به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نشست تخصصی «فرهنگها و دستور زبانهای فارسی نگاشته شده در شبه قاره هند» به میزبانی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران و با حضور علیرضا مختارپور رئیس این سازمان، فاطمه صدر معاون پژوهش و منابع دیجیتال، جمعی از استادان زبان و ادبیات هند از کشور هندوستان برگزار شد.
الهام حدادی، پژوهشگر و کارشناس شبه قاره بنیاد سعدی که دبیری این نشست را به عهده داشت؛ با تاکید بر اشتراکات زبانی میان دو کشور ایران و هند گفت: حضور استادانِ زبان و ادبیات فارسی در ایران و برپایی برگزاری کارگاههای آموزشی نسخه شناسی و فهرستنویسی نسخ فارسی با توجه به میراث غنی در ایران فرهنگی و ایران اسلامی و همچنین مشترکات فرهنگی میان ایران و هندوستان شکل گرفته است. یکی از وجوه مشترک بین این دو کشور فرهنگها و دستور زبان فارسی نوشته شده در شبه قاره هند است که در این نشست تخصصی مورد بررسی قرار می گیرد.
فرهنگ نویسی مهر تاییدی بر اشتراکات زبانی ایرانیان و هندویان است
فرح زاهدی، عضو هیئت علمی گروه پژوهشهای اسلام شناسی، ایرانشناسی و نسخ خطّی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران درابتدای این نشست ضمن خوش آمدگویی به حاضران گفت: فرهنگ نویسی شاخه ای از علم زبانشناسی و روش علمی پردازش مواد واژگانی زبان است که به خدمت تدوین متون درمیآید به طوری که دیگران بتوانند آنها را دریابند و درک کنند.
وی در ادامه با اشاره به تاریخچه فرهنگ نویسی در شبه قاره هند گفت: فرهنگنویسی در شبه قاره هند به سه دوره مجزا تقسیم می شود. دوره اول به قبل از مغول یعنی قرنهای هفتم تا نهم قمری (قرنهای ١٣ تا پایان ١٥ میلادی) بر میگردد که این دوران عصر گردآوری اولین فرهنگهای زبان فارسی در هند به شمار میرود. دوره دوم، دوره بابریان یا مغول یعنی اواخر قرن نهم تا پایان قرن سیزده قمری (قرنهای ١٦ تا ١٨ میلادی) است دراین دوران رقابت نزدیک میان فرهنگنویسان زبان فارسی بوده است. دوره جدید هم قرنهای چهارده قمری به بعد را شامل میشود که این دوران تحکیم سنت فرهنگنویسی نامیده میشود.
عضو هیئت علمی گروه پژوهشهای اسلام شناسی، ایرانشناسی و نسخ خطّی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران با بیان این مطلب که کشور ایران و هند ارتباط فرهنگی و اقتصادی غنی از دوران بسیار کهن تا امروز با یکدیگر داشته اند؛ گفت: فرهنگ نویسی فارسی در سرزمین شبه قاره هند از جمله مواردی است که مبیین ارتباط غنی بین فرهنگ ها است. در واقع فرهنگ نویسی مهر تاییدی بین اشتراکات زبانی ایرانیان و هندیان است و این مهم بر هیچ پژوهندهای پوشیده نیست که نویسندگان، ادیبان و فرهیختگان آن دیار در فرهنگ نویسی فارسی کوشاتر بوده اند.
وی ادامه داد: گفته میشود ایرانیان به سبب آنکه زبان فارسی، زبان مادری شان است، خود را از لغت نامه و فرهنگ فارسی بی نیاز میدانستند. از نخستین فرهنگهای فارسی نوشته شده توسط ایرانیان میتوان به اثر ارزشمند حکیم قطران ارموی و سپس لغت فرس اسدی طوسی و بعد سخن نامه نظامی تالیف سعید (یا سعد) بن نصیر بن طاهر بن تمیم غزنوی و سرانجام مجموعة الفرس ابوالعلاء عبدالمومن جاروتی اشاره کرد.
فرح زاهدی با بیان این مطلب که از قرن ششم تا قرن دوازدهم هجری هند به عنوان مرکز اصلی فرهنگ نویسی فارسی به شمار میرفت؛ گفت: گسترش زبان فارسی در هند از آغاز قرن چهارم هجری و با حمله سلطان محمود غزنوی آغاز شد و منطقه حکمرانی وی علاوه بر ایران کنونی، در شرق ایران بزرگ شامل بخش جنوبی آسیای مرکزی، افغانستان و مناطق گسترده ای از شمال غرب هند بود که زبان فارسی از آن پس درعمل به زبان رسمی ادبی و اداری حکومت مسلمانان هند تبدیل شد. زبان فارسی به عنوان زبان واسط میان مردمان شبه قاره ای در آمد که هر کدام به زبان متفاوتی تکلم میکردند و آنها را به تاثیرپذیری از فرهنگهای تازه عادت داد. از همین رو سرعت در توسعه روابط بین این دو کشور رابطه مستقیمی با فرهنگنویسی دارد.
دوره تکامل فرهنگ نویسی در حکومت گورکانیان بوده است
در ادامه این نشست علی اصغر استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهر لعل نهرو هندوستان، فرهنگ نویسی در کشور هندوستان در دوره گورکانیان را مورد بررسی قرار داد و گفت: از زمانی که آموزش زبان فارسی را آغاز کردم این تمنّا در من بود که خودم به سرزمین شعر، شعور و سخن یعنی ایران زمین برسانم و از این بابت بسیار خرسندم.
وی ادامه داد: فرهنگ نویسی در هند از آغاز پیشرفت زبان فارسی در این کشور آغاز شد. در دوره نخست فرهنگ نویسی در هند شاعران و ادیبان به دنبال کشف واژهها برای فرهنگهای گوناگون بودند و این مهم در دوره حکومت گورکانیان به اوج رسید. در واقع دوره تکامل فرهنگ نویسی در این دوره شکل گرفته است.
دستور نویسی فارسی در شبه قاره هند
ثریا پناهی عضو هیئت علمی بازنشسته گروه شبه قاره فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان این مطلب که در سیرتاریخیِ قلمرو زبان فارسی، شبه قاره سرزمینی است که روزگاری زبان فارسی در آن متداول و پرکاربرد بوده است؛ گفت: پیش از ورود به بحث دستورهای شبه قاره بازگویی چند نکته تاریخی را ضروری است. نکته نخست اینکه دکتر راویندرگارگش زبانشناس هندی در مقاله ای، پایه و بستر اصلی مطالعات زبان شناسی در هند باستان را زبان سنسکریت می داند.
وی ادامه داد: استاد فتح الله مجتبائی نیز در اثر خود «نحو هندی ونحو عربی» یادآور می شود که در هند باستان دو تن از نحویان، یکی یاسکه در سدة ششم یا هفتم پیش از میلاد و پس از او پانینی در علم قرائت وداها و دستورزبان سنسکریت که زبان دین و فرهنگ هندوان بوده است و آثاری خلق کردند. از سوی دیگرمطابق بررسی های استاد مجتبائی این نظر مطرح است که در شکل گیری علم نحوِ عرب با نحو و قواعد زبان شناسی هندوان ارتباط هایی بوده و حلقه این ارتباط محیط فکری، فرهنگی ایران و مواریث علمی علمای ایرانی بوده است.
ثریا پناهی تاکید کرد: در روزگار پیش از سیبویه در عهد ساسانی کتابی در صرف و نحو زبان سنسکریت به پهلوی ترجمه شد. موبدان و روحانیان زردشتی می دانستند که زبان اوستا و زبان وداها خویشاوندی بنیادی با هم دارند و قواعد صرف و نحو و اشتقاق آن دو، گاهی همانند است. از این کتاب دستور زبان سنسکریت که به زبان پهلوی نیز ترجمه شده اکنون چیزی در دست نیست.
این عضو هیئت علمی بازنشسته گروه شبه قاره فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: در ایران سیبوَیه در قرن دوم هجری دانشمند ایرانی، الکتاب را درنحو زبان عربی تالیف کرد. پس ایرانیان در زمینه تالیف صرف و نحو عربی پیشرو بودند. درباره پیشگامان فن و دانش دستور نویسی فارسی در ایران هرچند به تدریج علمای فن به تالیف آثاری درباره دستور زبان فارسی نظیر المعجم فی معاییر اشعارالعجم تالیف شمس الدین محمد قیس رازی در قرن هفتم و دیگری منطق الخُرس فی لسان الفرس نوشته ابوحیان نحوی در قرن هشتم به زبان عربی و چند اثر دیگر پرداختند؛ این رویکرد تا دوره قاجار نیز ادامه داشت.
پناهی با اشاره به جایگاه زبان فارسی در دوران ظهور اسلام در شبه قاره هند گفت: از جمله اتفاق های دیگری که در سیر تاریخیِ قلمرو زبان فارسی، در جریان بود، این موضوع بود که در سرزمین شبه قاره یا هند بزرگ با ورود اسلام یعنی دوره میانه درهند، فارسی نیز رواج و گسترش یافت و تا ظهور حکومت بابریان یا تیموریان هند یا گورکانیان که بیشترِ مهاجران از شاعران، عارفان، صنعتگرانِ مردم خراسان بزرگ بودند؛ ادامه یافت و زبان فارسی در دربار مغولان هند نیز زبانی رسمی محسوب می شد و پس از آن تا پایان سده ۱۳ هجری قمری / نوزده میلادی به عنوان گونه نوشتاری در مکاتبات رسمی، ادبی، اداری و محاکمات حقوقی کاربرد داشت.
این زبان پژوه در ادامه با بیان این مطلب که همسایگانِ ایران در شبه قاره و دوره میانه هندی عنی دوران اسلامی به دلیل رواج زبان فارسی از جمله پیشگامان تالیف کتابهای دستور زبان فارسی در شبه قاره بوده اندگفت: اهالی یک منطقه یا بومیان آن دیار برای تعاملات با جامعه میزبان و زبان آنان به دستورزبان و هم فرهنگ لغات نیاز داشتند و برای همین به نوشتن کتابهای صرف و نحو و لغت به زبان فارسی پرداختند.
وی اظهار داشت: نکته در خور توجه این است که در دوره میانه هند بزرگ (شبه قاره کنونی) تا پیش از دوره معاصر موضوع نگارش و تدوین دستورزبان همچنان جریانی فعال بوده است که نظیر آن کتاب مثمر سراج الدین علی خان آرزو است. البته درباره دستورزبان فارسی لااقل تا قرن ۱۴ قمری این فعالیت مطرح بوده است کتاب خانم شفقت جهان ختک نمونه مستندی است که به معرفی این آثار اختصاص دارد.
پناهی در پایان صحبتهای خود به ساختارکتابهای دستور زبان فارسی و دستهبندی آنها اشاره کرد و گفت: ساختار کتابهای دستور زبان فارسی به سه نوع تقسیم میشود. نوع اول کتابهای دستوری با عنوان آمدنامهها یا آمدن نامهها است. چون افعال فارسی در ترتیب حروف با مصدر آمدن آغاز میشود، از این رو آمدن نامه نام گرفتند. این کتابهای آموزشی و درسی برای آموزش تصریف افعال فارسی و مشتقات آن بوده و از جمله آثار پرمخاطب محسوب میشد. نوع دوم دستورهایی که در مقدمه یا موخره برخی از لغت نامه آمده است که دیباچه فرهنگ جهانگیری تالیف جمالالدین انجو شیرازی، خاتمه فرهنگ مویدالفضل نوشته محمدبن لاد دهلوی، فرهنگ های لغت متاخر مانند هفت قلزم تالیف غازی الدین حیدر از نوع دوم است. دسته سوم کتابهای مستقل، درباره صرف و نحو زبان فارسی است و نخستین نمونه آن کتاب اصول فارسی از عبدالصمد ملتانی است.
جلسه پرسش و پاسخ بخش دیگری از این نشست بود. در بخش پایانی علی اصغر استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهر لعل نهرو سروده خود را در وصف ایران و مردمان اش ارائه داد:
سرزمین عاشقان و مهربانان است ایران
همچون هندوستان را و مرا جان است ایران
سرزمین حافظ و خیام و سعدی و سنایی
خاک مردان بزرگی همچون سلمان است ایران
سرزمین انقلاب و حکمت و قرآن و عرفان
از لحاظ دین و دانش بس چراغان است ایران
حضرت خورشید دارد همچنان پیر خراسان
از عرب ها بیشتر حتی مسلمان است ایران
حاج قاسم دارد و مردانِ مردی همچو چمران
عشق هم سر می زند خاک شهیدان است ایران
داریوش و کیقباد و رستم و سام و نریمان
سرزمین عشق و خاکِ پهلوانان است ایران
شاد زی ای مهدِ فکر و فلسفه و شعر و حکمت
سرزمین علم و عشق و عقل و برهان است ایران
نظر شما