سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): عارف جعفری، شاعر، ادیب، آهنگساز و خواننده افغانستانی است که به عنوان مدیر دفتر شعر و قصه افغانستان در حوزه هنری انقلاب اسلامی و مدیر دفتر تهران خانه ادبیات افغانستان فعالیت دارد و از وی کتاب شعری با عنوان «از جنس پریشانی» و چهار آلبوم موسیقی منتشر شده است. به منظور اطلاع از وضعیت شعر افغانستان و شاعران افغانستانی گفتوگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید.
وضعیت کنونی شعر افغانستان را چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه شعر افغانستان شدیداً تحت تاثیر اتفاقات اخیری است که در افغانستان افتاده است.در چند سال اخیر با ورود و حضور طالبان در افغانستان، زبان فارسی به شدت به حاشیه رفته است. زبان فارسی در افغانستان آن سمت و سویی که در چند سال اخیر به دست آورده را از دست میدهد و زبان پشتو در حال جایگزینی آن است. اکثر شاعران افغانستانی هم به دلیل اینکه احساس امنیت نمیکردند و همزبان با حکومت طالبان نبودند، افغانستان را ترک کردند و در کشور و جغرافیای دیگری که اغلب زبانشان غیر فارسی بود، ساکن شدند و عدهای از شاعران افغانستانی هم از سالهای گذشته در ایران ساکن و در تعامل با شعر و شاعران ایرانی هستند. شاعران افغانستانی همیشه شعرهای ایران، تحولات و فعالیت های ادبی ایران را رصد میکنند و همگام با شاعران ایرانی پیش میروند. در سالهای گذشته به دلیل اینکه فارسیزبانان در افغانستان قدرتی داشتند زبان فارسی در افغانستان به رشد و نموی رسیده بود و شاعران زیادی به سرودن شعر روی آورده بودند. انجمنها و نشستهای ادبی مختلف از جمله نشستهای نقد کتاب در محافل گوناگون در افغانستان برگزار میشد و شاعران افغانستانی در یک تعامل و رقابت با شاعرانی که در ایران فعالیت داشتند، به سر میبردند.
چه چالشهایی در حوزه شعر افغانستان وجود دارد و شاعران افغانستانی با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
بزرگترین چالشی که در افغانستان دامنگیر شاعران افغانستانی است، بیوطنی و آوارگی در جغرافیاهای دیگر است. این شاعران افغانستانی به این فکر میکنند که در سالهای آتی میتوانند به وطن بازگردند و با زبان فارسی صحبت کنند و شعر بسرایند یا خیر؟ شاعران افغانستانی اتفاقات ادبی افغانستان را رصد میکنند. بعد از ورود طالبان هیچ اتفاق مثبتی در حوزه ادبیات افغانستان نداشتیم و شاعران افغانستانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند اتفاقات افغانستان را رصد میکنند به امید اینکه شاید بتوانند روزی به کشور خود بازگردند و فعالیتهای ادبی را در پیش گیرند.آنها امید دارند که روزی در وطن خود مجموعهها و کتابهایشان را منتشر کنند و در اختیار اهالی شعر و ادب قرار دهند. حدود صد و اندی سال است که مرز سیاسی بین دو ملت افغانستان و ایران جدایی انداخته است. قبل از آن شاعران هر دو متعلق به یک جغرافیا بودند و فرقی نمیکرد کسی در شیراز شعر میسرود یا قزوین یا بلخ و بعد از به وجود آمدن مرز، این جغرافیا به دو سو تقسیم شد. در آن سو یعنی افغانستان به خاطر هجوم زبان پشتو و به اجبار کشاندن افغانستانیها برای ترک زبان مادریشان که اغلب فارسی بود، شعر رنگ و بوی اصلیاش را که در گذشتهها رایج بود، از دست داد. در این سالهای اخیر نقطه امیدواری به وجود آمد که شاعران زیادی به سرودن شعر پرداختند و نامهای جدیدی را در حوزه ادبیات افغانستان بهویژه شعر دیدیم، کارهایشان را شنیدیم و کتابهایشان به دستمان رسید که این باعث امیدواری اهالی ادبیات افغانستان است.
تعامل هر چه بیشتر شاعران افغانستانی و ایرانی تا چه اندازه ضروری است؟
تعامل شاعران ایران و افغانستان از دورههای قبل حتی قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است. بعد از اینکه عدهای از افغانستانیها بهویژه آنها که فارسیزبان بودند به ایران مهاجرت کردند به دلیل وجود امکانات زیاد نشر و چاپ کتابها به زبان فارسی به یک فضای نو دست پیدا کردند. این دسته از افغانستانیها کتابهای شاعران بزرگ قدیم و جدید ایران را مطالعه کردند و این مسئله بر روی آنها و آثارشان اثرگذار بود.آنها علاقهمند شدند به سرودن شعر و نسلی از شاعران افغانستانی در ایران ظهور کردند که بعضی از آنها مثل محمدکاظم کاظمی، سیدفضلالله قدسی، سیدابوذر مظفری و سعید شریفی به شهرت بسیاری دست یافتند.
تعامل و همکاری شاعران ایران و افغانستان تاکنون چه اثرات و برکاتی برای دو گروه داشته است؟
تعامل بین شاعران دو کشور ایران و افغانستان نکات مثبت و موثر زیادی دارد.یکی از اثرات این تعامل، رقابت دلانگیزی است که بین شاعران دو کشور وجود دارد و باعث میشود در سرودن و نوآوری از هم پیشی بگیرند. برخی از موضوعات در شعر افغانستان، جدید است و سبب میشود شاعران ایرانی گرایش پیدا کنند که از آنها استفاده کنند. بعضی از فرمها هم بین شاعران ایرانی رایجتر است و شاعران افغانستانی میتوانند از آنها بهره بگیرند. خوشبختانه در دهههای اخیر نتایج خوبی از همکاری شاعران دو کشور مشاهده شده است و شاعرانی که در افغانستان هستند، سعی میکنند از همزبانان خود در ایران عقب نمانند. آنها تلاش میکنند که خودشان را به درجهای برسانند که توجه شاعران فارسیزبان در کشورهای دیگر را نیز جلب کنند.
همکاری شاعران ایرانی و افغانستانی چه تاثیری بر ادبیات و زبان فارسی میگذارد؟
با حضور مهاجران افغانستانی در ایران یک صفحه دیگر در ادبیات افغانستان به خصوص شعر باز شد. به خاطر تعامل و همکاری و رفت و آمد بین شاعران ایرانی و افغانستانی، نسل جدیدی از شاعران افغانستانی ظهور کردند. این نسل جدید همزبانان خود در ایران را تحت تاثیر قرار دادند و توجه آنها را جلب کردند و همچنین باعث رشد شعر فارسی شدند. چنین اتفاقات خوبی باز هم میتواند رخ دهد. این همکاری و همزبانی میتواند همچنان وجود داشته باشد و ادامه یابد. در حقیقت ما در هیچ حوزهای مثل شعر ندیدیم که بین ایرانیها و افغانستانیها همدلی و همکاری باشد. اهالی ادبیات ایران و افغانستان تعامل و دادوستدهای خوبی با هم برقرار کردهاند و از هم وام میگیرند که این داد و ستد آینده درخشانی برای زبان و ادبیات فارسی خواهد داشت.
مهمترین آثاری که از شاعران افغانستانی در ایران منتشر شده است، کدامند؟
مجموعه های خوب و زیادی از شاعران افغانستانی در ایران منتشر شده است که از آن جمله میتوان به کتاب «پیاده آمده بودم» اثر محمدکاظم کاظمی اشاره کرد. کتاب دیگری هم با نام «شانههای زخمی پامیر» با حمایت حوزه هنری منتشر شد و مجموعههای زیادی از نویسندگان و شاعران افغانستانی توسط ناشران مختلف ایرانی منتشر شده است و حتی برخی ناشران ایرانی در این زمینه مثل آمو و عرفان خیلی خوب فعالیت میکنند. در کل یک جنب و جوش خوبی بین شاعران ایرانی و افغانستانی وجود دارد. دو مجله تخصصی هم از شاعران افغانستانی در ایران منتشر میشود. مجلات «دردری» و «فرخار» هر دو در حوزه شعر هستند که خیلیها بهویژه شاعران و نویسندگان افغانستانی پیگیر این مجلات هستند. این دو مجله تاثیر خوبی بر روی نسلی از شاعران افغانستانی در ایران گذاشته است و دانشجویانی که میخواهند پیرامون زبان فارسی پژوهش داشته باشند بیشتر این دو مجله به عنوان منابع استفاده میکنند. این مجلات بخشی از تاریخچه شعر افغانستان در ایران محسوب میشوند و حاصل تعامل و همکاری شاعران ایرانی و افغانستانی هستند.
نظر شما