به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مستشارنظامی در این شعر به یکی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت اشاره کرده است «وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا کوچکخان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. ما در دوران مبارزهی خودمان، هر وقت نام میرزا کوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما میبینید که امروز غریب نیستند.»
وی این گونه زمزمه کرده است:
جنگل هنوز کوچک نام توست، ذکرت همیشه زمزمه دریاست
تو میرزای جنگل و دریایی، تا بود و هست خاطرهات زیباست
جنگل هنوز بوی تو را دارد، کوه است شرمسار قدمهایت
یخ زد غمت در آن شب بورانی، اما هنوز داغ دلت آنجاست
شعری ست نام کوچک تو یونس، دنیا نهنگ بود و دلت دریا
زندانی نهنگ نمیمانی تا ذکر یونسیه بر آن لبهاست
صد سال هم که بگذرد از یادت، شور حماسه میوزد از جنگل
دردی ست در نگاه عمیق تو، دردی که داغ دیده عاشوراست
راه حسین (ع) مکتب آزادی ست، سرلوحه قیام تو آن مکتب
آزادگی مرام شهیدان است، سر خم نکردهای تو، سرت بالاست!
نظرات