حميدرضا نجفي در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط نشر كتاب پارسه منتشر خواهد شد، بازنويسي «مثنوي معنوي» را بر عهده داشته. وي ميگويد: در اين اثر قصه و داستان تنها بهانهاي براي بيان ارزشها و پيامهاي معنوي است كه با بيان داستاني تاثير و ماندگاري آنها بيشتر شده است.\
وي دربرداشتن پيامها و مطالبي كه به عنوان ارزشهاي معنوي شناخته ميشوند را يكي از مهمترين ويژگيهاي «مثنوي معنوي» به شمار آورد كه در ايجاد انگيزه براي بازنويسي اين اثر موثر بوده و در توضيح بيشتر اين امر اظهار داشت: قصه در مثنوي بهانهاي است براي بيان پيامي اخلاقي. بر همين اساس «مثنوي معنوي» را براي بازنويسي انتخاب كردم تا كودكان و نوجوانان را با ارزشهاي معنوي والايي كه در اين كتاب نهفته است آشنا كنم.
نجفي الگوي بازنويسياش از اين اثر را همان الگوي نوشتن براي كودكان و نوجوانان بيان كرد و افزود: در بازنويسي سعي كردم برخي مطالب، نشان دادن راههايي كه كه بايد كودكان در آن گام بردارند، انتخاب اهدافشان در زندگي و دوري از برخي مسائل را مانند زبان اثر در لفافه بگويم؛ اما با زباني امروزي كه براي آنها قابل درك باشد. در لفافه گفتن اين مطالب به هيچوجه به پيچيده شدن و دشوار شدن متن بازنويسي منجر نشده است.
وي در پاسخ به اين پرسش كه در بازنويسي اين اثر با چه دشواريهايي مواجه بوده توضيح داد: «مثنوي معنوي» داراي زبان و متني ساده است و تنها دشواري بازنويسي آن وجود اصطلاحات عرفاني پيچيدهاي بود كه گاهي نوجوانان قادر به درك آنها نيستند. اين امر مرا وادار ميكرد تا در برخي از مطالب دخل و تصرف كرده و حتي مطالبي را كه در داستانها به صورت فشرده به بيان اصطلاحات دشوار عرفاني اختصاص داشت، از دل داستان استخراج و حذف ميكردم.
وي كه بيش از 20 حكايت را براي بازنويسي در اين اثر برگزيده اشاره كرد: در اين بازنويسي سعي داشتم مطالب را با ابزارهاي داستاني و همراه با داستانپردازي بيان كنم. در نتيجه با حذف اصطلاحات دشوار عرفاني به داستانپردازي براي بقيه مطالب پرداختم.
در ادامه نجفي يكي از دلايلي را كه بايد به سراغ متون كهن رفت دور ماندن نسل جوان امروزي از ريشههاي خودشان ذكر كرد و گفت: متون و ادبيات كهن، قصه و داستان، حكايت و شعر همگي بهانهاي براي گفتن پيام و پند بودهاند؛ يعني دنيايي از معنا كه كودكان براي ساختن جامعه فردا به آن نياز دارند.
وي با تاكيد بر اين امر كه در قالب قصه پيامها بهتر و بيشتر منتقل ميشوند، گفت: در كتابهاي آسماني نيز پيامهاي الهي در قالب داستان بيان شدهاند؛ چراكه قالب داستان براي ذهن قابل قبولتر است. قرآن و انجيل سرشار از اين حكايتهاي داستاني هستند. در مجموعه «يكي بود يكي نبود» نيز بازنويسي متون كهن در قالب قصه صورت گرفته تا پيوند كودكان و نوجوانان را با ريشههاي گذشته محكمتر كند.
اين نويسنده در پايان يكي از مشكلات اساسي نسل جوان را كه امروزه با آن درگير هستند پايين بودن سطح مطالعه دانست و افزود: بايد فرهنگ مطالعه را در ميان جوانان نشر دهيم و تا زماني كه خوب نخوانيم نميتوانيم بياموزيم و خود را اثبات كنيم. اما بايد توجه داشت كه در امر مطالعه نبايد از آثار كلاسيك غافل شد. مطالعه متون كهن و ايجاد امكاني براي مطالعه اين آثار براي كودكان و نوجوانان تاثير بهسزايي در بالا بردن دانش افراد دارد.
حمیدرضا نجفی، نويسنده و مترجم متولد 6 آذر ۱۳۴۳ است. نخستين رمان او با عنوان «کوچه صمصام» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نخستين مجموعه داستانش با عنوان «باغهای شنی» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد.
اين مجموعه داستان توجه منتقدان را به خود جلب كرد و نامزد دریافت دو جایزه «بنیاد گلشیری» و «منتقدین و نویسندگان مطبوعات» شد كه در نهايت جایزه «بنیاد گلشیری» را از آن خود كرد.
«ديوانه در مهتاب» ديگر كتاب اين نويسنده است كه توسط نشر چشمه منتشر و روانه بازار كتاب شده است.
نظر شما