میترا داور در مجموعه «يكي بود يكي نبود» كه به زودي توسط نشر کتاب پارسه منتشر ميشود بازنويسي «الهینامه» عطار را برعهده داشته. وی «الهینامه» را دربرگيرنده حکایتهای عطار در زمانه خودش ميداند. اين ويژگي آثار كهن است كه استحكامبخش پايههاي فرهنگي ملتها هستند.\
وي در توضيح بيشتر قصههای «الهینامه» عطار افزود: بیشتر حکایتها با تصاویر درخشان قصوي ساخته شدهاند. بیشتر اين حكايتها در انتها به پند و اندرز ختم میشود. به نظر میرسد عطار در دوره خودش از تنگ نظریهای عوام و عقاید خرافیشان بسیار در رنج بوده و اندرز پایان قصهها را به عنوان راهی برای ارشاد مردم دوره خودش به کار برده و با اين شيوه عملا از قدرت قصوی آنها بسیار کاسته است. شايد مهمترين دشواري بازنويسي چنين اثري همين امر بود.
اين نويسنده تاكيد كرد: عطار با توجه به در اختيار داشتن تجارب دیگر شاعران پيش از خود، قاعدتا میدانسته که میتواند به شكلي قصوی حکایتها را به پایان برساند. البته در بعضی موارد در این امر موفق عمل كرده است.
نویسنده مجموعه داستان «قفسه دوم» درباره شاخصترين حكايتهاي اين اثر كلاسيك اظهار داشت: در «الهینامه» چند قصه بسیار شاخص است، یکی از آنها داستان «رابعه» است. رابعه دختری است عاشق که عشق موجب نزدیک شدن او به دنیای شعر میشود. او شاعري است بينظير و جسور که عشقش را به نظم ميكشاند. همین امر موجب کشته شدن او توسط برادرش میشود. این داستان علاوه بر بار عاطفی سنگینی كه به دنبال دارد از لحاظ روانشناختی نیز بسیار قابل توجه است و نشان میدهد چگونه باورهای غلط در اعتقادات یک ملت نهادینه شده و ریشه گرفته است.
نویسنده مجموعه داستان «یا من هو» با تاكيد بر اهميت بازنویسی و بازخوانی چنين قصههايي ادامه داد: بهتر بود این امر به طور مستمر، در دورههای آموزشی دانشگاهها و دبیرستانها قرار میگرفت؛ چراكه خواننده با مطالعه اين آثار در مییابد با اقیانوسی عظیم مواجه است. این شناخت یکی از پایههای خودباوری فرهنگی یک ملت به حساب ميآيد و خودباوری فرهنگی را در پي دارد. اين امر سبب ميشود مردم یک کشور با نخستين وزش بادهای ناهمگون، شاخههای فرهنگی و از پی آن ریشههای فرهنگی خود را در معرض نابودی قرار ندهند.
وي با اشاره به ویژگیهاي زبان و ادبیات فارسي توضيح داد: از لحاظ زبانی به راحتی ميتوانستم با این حکایتها ارتباط برقرار کنم. اما گاهی به لحاظ ویژگی زبانی بايد کمابیش سطح زبان حفظ ميشد که داستان حلاج از آن نوع است. سعی شد اين داستان با درنظر گرفتن سطح زبان به نثر امروزی تبدیل شود.
داور تصریح كرد: در تمامی قصههای «الهینامه» موجوات زمینی و آسمانی قادر به گفتوگو هستند؛ خداوند در بارگاهش با فرشتگان و بندگانش حرف میزند و خواننده صدایشان را میشنود. خداوند در داستان «مرد گناهکار» میخواهد از بنده گناهگار جوانش حمایت کند تا او را از دام فرشتههای تک محوری نجات دهد. سر آخر هم میگوید: «بین من و بندهام معمایی است که شما نمیدانید! همین و بس!».
وی به ارزش جانداران در حکایتهای عطار اشاره كرد و اظهار داشت: عطار تمام تلاشش را کرده تا در قالب قصههایش مردم را از آسیب رساندن به حیوانات به بهانه نجس بودن آنها برحذر دارد. ظاهرا سگها و گربهها به ويژه سگها در آن دوره مورد اذيت و آزار توسط انسانها قرار میگرفتند. همین است که عطار زبان دفاع را به آنها عطا کرده است.
نویسنده مجموعه داستان «بالای سیاهی آهوست» در پاسخ به اين پرسش كه مهمترين دشواري كه در حين بازنويسي با آن مواجه بوده كدام بوده است، گفت: بیشترین مشکلی که در هنگام داستانپردازي حکایتها با آن مواجه شدم، نصایح عطار بود که آسیب جدی به آنها زده بود. فکرهای متعددی به ذهنم رسید که اگر زمان بیشتری براي بازنويسي در دست بود راهکارهای بسیاری براي تصحيح اين امر وجود داشت.
اين داستاننويس تاكيد كرد: قصههای عطار به دلیل تخیل و ذهن سوررئاليستياش قابلیت آن را دارند که به طور كامل در همان فضا تکمیل و در قالب داستان ارائه شوند. مهمترین و بارزترين نمونه، داستان حلاج است که زبان و نثر قدرتمند و در عین حال تصاویر درخشاني دارد كه همچنين اين قابلیت را دارند که به تصاویر سینمایی بسیار زیبايي تبدیل شوند. اين امر مستلزم سرمایهگذاری جدی در اين زمينه است.
وي به توضيح بيشتر اين امر پرداخت و ادامه داد: بخش خصوصی به دليل بار مالی سنگين و نداشتن انگیزه فرهنگی قادر نخواهد بود چنین سرمایهگذاریهايي انجام دهد. اميدوارم بدانیم در کجای ادبیات جهان ایستاده بودیم و در حال حاضر كجا ایستادهایم تا شايد بتوانیم از ذخایر مالی خود به منظور اعتلای فرهنگی کشورمان استفاده كنيم. این امر عامل اصلی ایستادگی یک ملت در مقابل تمامی آسیبهاي جهانی خواهد بود.
میترا داور متولد 1344 فیروزکوه، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد اقتصاد نظری از دانشگاه الزهراست. وی فعالیت ادبی خود را از سال 1370 با شرکت در کلاسهای داستاننویسی هوشنگ گلشیری آغاز کرد و تاکنون 7 مجموعه داستان منتشر کرده است.
نخستين مجموعه داستان او به نام «بالای سیاهی آهوست» در سال 1374 توسط انتشارات روشنگران منتشر شد.
«بالاي سياهي آهوست»، «دل بالش»، «خوب شد به دنیا آمدی»، «صندلی کنار میز»؛ «جاده»، «قفسه دوم» و «یا من هو» مجموعه داستانهاي منتشر شده اين نويسنده است.
داستانهای «حق مساوی»، «کلید»، «شیشه»، «موش یک کلمه است»، «حکایتی تازه» و «صندلی کنار میز» از این نویسنده به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، بلغاری و ترکی ترجمه شدهاند.
«قطار در حال حرکت است» آخرین مجموعه داستان میترا داور به زودی توسط انتشارات ققنوس منتشر میشود.
نظر شما