سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر، جنگ در داستانهای کهن، جنگ میان خیر و شر است؛ شر که از تاریکی، ظلم، کینه و نفرت ظهور میکند و خیر که برآمده از پاکی، صداقت، میهنپرستی، دلاوری و پهلوانی است. پیروز داستانها و افسانهها از مردم و با مردم است و شر راهی جز تاریکی ندارد. جنگ در ادبیات کهن، داستان رزم پهلوانان رودرروی غولها و دیوها بود که در سدههای بعد در داستانهای ژانرهای فانتزی و علمیتخیلی بروز و ظهور یافت؛ داستانهایی که از گیلگمش، شاهنامه، ادیسه آغاز شده است.
نوع دیگری از داستانهای جنگ که تاریخچه آن به جنگ تنبهتن میان هابیل و قابیل بازمیگردد، راه خود را در ادبیات جنگِ معاصر بازیافت و موجب خلق آثاری با مخاطبان جهانی همچون «جنگ و صلح»، «برباد رفته» و «پرواز شبانه» که مقوله جنگ، مستقیم یا غیرمستقیم بر آن سایه افکنده، شد. استیفن کرین در رمان «نشان سرخ دلیری» از تجربه زیستی هنری فلمینگ، سربازی ۱۸ ساله در نبردی بینام و نشان مینویسد و راویت جنگی را بر او عهده قرار میدهد که از آن میگریزد: «ناگهان آوای تهی طبلها برخاست. شیپوری از دوردست ناله سرداد. صداهایی از این قبیل، کوتاه و بلند، دور و نزدیک و از فراز جنگل دررسید. شیپورها، چون خروسان جنگی و گستاخ یکدیگر را به رزم خواندند و تندر طبلهای هنگ از نزدیک همهجا پیچید. پیکر نفرات در بیشهها به خشخش افتاد. سرها همه یکجا از زمین برخاست. همهمهای فضا را گرفت و در آن، صدای فحش و لعنت، بم و روشن به گوش میرسید.»
از آنجاکه جنگ به عنوان یکی از مضامین ریشهای و جداییناپذیر در ادبیات جهان مطرح است، بررسی تاریخچه جنگ در ادبیات و آثار موفق در این حوزه، ویژگیهای ادبیات جنگ و بهرهگیری از قابیلتهای ادبیات برای به تصویر کشیدن از جنگ، حائز اهمیت است. از این منظر، در پروندهای با عنوان «تصویر جنگ در ادبیات جهان» به این مسئله پرداختهایم که پیشتر در قالب ۱۰ گفتوگو با نویسندگان، مترجمان و منتقدان در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
مریم طباطبائیها، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است که نوشتن از جنگ همیشه با خود تلخیهایی را به همراه داشته و میگوید، نوشتن از جنگ نیاز به دسترسی به منابع و اطلاعاتی دارد که شاید رسیدن به آنها گاهی دشوار باشد؛ مخصوصاً با گذر زمان این امر مشکلتر هم میشود. آنتونی دوئر در مصاحبهای اعلام کرد که ده سال را وقف نوشتن رمان «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» کرده است؛ اثری که در زمره ادبیات جنگ محسوب میشود و داستان آن در دوران جنگ جهانی دوم رخ میدهد و در تمام این ده سال به دنبال اسناد قابل استناد از وقایع جنگ و البته مصاحبه با بازماندگان جنگ در شهر مرزی سنت مالو بود. اگرچه همیشه تبعات و پیامدهای جنگ آنقدر تلخ و گزنده است که نوشتن از آن انسان را متحمل رنج زیادی میکند و خود این رنج جزو چالش این بخش از ادبیات محسوب میشود، گاهی هم مورد قضاوت قرار گرفتن نویسنده از بیان نظراتش در مورد اتفاقات رخ داده و موضعگیریهای فردی نویسنده را هم باید به این چالشها اضافه کنیم.
معصومه باقری، نویسنده، با تاکید بر اینکه نوشتن از جنگ هرگز تمام نمیشود، گفت: جنگ، کلمه زیبایی نیست و تنفر و انزجار مردم از آن امری طبیعی و فطری است ولی هیچوقت نمیتوان آن را از فرهنگ لغت حذف کرد که حتی اگر این کار هم عملی باشد، او خودش را به صورت کاملاً زنده و واضح نشان خواهد داد. همانطور که در طول تاریخ آتشش را بر سر مردم عادی خالی کرده است. نویسنده برای نوشتن از جنگ، قبل از هر چیزی نیاز به مطالعه، تحقیق و پژوهش دارد. ثبت دقیق اتفاقات، تاریخ و زمانِ درست، مکان و لوکیشن قصه، شخصیتها و واکنشهای آنان در کمبود اقلام روزانه زندگی، همگی نیاز به شناخت کامل دارند. نویسنده ادبیات جنگ، فقط نباید به عناصر داستاننویسی و تکنیکهای ادبی و فرم و محتوای نگارشی دقت کند، بلکه مهمتر از اینها شناختِ او از عمقِ فاجعه جنگ و درک درست آن است.
حسین مقدس، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است که جنگ در آثار کهن اساطیری، یک شکل مطلوب و آرمانی است که بدون توجه به گروههای اجتماعی، تمامیت انسان را در مقابل تمامیت غیر انسان قرار میدهد. جنگ و الزاماً صلح دغدغه انسان به طور عام است. ادبیات در این مقطع از تاریخ، انسانها را به دو گروه اصلی تقسیم میکند. عوام در مقابل برگزیدگان، پهلوانان و پادشاهان و نجاتدهندگان در مقابل انبوه گرفتار شدگان. رویکردی که بعدها در دوران شبان رمگی به منتهی درجه آشکار شد. آثار ادبی اساطیری بر بستری از اقتدار کاریزمایی برگزیدگان بنا شده است. در این آثار تودهها و عوام به فراخور الزامات اجتماعی عصر خود فاقد هویت و شخصیت بودند و ارزش آنها در وفاداری یا طغیان در برابر چنین سیستم مسلط تعریف میشد. چنین رویکردی به افراد و عوام تا پیش از دوران رنسانس و شکلگیری جهان مدرن و سراسر دوران روابط ارباب رعیتی تجربه شده است. اکنون شاید بتوان تصور دقیقتری از نقش و کارکرد جنگ در آثار اساطیری تبیین کنیم. نه تنها تمام رخدادهای یک اثر اسطورهای بلکه تمام عناصر روایی در چنین اثری، جملگی در خدمت یک هدف قرار میگیرند؛ «تولید حماسه».
شبنم حاتمپور، نویسنده، منتقد ادبی و استادیار زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به اهمیت مفاهیمی همچون جنگ و جنگاوری در داستانهای کهن، گفت: اگر به پیشینه تاریخی ملتهایی که حماسههای بزرگ دارند نگاه کنیم درخواهیم یافت که اینها در جدال دائمی با اقوام دیگر برای اثبات جایگاه خود بودهاند. ایرانیها، هندوها و یونانیها به علت موقعیت جغرافیایی، مراتع خوب، دشتهای حاصلخیز، جنگلهای پر از شکار در معرض حمله اقوام مهاجم قرار داشتند. آنها با دفاع از خود و حمله به دشمن به حفظ و نگهداری از داشتهها و افزایش آنها میکوشیدند؛ پس مفهوم جنگ با اعتبار و آبرو وابستگی داشت و به نوعی مقدس شمرده میشد. به همین دلیل جنگ خویشکاریِ بزرگترین الهه در اساطیر بشر یعنی «الهه مادر» است و جنگاوران در اسطورهها و حماسههای کهن نماد ایزدان و خدایان هستند.
آرش مونگاری، نویسنده و منتقد ادبی، تاکید دارد که مفاهیمی همچون رشادت، سلحشوری، ازخودگذشتگی، میهنپرستی، آرمانگرایی و اخلاقیات از مفاهیم اصلی این دست از روایتهای کهن جنگ است؛ مفاهیمی که بنمایه اصلی شکلگیری اکثر داستانهای حماسی_آیینی و میهنی است.
وی بیان کرد: روایتهایی فاخر که در آن، منجی_خدایگانی پرقدرت، با دلاوریهایی پراعجاب و بیپایان، در پی بازگرداندن امنیت، شکوه، جایگاه و همای جمعی از دسترفته سرزمین اکثراً ایزدی (از باب تقدسگرایی) خویشاند. اقدامات خارقالعادهای یا اغراقآمیزی که باورشان، گاه حتی دشوار نیز به نظر میرسد. بر همین اساس است که میتوان با توجه به آنچه در ابتدا عنوان شد، ریشه ژانر جنگ در ادبیات را حتی تا در متون کهنی چون گیلگمش نیز دنبال کرد. ژانری که البته قدمتش پیش از هرچیز، یادآور این حقیقت است که پدیده جنگ را باید امری ازلی_ابدی دانست.
معانی شعبانی، مترجم ادبیات عرب با بیان اینکه در ادبیات عرب نقش جنگ، نقش مهم و بسیار قابل توجهی است، گفت: حماسههای کلاسیک عربی به تمجید مضامین و مفاهیم شجاعت و قهرمانی پرداختهاند و بسیاری از شعرا از مضامین جنگ و فتح سرودهاند. تنوع در بیان مفهوم جنگ بسیار بوده و یکی از رایجترین موضوعات ادبیات عرب است. بسیاری از نویسندگان عرب در نوشتههای خود به نقش جنگ و پیامدهای آن پرداختهاند. در حماسههای سنتی و کلاسیک عربی نبردها و جنگها به عنوان بخش اساسی و مهم نقل میشود. سنت طولانی و کهن شعر نظامی عربی بر کسی پوشیده نیست. این مسئله در آثار مدرن عربی هم کاملاً مشهود است و به عنوان واقعیتی تلخ مورد بررسی قرار میگیرد. در آثار امروزی تاثیرات روانی جنگ و نتایج اجتماعی آن، فقدان، مرگ، جراحتهای روحی و زخمها به شدت مشهود است و از مولفههای ادبیات معاصر عربی است. جنگ در ادبیات عرب جاودانه است و از این منظر بررسی ابعاد مختلف انسانی و اجتماعی را در ادبیات عربی میسر میسازد.
مریم نفیسیراد، نویسنده و مترجم زبان عرب و انگلیسی، تاکید کرد: در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی ارتباط اعراب با غرب، باعث ایجاد تحول و مدرن شدن ادبیات عرب تحت عنوان «النهضه» شد. من کتاب طه حسین تحت عنوان «الایام» را که در ژانر تریلر و وحشت به نگارش در آمده را به عنوان نقطه عطف و پایهگذار ادبیات مدرن عرب میدانم. به این ترتیب اصلیترین ویژگی ادبیات مدرن را ورود ژانرها به ادبیات میدانم که تحت تاثیر غرب بوده است. نویسندگان و شاعران موفقی همچون محمود درویش، غاده السمان، نزار القبانی، غسان کنفانی، شکری المبخوت، سعد محمد رحیم و غائب طعمه همگی آثاری دارند که برای هم دورهها باعث ایجاد همذاتپنداری و سرآغاز حتی بهار عربی شد و برای آیندگان آگاهی بخش است. مقوله جنگ از قدیمالایام در ادبیات بوده و هست و متاسفانه همیشه خواهد بود. نوشتن و خواندن درباره جنگ هرگز پایان نمییابد. خلقت انسان هم جنگ و برادرکشی را به همراه داشته و هنوز که هنوز است کشورهای پیشرفته در طلب جنگند و کاش میشد در کنار پیشرفتهای علمی، در این زمینه هم پیشرفت میکردیم و دیگر جنگی وجود نداشت.
نظر شما