در دومین دوره درسگفتارها درباره سعدی صورت گرفت
دفاع سعید حمیدیان از سعدی؛ مخالفت با شاملو و علی دشتی
سعيد حميديان در دومين دوره درسگفتارها درباره سعدی، با برخی آرای علی شریعتی، علی دشتی و احمد شاملو درباره سعدی مخالفت و تاکید کرد: كساني كه تمايل دارند خشم و خروش شاعر را ببينند كمتر با سعدی سر سازگاری دارند؛ زيرا سعدی مظهر و نهايت اعتدال است.
وي كه عصر روز گذشته در مركز فرهنگي شهركتاب سخن ميگفت به عصر بيداري در سدههاي پيشين اشاره كرد و افزود: نظر افكندن به شعر شاعر بدون لحاظ كردن شخصيت و روحيات وي يك امر انتزاعي است. عصري كه ما آن را عصر بيداري ميناميم بدون توجه به شخصيت و روحيه شعر و شاعري به سعديستيزي روي آورده بود. با اين باور ميتوانيم دريابيم كه از جهاتي عصر خواب رفتگي بهشمار ميآمد و نهضت بيداري با يك خوابرفتگي همراه بود.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: نسلي كه ما به نام نسل روشنفكر و معلمان سياسي و اجتماعي ميخوانيم نسلي است كه از «ميرزا فتحعلي آخوندزاده» آغاز و به «ميرزا آقاخان كرماني» و «احمد كسروي» ميرسد. اين معلمان سياسي و اجتماعي بر اين باور بودند كه دليل عقب ماندگي جامعه ما وجود كساني مانند سعدي، حافظ و مولاناست!
وي در ادامه سخنانش گفت: اين بزرگان تأثيرات بسياري در زمينه اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... داشتند و اثرات شگرفي را در اين زمينه از خود بر جاي گذاشتند؛ زيرا دلسوز مملكت بودند. ولي نوعي بيمهري نسبت به شاعران بهویژه سعدي داشتند و سعديستيزي ثمره اين بيمهري محسوب ميشد.
«حميديان» خاطرنشان كرد: در آن وضعيت عقب ماندگي كشور، روح انقلابيگري و شعارزدگي بر كساني مانند آخوندزاده، كرماني و... غلبه داشت و نميتوانستند چشم باز كنند و مسايلي مانند شعر و شاعري را دريابند. اين افراد براي نخستينبار قانون اساسي و حكومت پارلماني را معرفي كردند.
وي افزود: اين نسل انقلابي به همان اندازه كه روح انقلابيگري داشتند تحقيقات معتبري نيز ارايه داده و كتابهايي را با دقت بسيار منتشر كردهاند كه امروزه ميتوانيم از فعاليتهاي آنها بهرهمند ميشويم؛ «تاريخ ۱۸ ساله آذربايجان»، «مشروطيت»، «شهرياران گمنام»، «مقالات فرهنگ باستان» و «معقولات زبانشناسي» اثر «احمد كسروي» نمونهاي از آنهاست كه براي ما به يادگار مانده است. ولي اين فرد هنگامي كه ميخواست شعر شاعري را تحليل كند آدمي تندمزاج بود كه دوغ و دوشاب و نيك و بد را در هم ميآميخت.
اين سعديشناس در ادامه سخنانش افزود: اين افراد بدون اينكه دقتي داشته باشند شروع به نشانه گرفتن تعدادي از آثار ادبيات قديم و كهن بهویژه آثار گلستان و بوستان سعدي كردند و همچنين غزليات شورانگيز سعدي نيز از اينگونه انتقادها مصون نماند. آنها بر اين باور بودند كه سعدي موجودي واپسگرا و فرصتطلب است!
وي افزود: آنها معتقد بودند كه ادبيات جوابگوي نياز نسلهاي جديد نيست و امروز كسي از گلستان سعدي درس اخلاق و زندگي نميگيرد و ملت ما نياز به الگوهاي تازهتري دارد. نسل بعدي در زمان رضاشاه پهلوي جنبش وسيعي يافت و تا حدود بسياري شعر و شاعري به سمت اعتدال پيش رفت و ميانهروي و ژرفنگري ثمره اين اعتدال بود.
حميديان به دوران نيما و شاملو نيز اشاره كرد و گفت: نيما هم دنباله كار آخوندزاده را گرفت و در آثار سعدي ژرفنگري پيشه نكرد. من تصور ميكنم كه اين افراد در آثار سعدي به ژرفي ننگريستهاند؛ وگرنه هرگز فرزند برومند اين آب و خاك را منع و سعديستيزي را مطرح نميكردند. اگر محتواي صحبتها را بفشاريم سعدي مستحق اينگونه سوءبرداشتها نبود كه هر وصلهاي را به او بچسبانند.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: علي دشتي با متون كهن آشنا بود و سعدي و حافظ را مطالعه ميكرد و شاعران نوپرداز مانند نيما و شاملو نيز شخصيت عميقي در شعر دارند؛ ولي گمان نميكنم كه در آثار سعدي با آن ژرفي و تعمق كار كرده باشند. نيما، شاملو، خويي و نصرت سلماني، حافظ را شاعر ميدانستند؛ ولي سعدي را ناظم و اين دو را در برابر هم قرار ميدادند. ما ميدانيم اگر هر قاعدهاي بر چهار پايه استوار باشد شعر ما نيز بر فردوسي، مولانا، سعدي و حافظ استوار است.
وي افزود: دو شاعر را در برابر هم قرار دادن بزرگترين اهانت به شعر و شاعري است. شاملو بر اين باور بود كه سعدي بزرگترين ناظم در ادبيات است، يعني میگوید سعدی شاعر نيست. به گمان من دو شاعر را مقابل هم قرار دادن جرياني بسيار خطرناك و مبتذل است و حكايت از خوابرفتگي ميكند. هيچ كدام از اين شاعران كه معركهها را گرم ميكنند يكبار با تعمق آثار سعدي را نخواندهاند. بايد دريابيم كه عقيده نيما، شاملو و دیگران در پيروانشان اثر ميگذارد و يك فكر و انديشه را از شاعر اشاعه ميدهد.
وي به دورههاي اخير نيز اشاره كرد و گفت: «علي شريعتي» كه در انقلاب اسلامي تأثير بسياري بر اقشار وسيعي از مردم جامعه داشت و ميليونها جمعيت را به دنبال خود ميكشيد در كتاب «هبوط در كوير» كه در سال ۱۳۷۰ به چاپ چهارم رسيده بود بيتي از سعدي نقل ميكند كه درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند/جهان جوان شد و ياران به عيش بنشستند. اين مطلع غزلي در وصف بهاريه است ولي شريعتي به زبان محاورهاي ميگويد: «خدا مرگت بده كه در قرن ۷ هستي. قرني كه مغول از شرق و صليبيها از غرب اين سرزمين را حمام خون كردهاند. در اين ايامي كه ميليونها انسان به دست وحشيانه مغول و تاتار سرنگون شدند سعدي نبايد چنين بيتي در وصف بهار ميگفت!»
اين استاد دانشگاه يادآور شد: شاعران بسياري در دوره ايلخانان و حمله مغول مديحهسرايي كردند و سعدي نيز در وصف بهار از سرسبزي طبيعت سراييد ولي تنها سعدي مورد حمله قرار گرفت. شريعتي بر اين باور بود كه چون واقعه هولانگيز مغول صورت گرفته همه بايد زانوي غم به بغل گيرند و با آمدن بهار خبر از سرسبزي درخت و عطر شكوفهها ندهند.
وي افزود: هيچ كدام از بزرگان به صورت جزيي درباره سعدي صحبت نكردند و تنها شعار دادند و كليگويي كردند، آنها نيامدند نمونههايي از شعر سعدي را بياورند و بگويند به اين دليل سعدي ناظم است و شاعر محسوب نميشود و در اين بخش از گلستان داراي انديشه ماكياولي است و در بخش ديگر نشانهاي از تحجر را به همراه دارد. بايد دريابيم عصر و اصل صحبتهاي عصر بيداري با پارهاي از خوابرفتگيها همراه شد.
وي به زمان اكنون نيز اشاره كرد و گفت: امروزه تصور نميكنيم كه از گلستان نميتوان درس اخلاق و زندگي گرفت؛ بلكه به متن گلستان سعدي به عنوان اثري نفيس و هنري مينگريم كه محتواي اخلاقي در آن به روشني آشكار است و مردم جامعه آن را درك ميكنند -- زيرا گلستان يك شاهكار بينظير در ادبيات جهان و در ادب فارسي است.
حميديان در پايان سخنانش گفت: اخلاق سعدي شگفتانگيز است و اعتدال و تعادل ويژهاي در اشعار و شخصيت سعدي مشاهده ميشود. كساني كه تمايل دارند خشم و خروش شاعر را ببينند كمتر با سعدی سازگاری دارند؛ زيرا سعدی مظهر و نهايت اعتدال است و تعادل معجزهآسا در شعر و كلام او به روشني آشكار است.
دومين دوره درسگفتارهايي درباره سعدي كه به «سعدي، از پندار تا واقعيت» اختصاص داشت عصر روز چهارشنبه ۹ ارديبهشت با حضور علاقهمندان به اشعار پارسي در مركز فرهنگي شهركتاب برگزار شد.
نظرات