یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۸:۲۸
روایت جعفر کوهی از افسانه‌های دیار شهریار

کتاب «افسانه‌های دیار شهریار» به روایت جعفر کوهی شامل حدود ۴۰ قصه از خطه آذربایجان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آذربایجان جایگاهی گرانسنگ که به جان بیدار و رویین‌تن خود همواره نگاهبان ایران زمین بوده است با نهضت مشروطه ستارخان و باقرخان و خیابانی ایستاده به بلندی سهند، نجواگر زیباترین ترانه‌های زلال به پاکی چشمان عمیق ارس در کوچه‌پس کوچه‌هایش نوای عاشیق‌ها، عطر افسانه‌های کهن را می‌پراکند و زیر گنبد کبودش قصه‌های کهن را مردم مهربان او زمزمه می‌کنند که افسانه بذر مهربانی می‌افشاند و گیاه محبت را بر همه جای زمین می‌رویاند.

جعفر کوهی در مقدمه کتاب «افسانه‌های دیار شهریار» آورده است: «نمی‌دانم این ششمین یا هفتمین زمستان است که من مشغول جمع‌آوری افسانه‌ها هستم. در این مدت شاید بیش از پانصد روایت گوناگون دیده و شنیده‌ام و آنها را گردآورده‌ام و هیچ وقت ناامید نشده‌ام. به قول شادروان بهرنگی آنجا که در یکی از قصه‌هایش با زبان کرم شب‌تاب به خرگوش می‌گوید «من لااقل دور خودم را روشن می‌کنم تو چی کار می‌کنی؟ من نیز کوشیده‌ام تا سهمی در افروختن این روشنایی زلال داشته باشم و در آینه این کتاب روشنایی افسانه‌های ایرانی را بازتاب دهم.»

از جمله داستان‌های افسانه‌های شده در این کتاب می‌توان به «اسب سفید»، ««سیب قرمز»، «دختر یتیم»، «اسب پرنده»، «درخت تخم مرغ»، «ملک‌خاتون» و «گرگ‌های پیام‌آور» اشاره کرد.

در بخشی از افسانه «ملک‌خاتون» می‌خوانید: «پسر هرچه گفت که زنش از جلد قورباغه درآمده باور نکردند. تا اینکه باران آمد پسر گفت: زنم الان حمام می‌کند. رعد و برق آمد گفت: زنم الان لباس می‌پوشد. صدای کالسکه آمد گفت: نگاه کنید آمد. آنها منتظر بودند که بازهم قورباغه ببینند اما با دیدن دختری زیبا و دوست‌داشتنی تعجب کردند و از خجالت سرشان را انداختند پایین. پادشاه با شنیدن این خبر از خوشحالی بیهوش شد و وقتی که به هوش آمد و او را دید گفت: دخترم تو بهترین عروس من هستی بای و سرگذشت خودت را برایم تعریف کن.»

انتشارات ارس اخیراً این کتاب را در ۱۶۶ صفحه و با قیمت ۱۴۹ هزار و ۵۰۰ هزار تومان عرضه کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها