعره‌ شیطان اما
حنجر زخمی تو، راوی تکبیر و قنوت
وای بر ما که ببینیم تو ای سرو رشید!
مانده‌ای یکه و سرگشته، میان برهوت
وای بر ما که ببینیم تو ای جنگل سبز
بر تنت چنگ‌زده، پنجه‌ دود و باروت
ننگ بر تارک این حرمله‌ کودک‌کش
مرگ بر ریشه‌ این دشمن نحس فرتوت
ای فلسطین به خون خفته، رها خواهی شد
یک شب از سیطره‌ بخت سیاه جالوت
صبر کن، صبر که آینده‌ روشن داری
مردمان تو، اگر بی‌کفن و بی‌تابوت
قدس، گنجینه‌ اسرار شریف عشق است
غزه هم، مثل نگینی‌ست به رنگ یاقوت

شعر فاطمه نانی‌زاد
صدر اخبارها فلسطین است
صحبت از قبله نخستین است
صوت قرآن به گوش می‌آید
آیه‌ها، آیه‌های والتین است
شاخه‌های شکفته زیتون
بر لبش آفرین و تحسین است
مردها در نبرد با صهیون
عزمشان رزمشان به آیین است
کوچه‌ها در روایت فتحند
چشم‌ها خوشه‌های پروین است
مثل سرو و صنوبر اکبرها
داغشان روی سینه سنگین است
سنگ و مشت گره شده در هم
شعر سرشار از این مضامین است
آتش و دود، خون و خاکستر
صورت خاک گرچه پرچین است
صبح صادق دمیده‌ خواهد شد
اسب موعود قصه‌ها زین است
 
شعر فاطمه عارف‌نژاد
شروع ناگهانی داشت طوفانی که حرفش بود
رسید از شش جهت سجیل‌بارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی
رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دل‌هایی که می‌خوردیم
فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبح کابوسی که می‌گفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گل‌ها را به فروردین روییدن!
که نزدیک است آن سرسبزدورانی که حرفش بود
قسم به موی خون‌آلود اطفال فلسطینی
به‌زودی می‌رسد این سر به سامانی که حرفش بود
بیا و گوش کن! از قدس دارد می‌رسد کم‌کم
همان صوت صمیمی صوت قرآنی که حرفش بود
کسی والفجر می‌گوید کسی والفتح می‌خواند
کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته می‌شود بر مصحف تقدیر
برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
 
شعر صبا فیروزی
یک روز تو را شاد و رها می‌بینیم
آرام، پر از صلح و صفا می‌بینیم
نابودی این رژیم کودک‌کش را
ای قدس به یاری خدا می‌بینیم
 
شعر سارا عبداللهی‌فر
ای  قدس پیام سرخ داری امروز
گلبانگ ظهور و اقتداری امروز
 از نام علی  به لرزه آید صیهون
آماج ستیزِ، بی‌قراری امروز
 
شعر سیدحکیم بینش
جهان مانده چه سان باور کند طوفانُ الاقصی را
گمان می‌کرد آن گونه طلوع صبح فردا را؟
همه گیج‌اند و می‌پرسند از هم: «ما کجا هستیم
نخواهد کرد این کابوس‌ها دیگر رها ما را
به روی ما که وا کرده است درهای جهنم را
به هرسو روکنی آتش، به هرجا می‌نهی پا را...
یهودا صبح‌ها از خواب با تشویش پا می‌شد
نخوان تعبیرهای یوسف از خواب یهودا را
فرات و نیل ما را غرق خواهد کرد و خواهد گفت:
که می‌بینید آیا باز خواب دو دریا را؟»
جهان را یک نفر بیرون کند از شُکّ سنگینش
کسی در خواب ناز تو تکان داده است دنیا را
تو شاید رفته از یادت، سحر از مادر خود خواست:
«روایت کن برایم بغض صبرا و شتیلا را
بگو از خاطرات کودکان مانده در آوار
که بستی زخم‌های کهنه غزّه، اریحا را»
جهان تغییر خواهد کرد با «طوفانُ الاقصی» هان!
و ما با نقشه نو‌ باز می‌سازیم فردا را
 
شعر فرزانه قربانی
روزی تو را سجیل، تار و مار خواهد کرد
حتی جهان، نام تو را انکار خواهد کرد
تو خانه‌ سستی بنا کردی و آن را هم
 طوفان الاقصی بر سرت آوار خواهد کرد
دنیا! اگرچه می‌زنی خود را به خواب اما
نابودی صهیون تو را بیدار خواهد کرد
خون جوانان فلسطینی نمی‌دانی
زیتون باغ سبز را پربار خواهد کرد
عکس سلیمانی به روی سینه‌اش خورده
هر کودکی که با شما پیکار خواهد کرد
تو می‌روی و پیر ما در مسجدالاقصی
یک‌روز با صاحبْ‌زمان دیدار خواهد کرد
 
شعر فائزه زرافشان
این آیه‌های سوره‌ حشر است، هان به گوش!
در صور می‌دمند، هلا خفتگان، به هوش!
بالابلند مأذنه‌ها با اذان خوش است
زیباتر آنکه مسجدالاقصی زند خروش
میدان پر از تلألو  اللهُ اکبر  است
مهلت تمام! زوزه‌ بیدادها خموش!
سردار، صبح سوره‌ اسری دمیده است
جای تو خالی است در این بزم نوش نوش
طوفان شده‌ست، جان برادر، کجاستی؟
دستی برآر تا که بگیری علم به دوش
بسیار زخم دیده و سر خم نکرده است
جانم به استقامت این خاک سخت‌کوش
این فتح ناب، از نفحات شهادت است
بوی بهار می‌دهد این دشت لاله‌پوش
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها