شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۵:۳۵
نويسندگان با نگاهی جدلی  سراغ آثار كلاسيك بروند

اميرحسين خورشيدفر در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه توسط نشر کتاب پارسه منتشر مي‌شود بازنويسي «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» را برعهده داشته. وی در گفت‌وگو با ایبنا، تاکید دارد که نويسندگان بايد با نگاهي جدلي و انتقادي سراغ آثار كلاسيك بروند تا در بازنويسي و تاثيرپذيري از اين آثار مخاطب را دچار دلزدگي نكنند._

خورشيدفر در گفت‌و‌گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انگيزه انتخاب «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» براي بازنويسي در اين مجموعه گفت: اصرار داشتم اين بازنويسي كاري شبيه ساده‌نويسي در كتاب‌هاي درسي نباشد؛ بلكه يك چالش ادبي در متن ايجاد كند و به نظرم نويسنده اين اثر و متن كلاسيك او چنين قابليتي را داشت.

وي در ادامه با تاكيد بر اين امر كه بخش عظيمي از ادبيات عرفاني ما غير از چهره‌هاي شاخص و نامدار اين حوزه، آثار شاخصي نيستند و تنها جزئي از تاريخ ادبيات فارسی به حساب مي‌آيند، اظهار داشت: سمبل‌ها و المان‌هايي كه در آثار عرفاني به‌كار رفته يكسان است و بارها در آثار اين‌چنيني تكرار مي‌شود؛ اما ويژگي بارز «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» داشتن متن ساختارشكن و متفاوتي در ادبيات عرفاني است. سمبل‌هايي كه در اين قصه‌ها به‌كار برده شده در هيچ جاي ديگري ديده نمي‌شود و استفاده از چنين المان‌هايي ويژگي نويسنده آن است كه غير از آموزش و رمز‌پردازي عرفاني هدف بزرگ‌تري را كه خلق متن ادبي با كيفيت بالا بوده، دنبال مي‌كرده است.

اين نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه منظور از خلق متن ادبي با كيفيت چيست گفت: خلق چنين متني به مفهوم مدرن و امروزي آن است كه ما آن‌را در ادبيات مدرن مي‌شناسيم. سعي خالق اثر در خلق اثري بوده كه علاوه بر جنبه‌هاي آموزشي جنبه‌هاي لذت بردن از متن بيشتر در آن ديده شود. سهروردي بر دوگانه «لطف» و «فايده» تكيه دارد كه البته تاكيد و تكيه او بيشتر بر ويژگي «لطف» است.

وي در ادامه به اين پرسش پاسخ داد كه الگو و نحوه بازنويسي‌اش ازاين اثر چگونه بوده است: در حين بازنويسي نكته‌اي كه برايم اهميت داشت اين بود كه به سوي ساده كردن صرف و معني کردن جمله‌ها نروم. البته شايد اين امر تا حدودي شدني نبود؛ چراكه در ساير متون كهن كه جنبه روايي دارند با تبديل كلمات و تركيات نامانوس به جمله‌هاي امروزي مي‌‌توان ساده‌نويسي و بازنويسي را انجام داد، كاري كه در متن سهروردي امكان‌پذير نبود. مي‌توان گفت متن «قصه‌هاي شيخ‌ اشراق» از معدود متن‌هايي است كه چنين ويژگي‌ای دارد.

خورشيدفر تصريح كرد: همبستگي كلي بين معنا و زبان در اين متن وجود دارد و بازنويسي آن برداشت‌هاي من را به عنوان نويسنده از معنا و مفهوم‌هاي متن مي‌طلبيد كه البته اين امر منجر به بازآفريني اثر شد. به عبارت ديگر مي‌توانم بگويم اين متن را تا حدودي بازآفريني كرده‌ام نه بازنويسي.

وي به توضيح ديگر ويژگي‌هاي اين اثر پرداخت و افزود: سعي من در اين بازنويسي نزديك‌تر كردن متن اثر به جنس ادبيات مدرن بود. البته متن اثر استعداد كافي در اين زمينه را داشت. نوعي ابهام در متن اثر وجود دارد و گزارش متن بازنمايي يك پديده فيزيكي مشخص نيست. اين قصه‌ها را نمي‌توان به فيلم‌نامه تبديل كرد و تنها در ادبيات مي‌توان جلوه آن‌را نمايان ساخت.

اين نويسنده به دشواري بازنويسي تمام متون كلاسيك از نظر لغت و تركيبات نامتعادل و نامانوس اشاره كرد و ادامه داد: «قصه‌هاي شيخ ‌‌اشراق» نيز چنين ويژگي‌ها و دشواري‌هايي داشت؛ اما سخت‌ترين بخش بازنويسي و بازآفريني آن دشواري جايگزيني مفهوم با زباني ديگر بود كه ساده و قابل درك نيز باشد.

وي استفاده ازجمله‌هاي شرطي چند بخشي را كه در زبان فارسي حدود 300 سال است منسوخ شده مثال زد و گفت: چنين جمله‌هايي در متن اثر سهروردي بسيار ديده مي‌شود. در بازنويسي، اين جمله‌ها بايد كوتاه‌تر و آسان‌تر بيان مي‌شدند. بنابراين پيدا كردن كلمات و جمله‌هايي كه گوياي آن مفاهيم بودند، دشوار بود.

خورشيدفر تعبيرهاي غيركليشه‌اي را از ديگر ويژگي‌هاي اين اثر برشمرد و اظهار داشت: در ادبيات عرفاني نشانه و معنا كليد‌هاي اساسي متن هستند؛ اما ادبيات معما نيست و ويژگي سهروردي نيز در همين است كه از عناصر و ساختارهاي سنتي و عرفاني به شيوه‌اي غير رمزآلود استفاده مي‌كند؛ يعني به سوي معماسازي و پازل‌سازي نرفته و آفرينش صرف ادبي صورت داده. راوي در اين متن اول شخص است.

وي در ادامه به تعداد حكايت‌هاي اين اثر پرداخت و گفت: قصه مرغان، عقل سرخ، في حالة‌الطفوليه، روزي با جماعت صوفيان، آواز پر جبرئيل، لغت موران، صفير سيمرغ و مونس‌العشاق يا في حقيقه‌العشق، 8 قصه شيخ شهاب‌الدين سهروردي، حكيم و عارف قرن ششم هجري است. 2 قصه از اين قصه‌ها ساختار داستاني ندارد و به مقاله نزديك‌تر است كه در اين بازنويسي از آن‌ها صرف‌نظر كردم. علاوه بر 6 داستان چند حكايت كوتاه يك صفحه‌اي نيز در اين اثر وجود دارد كه آن‌ها نيز در بازنويسي پرداخته شده‌‌اند.

اين نويسنده بر اين موضوع تاكيد داشت كه خوانندگان باید به سراغ ديگر قصه‌هاي سهروردي نيز بروند؛ چراكه تنها داستان معروف و محبوب سهروردی «عقل سرخ» نيست و آثار بهتري نيز در ميان داستان‌ها و حكايت‌هاي او ديده مي‌شود.

در ادامه خورشيدفر در پاسخ به اين پرسش كه اهميت مطالعه آثار كلاسيك و بازنويسي چنين آثاري براي كودكان و نوجوانان از ديدگاه او چيست گفت: به اين قضيه از ديدگاه يك داستان‌نويس نگاه مي‌كنم و از اين منظر بر هر نويسنده و داستان‌نويسي واجب است كه با نگاهي جدلي و انتقادي به سراغ ادبيات كهن برود؛ نه با شيفتگي بيمارگونه‌اي كه در نسل‌هايي از داستان‌نويسان وجود داشت و باعث مي‌شد تا به سمت تكرار و تقليد پيش روند و در نهايت نتيجه‌اي جز دلزدگي مخاطب نداشت.

وي معتقد بود كه بايد همان‌گونه به سراغ متون كلاسيك برویم كه به سراغ متون فلسفي مي‌رويم و ناشناخته‌هايي را در اين متون كشف كنیم كه خواننده امروزي را براي خواندن اصل اثر تشويق كند.

اين نويسنده با تاكيد بر مهجور ماندن نثر فارسي در ادبيات كهن نسبت به آثار منظوم افزود: در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به دبيري یوسف عليخاني توسط انتشارات کتاب پارسه منتشر خواهد شد بازنويسي آثار كلاسيك در قالب داستان به شناخته شدن بيشتر نثر فارسي كه نسبت به آثار منظوم آن مهجورتر و ناشناخته‌تر باقي مانده‌اند كمك شاياني مي‌كند.

امیر حسین خورشیدفر داستان‌نویس متولد 11 اسفند ۱۳۵۹ در تهران و فارغ‌التحصيل رشته طراحی صنعتی است.

وی در سال ۱۳۸۰ کتاب‌های کودک «‌داستانی از اولین روزهای زمین»‌، «‌پسری که هیچ ستاره‌ای نداشت»،‌ «‌باران» و «‌روزی که آسمان شکست» را توسط نشر ماهریز منتشر کرد.

اولین مجموعه داستان او با عنوان «‌زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود» توسط نشر مرکز منتشر شد. این مجموعه در جایزه‌های گام اول، روزی روزگاری (به صورت مشترک)، ‌مهرگان و بنیاد گلشیری (بخش مجموعه داستان اول) به عنوان بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۵ برگزیده شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط