به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «پیش از افتادن آخرین برگ» مجموعهای از تازهترین اشعار صدیق قطبی، شامل ۹۷ شعر سپید، دو غزل و دو قطعه است.
اغلب این اشعار سوگسرودههای شاعر است که در فضایی بارانی اتفاق میافتند و طبعاً مضامین آن، فراق، درد، هجران، مرگ، دلتنگی، تنهایی، سکوت، بودن و زیستن است: «آنچه میدانم این است: / چیزهایی را برای همیشه از دست دادهام / چهرههایی را بسیار دوست داشتهام … / همیشه دلتنگم…» یا «و روزی مرگ فرامیرسد / و تو را که با اندوه خویش / تنها ماندهای / نجات خواهد داد.» بهتعبیر شاعر برخی شعرها و بعضی لحظات، حروفی هستند که از فرط پاکی و لطافت به زبان نمیآیند: «در باغچهات نشستهای / به گل سرخی نگاه میکنی / و در چشمهای خندانت حرفی است / که به زبان نمیآید.»
از دیدگاه شاعر، این عشق ابدی است و با مرگ اینجهانی پایان نمیپذیرد: «در تولدی دیگر / پرنده باش / باران / یا حتّی باد / به هیئت درختی / بازمیگردم / و تو را / دوباره دوست خواهم داشت.»
قطبی در زبان شعر خود از توصیف، تشبیه، استعاره و اغراق بهره برده و بیانش ساده، ملموس و روان است. در حوزه معنا اغلب شعرهای این مجموعه بیان دلتنگیِ پس از فراق و مرگ هستند و اندکی نیز به خاطرات یا تصورات شاعر در زمان پیش از مرگ و سوگ میپردازد «تقویم میگوید: / پنج سال پیش / دل انکار میکند: / نه، دیروز بود / یا هزارسال پیش / دیروز بود؟ / یا هزارسال پیش؟»
محمدصدیق قطبی، متولد ۱۳۶۳ در شهرستان تالش، نویسنده و شاعر فعّال حوزههای ادبیات، الهیات وعرفان و تصوف است و ازجمله آثار وی میتوان به «قلب قرآن»، «دینداری خوب»، «تبسم نور»، «در مدار مهر»، «دیدار با آقای آبی»، «دیدار با شاعران»، «نزدیکترین مخاطب من باش»، «به تو رای میدهم»، «باران میآید تو نمیآیی؟» و «از صمیم قلب» اشاره کرد.
نشر اریش اخیراً «پیش از افتادن آخرین برگ» را در ۱۲۰ صفحه روانه بازار ادبیات کرده است.
نظر شما