سه‌شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۸
طاووسی: دست مستندنویس داستانی در نقل قول از معصوم (ع) بازتر است

سعید طاووسی مسرور، نویسنده و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در مستند داستانی نسبت به رمان و داستان کوتاه دست نویسنده بازتر است که از زبان معصوم بنویسد به شرط آنکه همان را که در منابع تاریخی آمده بنویسد.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -الهام قاسمی: داستان‌ها سبکی از نوشتار هستند که پند و یادگیری به‌همراه دارند. هر داستان از ساختاری مشخص پیروی می‌کند. در دوره‌های مختلف این ساختارها تغییر کردند و سبک‌های جدید به وجود آوردند اما می‌توان گفت اسکلت اصلی داستان‌ها از دیرباز تا به امروز یکسان است. شناسایی این اسکلت کمک می‌کند تا بدانیم داستان و انواع آن چیست؟ اگر داستان را یک ساختمان در نظر بگیریم همه ساختمان‌ها اسکلتی مشابه دارند اما این مصالح و عناصر گوناگون است که آنها را از هم متفاوت می‌کند.

یکی از انواع داستان‌ها که امروزه نگارش آن در بین نویسندگان مرسوم شده مستند داستانی است؛ گونه‌ای از ادبیات که از تلفیق داستان تخیلی و روایت مستند به خروجی می‌رسد. اساتید داستان و حوزه تاریخ، نظریه‌های گوناگونی درباره مستند داستانی ارائه کرده اند و تفاوت‌های فاحشی برای این نوع از داستان با دیگر انواع داستان قا ئ ل شده‌اند. برای بررسی دقیق و جامع این تفاوت‌ها به‌سراغ سعید طاووسی‌مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم تا نظر وی را در خصوص مستند داستانی جویا شویم.

تعریف شما از مستند داستانی چیست؟

مستند داستانی همان‌طور که از اسمش پیداست از دو بخش مستند و داستان تشکیل شده است. فضای کلی داستان از تاریخ گرفته شده؛ تاریخ چندهزارساله گذشته یا تاریخ معاصر و تاریخی که مبتنی بر واقعیت است. در سریال «معصومیت از دست رفته» ساخته میرباقری، شخصیت اصلی داستان خیالی است و چنین کاری مستند داستانی نیست. در مستند داستانی، داستان باید مبتنی بر شخصیت واقعی و ماجراها و اتفاقات واقعی باشد. قید بَعدی، داستانی بودن اثر است. به عنوان نمونه بحث پژوهشی یا کتاب تاریخی، مقاله علمی و متن سخنرانی که واقعیت در قالب داستان ریخته می‌شود. ما عناصری داستانی را باید در این مستند داستانی ببینیم. زمانی ممکن است پژوهشی انجام بدهید و این پژوهش به کتاب پژوهشی یا کتاب درسی یا مقاله تبدیل شود و برای مستند داستانی هم باید همان اندازه یا بیشتر پژوهش کنید چون می‌خواهید داستان بنویسید پس نیازمند اتفاقات و موارد جزئی هم هستید. معمولاً در مورد امری که در زمان حال در حال وقوع است مستند داستانی نمی‌نویسند و در خصوص واقعه‌ای است که پرونده‌اش بسته شده است.

جایگاه تخیل در مستند داستانی کجاست؟ نویسنده تا چه حد حق تخیل در رخدادها و وقایع تاریخی دارد؟

آنچه داستان را از مستند صرف و مستند داستانی تفکیک می‌کند، عناصر هنری داستان ازجمله تخیل است. اگر تا آن اندازه بر تخیل تکیه شود که واقعیت مخدوش و تبدیل به امر دیگری نشود مشکلی نیست. در وقایع مختلف افراد زیادی حضور دارند اما اسم همه آنها ثبت نشده است. همچنین جزئیات مربوط به آنها هم ثبت نشده است. به‌عنوان مثال وقتی امام خمینی (ره) در نوفل‌لوشاتو فرانسه بودند افراد زیادی با ایشان دیدار داشتند اما اسم بسیاری از آنها ثبت نشده است. تمام وقایع تاریخی این‌گونه است. کسانی را داریم که در واقعه کربلا شهید شده‌اند اما اسم‌شان در تاریخ ثبت نشده است. فضاهای سفید بین سطرهای سیاه، اصطلاحی در داستان‌نویسی است یعنی اینکه شمای نویسنده می‌توانید آن فضاها را پر کنید و آنچه مورخان ننوشتند و مطرح نکردند شما بنویسید؛ به عنوان نمونه در صحنه‌ای در کربلا حضرت علی‌اکبر (ع) با پدرش وداع کرده و به میدان رفته است. در هیچ منبع تاریخی جزئیاتی که بین حضرات اتفاق افتاده ذکر نشده است. شمای نویسنده در این مورد می‌توانید تخیل کنید و زبان حال اگر با واقعه تناسب داشته باشند و مخاطب احتمال صحت بدهد می‌شود از تخیل استفاده کرد.

نویسنده می‌تواند از زبان معصوم یکسری دیالوگ‌ها را بیاورد؟

بحث دیالوگ از زبان معصوم خیلی حساس است؛ چون قول معصوم حدیث است. اما در مورد غیرمعصوم کار راحت‌تر است. درباره معصوم کار خیلی ظریف است و اگر صدق همان زمان حال باشد اشکالی ندارد. گاهی شعرا یا مداحان از قول معصوم شعر یا مدحی را می‌گویند؛ البته یک شرط دارد و آن اینکه مخاطب بفهمد که این یک امر قطعی نیست بلکه برداشت نویسنده است. سهیلا عبدالحسینی در کتاب «صادقانه» مطلبی را از امام صادق (ع) نقل کرده که هیچ کجا نیامده است. نویسنده واقعه را در خواب فرد آورده و تعریف می‌کند که امام چنین حرفی را به کسی زده است؛ یعنی با این ترفند نسبت مستقیمی ایجاد نکرده است. پس دست مستندنویس داستانی برای استفاده از قوه خیال باز است به شرطی که چهارچوب کلی وقایع و محتوا و فضای اصلی متن رعایت شود و فقط در فضاسازی، لباس و خوراک و مانند اینها تخیل ایجاد کرد.

آیا در مستند داستانی یک نویسنده این اجازه را دارد که معصوم را راوی اول شخص قرار بدهد؟ یا خودش را بگذارد جای معصوم و از زبان ایشان یعنی از زاویه دید اول شخص، داستان را روایت کند؟

من مخالف هستم. در رمان قطعاً مخالفم؛ در داستان کوتاه شاید بشود اما صلاح نمی‌دانم. در مستند داستانی می‌شود اما آنچه از معصوم به‌عنوان دیالوگ آورده می‌شود باید در منابع تاریخی باشد. در مستند داستانی نسبت به رمان و داستان کوتاه دست نویسنده بازتر است که از زبان معصوم بنویسد به شرط آنکه عیناً همان را که در منابع تاریخی آمده بنویسد. حتی در مستند داستانی کار از جهتی خیلی دشوارتر است آن هم به‌خاطر تشخیص درست منابع و حتی ممکن است منبعی معتبر باشد اما برخی گزارش‌هایش ضعیف باشد اما در کل نباید جلویش را گرفت. فردی که تجربه نوشتن مستند داستانی را ندارد بهتر است اول در خصوص شخصیت‌های غیرمعصوم و فرعی بنویسد. موضوع مستند داستانی می‌تواند معصوم باشد مثل «آنک آن تیم نظر کرده» ولی اگر رمان باشد بهتر است به‌طور مستقیم سراغ معصوم (ع) نرویم. وقتی اول شخص معصوم باشد و حجم کار بالا برود نمی‎‌توانیم همه مطالب و وقایع را مستقیم از نگاه معصوم بگوییم. در کل ادبیات نویسنده هرچقدر هم زیبا باشد ادبیات معصوم نیست و شأن کلام ایشان حفظ نمی‌شود.

آیا در مستند داستانی نویسنده می‌تواند به زمان گذشته برود؟

بله می‌تواند. قرآن پر از داستان‌های واقعی در خصوص انبیاست. در جایی در خصوص حضرت موسی (ع) دیدن آتش در کوه طور را اول تعریف می‌کند و بعد فلش‌بک می‌زند و دوران کودکی حضرت را روایت می‌کند.

در مستند داستانی اگر شخصیتی در یک واقعه تاریخی نباشد، آیا نویسنده اجازه دارد شخصی را در آن واقعه وارد کند و از زاویه دید آن شخصیت داستانی یعنی اول شخص مفرد (من راوی) حادثه‌ای را روایت کند؟

بهتر آن است که تا حد ممکن از شخصیت‌های واقعی که در آن واقعه حضور دارند استفاده شود و شخصیت راوی واقعی باشد؛ اگر وقایع و توصیفی که از آنها می‌کنید درست و مستند باشد و راوی تخیلی در تاریخ مهم و تأثیرگذار نباشد اشکالی ندارد؛ یعنی نویسنده می‌تواند فردی را تخیلی بسازد که گویی در آن دوره بوده و داستان را از زبان آن روایت کند. گاهی اوقات شخصیت واقعی است اما جزئیات مرتبط با او تخیلی است. به عنوان نمونه در منبعی آمده که این نامه را پیکی رسانده است به دست فلانی؛ پیک وجود داشته اما اسمی ندارد. پس نویسنده برای او یک اسم خیالی و خصوصیات اخلاقی و ظاهری می‌گذارد.

بهترین زاویه دید برای روایت یک مستند داستانی چیست؟

بستگی به کار دارد اما دانای کل خوب است و سوم شخص بهتر از اول شخص است. چون وقتی نویسنده مستند داستانی می‌نویسد حال در مورد معصوم یا فرد مهمی در تاریخ، روایت کل واقعه از زبان آن فرد، به‌خاطر معذوریت‌های زمانی، مکانی و منبعی باعث تحریف آن فرد می‌شود. هرچقدر هم که نویسنده تلاش کند که مثل آن فرد روایت کند و بنویسد، نمی‌تواند. دانای کل هم از جهاتی خوب است اما از جهاتی هم مخاطب را پس می‌زند. از جهت اینکه در مستند داستانی اگر ماجرایی در تاریخ نقل شده باشد یک نفر همه جزئیاتش را بگوید و این داستان است نه مستند داستانی و نباید از مستند بودن خارج شد مگر اینکه دانای کل در حدی نفوذ کند که اطلاع دارد. دانای کل به این معنی نیست که همه ماجرا را بگوید بلکه می‌تواند بخش کوتاهی از یک واقعه را بگوید یعنی در محدوده زمان و مکان مثل ماجرای دو طفلان مسلم که شیخ عباس قمی به آن شک دارد. محمدهادی زاهدی نویسنده کتاب «شهادتنامه امام حسین (ع) و شهیدان کربلا» اشاره کرده که داستان دو طفلان مسلم معتبر نیست. من از وی دلیل عدم اعتبار را پرسیدم گفت کل ماجرا را به صورت دانای کل گفته است. کل واقعه را یک نفر تعریف کرده در صورتی که چنین چیزی ممکن نیست؛ برای اینکه وقتی این دو نفر دارند باهم صحبت می‌کنند راوی کل می‌داند. همچنین راوی صحبت حاکم را هم می‌داند و چیزی می‌گوید درصورتی این دو هم زمان یکجا نبودند. پس در نتیجه این داستان واقعی و مستند نیست.

نظر شما در خصوص ارجاع دادن منابع و توضیح برخی کلمات و واژه‌ها در پاورقی مستند داستانی چیست؟

در مستند داستانی نباید پاورقی درج کرد بلکه باید در آخر اثر پی‌نوشت داد چون شاید مخاطب علاقه‌ای نداشته باشد منابع را بداند و فقط می‌خواهد داستان بخواند و لذت ببرد. دادن پاورقی در خوانش او مشکل ایجاد می‌کند چراکه احساس می‌کند با یک متن پژوهشی مواجه شده و خوب نمی‌تواند با داستان ارتباط برقرار کند. آوردن توضیح کلمات و معنی واژه در پاورقی اشکال ندارد چون به اطلاعات مخاطب اضافه می‌شود و بهتر می‌تواند با متن ارتباط بگیرد. راهکار بهتر این است که نویسنده به صورت غیرمستقیم در همان متن معنی واژه را بیاورد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها