عليخاني در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انگيزهاش از انتخاب «تذکرةالاولیاء» براي بازنويسي گفت: «تذكرةالاولياء» را نخستينبار سال 77 (یعنی حدود 11 سال قبل) خریدم. دوست داشتم به عطار و شیوه جادویی بیانش برسم. این جادو فقط منحصر به بیان و اسلوب روایت نبود. شنیده بودم قصههایش جادوییتر از داستانهای رئالیسم جادویی است.
وي در ادامه با يادآوري سخني از رضا سیدحسینی مبني بر اينكه «ما بدون توجه به ادبیات اعجازی مثل تذکرةالاولیاء شیخ فریدالدین عطار، دنبال قصههای اعجازی در داستانهایی میگردیم که خودشان از ما گرفتهاند؛ مثل صد سال تنهایی مارکز» اظهار داشت: البته چه راست گفت حسيني. بعدها در گفتگوهای خودشان (نویسندگان آمریکای لاتین) دریافتم «صد سال تنهایی» و «پدروپارامو» هم از اثری ایرانی تاثیر پذیرفتهاند. حالا بگذریم از نویسندگانی چون خورخه لوئیس بورخس که منکر تاثیرپذیریاش از متنی شرقی به نام «هزار یکشب» نیست. جادوییتر از قصههای اویس قرنی، فضیل عیاض، رابعه عدویه، ابراهیم ادهم و بایزید بسطامی میتوان یافت؟ جز این که این قصهها به روایت شیوای شیخ عطار نیشابوری به امروز رسیدهاند؟
اين نويسنده بازنويسي چنين اثري را نعمتي براي خود و خوانندگان ميداند و در توضيح اين امر تصريح كرد: نعمتی بود بازنویسی این متن به صورت داستان برای خوانندگان. بهتر است بگویم نعمتی بود برای من تا گوشههایی از قصه – روایتهای مشایخ بزرگ را برای خودم هضم، و تلاش کنم آن گوشه را دوباره روایت کنم. همیشه از پند بیزار بودم و متاسفانه – خواه ناخواه – متون کهن ما پر است از این پند و اندرزها. تلاش کردم اين بخشها حذف شود و تنها صدای راویي را بشنويم که قصه میگوید؛ قصههایی از «تذکرةالاولیاء» عطار.
عليخاني در اين بازنويسي از تصحيح محمد استعلامي از «تذكرةالولياء» استفاده كرده و اين تصحيح را بهترين تصحيح موجود مي داند؛ استعلامی در اين تصحيح کتاب را به دو بخش «متن تذکرةالاولیاء» و «ملحقات تذکرةالاولیاء» تقسیم کرده است.
وي در پاسخ به پرسش درباره چگونگي روند شکلگیری مجموعه «يكي بود يكي نبود» توضيح داد: در ابتدا تصميم داشتيم هر کتاب از اين مجموعه شامل 130 صفحه دستنویس نويسندگان به همراه حدود 70 صفحه تصویر باشد. پس از گذشت مرحله نخست و نگارش برخی از کتابها از جمله تذکرةالاولیاء، تصمیم ناشر تغییر کرد و تعداد صفحات دستنویس 90 صفحه شد. در نسخه اولیه بازنویسی قصههای تذکرةالاولیاء 60 قصه با حجمي ميان يك تا چهار صفحه نوشته بودم و سپس به 34 قصه از بهترینها(به گمان خودم) رسیدم.
اين نويسنده درباره ویژگیها و قابليتهاي تذکرةالاولیا برای بازنویسي گفت: عطار قصهگوست. حرفش را هم پیرانهسر نمیگوید که فقط پند و اندرز باشد. در کمال آرامش، مثل یک نویسنده معاصر، مینشیند، زمینهچینی و فضاسازی میکند، شخصیت میسازد و شخصیتها را در موقعیت قرار میدهد و بعد به نتیجه دلخواهش میرسد.
وي افزود: معتقدم دو گروه کاتب و شاعر در ادبيات كلاسيك داریم. اگر «نظامی» را ناظمی داستانسرا و دسته اولی بدانیم و «جامی» را مقلد و دست دومی، تردید نداشته باشید، عطار یکی از دسته اولیهاست. به همين دليل چهار کتاب از 30 کتاب مجموعه «یکی بود یکی نبود» از آثار عطار براي بازنويسي انتخاب شده است.
نويسنده كتاب «اژدهاكشان» در ادامه به توضيح درباره الگوی بازنویسی، وفاداری به متن و دشواریهای حين بازنویسی پرداخت و تشريح كرد: در بازنويسي تصميم بر تعريف قصه براي ديگري البته بدون حواشی، زیادهگوییها، موعظه، نصیحت و پند و اندرز که ویژگی متون کهن به شمار میروند، بود. از جمله دشواریهای اين امر نيز سادگي زبان، برقراري ارتباط با هر مخاطبي و مقید بودن به اصل متن بود.
عليخانی به عنوان دبير مجموعه از کم لطفیهای بسياری چون نادیده گرفته شدنها تا شنيدن ناشنیدنیها در اين مسير خبر داد و گفت: در اين ميان نويسندگان بسياري بودند و با مجوز عدم تحریف متون کهن، توبیخمان کردند و درباره اين امر گفتند شما داريد تیشه به ریشه ادبیات کهن میزنیم و بايد این متون همینطوری كه به ما رسیده همینگونه به نسلهای آینده برسد.
وي افزود: به نظرم تذکرةالاولیاء هم اثری نیست جز مجموعهای از آثار گذشتگان او؛ که شیخ عطار به زبانی شیوا و سهل و ممتنع به هم عصران خود رسانده بود(این البته جواب من بود؛ دوستان دیگر هم جوابهای قانع کنندهای داشتند و به انجام اين کار پرداختند و الحق که کارشان دستمریزاد داشت و دارد.)
عليخاني با تمرکز بیشتر بر روی قصههای بخش نخست تذکرةالاولیاء حكايتها را براي بازنويسي انتخاب كرده و در توضيح اين امر گفت: «تذکرةالاولیاء» همانند همه متون ارزشمند کلاسیک، نقاط قوت و ضعفی دارد. این اثر کلاسیک هست؛ اما ما با متون مقدس روبه رو نیستیم. شما از هر خوانندهاي بپرسید مطمئن باشید برخی روایتها برایش دلنشینتر و دلپسندتر است؛ مثل همان فضیل عیاض یا رابعه عدویه، حسن بصری، بایزید بسطامی و حلاج. پیداست خود عطار هم به اینها دلبستهتر بوده که در روایتشان بیشتر مایه گذاشته است.
وي در پاسخ به اين پرسش كه اهميت آثار كهن براي بازنويسي در چيست اظهار داشت: بازنویسی آثار کهن اهمیت خاصی ندارد؛ جز اینکه هر اثری – حتي معاصر – پس از دورهای، خودش کهن میشود و این کهن بودن برایش مزیت به شمار میرود. چرا؟ چون نشانگر دوره خاصی است. این دوره میتواند سیاسی، زبانی و يا فرهنگی باشد.
دبير مجموعه «يكي بود يكي نبود» افزود: آثار کهن هر ادبیاتی، در حکم سنگ بنای آن ادبیات است. قبول ندارم که ادبیات بدون سنگ بنا، ادبیات نیست. ادبیات هر وقت هم شروع بکند، سنگ بنا برای نسلهای بعدی میشود.
وي در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه مخاطبان اصلی اين آثار بازنويسي شده چه افرادي هستند، توضيح داد: برای مثال مخاطب اصلي تمام این مجموعه خواهر من است. خواهر من نه دانشآموخته ادبیات است که واحدهای صرف و نحو عربی گذرانده باشد و بتواند آن جملههای گاه ثقیل و فراوان موجود در ادبیات کهنمان را بخواند و نه علاقهمند به خواندن حرافی برخی از کاتبان است. او میخواهد قصه بخواند و چیزی در خاطرش بماند که بعد اگر دوست داشت برای شخص دیگری تعریف کند.
وي به توضيح درباره اين پرسش پرداخت كه چرا در مجموعه «یکی بود یکی نبود» شعرها و متنها در قالب داستاني بازنویسی شدهاند و تصريح كرد: ذهن ما ایرانیها بسیار قصهشنو و قصهگوست. قصه یا داستان به مفهوم امروزی و معاصر، ریشه در خون، پوست و گوشت ما دارد. قصهگویی، سنتی است که هنوز در بسیاری از قريههای دوردست ایران رواج دارد. هنوز بسیاری از آدمها برای فهماندن منظور و مقصود خود از مثل و قصه استفاده میکنند.
هرگاه در گفتوگوهاي پيشين با برخي از افرادي كه در مجموعه «يكي بود يكي نبود» بازنويسي اثري كلاسيك را بر عهده داشتند درباره انگيزهشان از انتخاب آن اثر پرسيدم، اظهار داشتند اين اثر پيشنهاد عليخاني بوده. در اين گفتوگو از عليخاني به عنوان دبير مجموعه درباره دلیل انتخاب افراد و پيشنهاد کتابها به آنها پرسيدم و او توضيح داد: فهرست 50 نویسنده را با بیوگرافی و فهرست آثار منتشر شدهشان به انتشارات ارائه كرده بودم. از ميان آثار كلاسيك نيز 30 عنوان کتاب انتخاب و تصميم گرفته شد این 30 عنوان در 6 مرحله 5 کتابی عملی شود. بر همين اساس در مرحله نخست افرادي را به مجموعه دعوت کردم که خوشنام باشند و در عملی كردن طرح مرا مطمئن كنند.
عليخاني در انتخاب افراد براي اين مجموعه در درجه نخست به نویسنده بودن آنها اهمیت داده و در توضيح اين امر گفت: تلاش کردم یک سوم نویسندهها زن باشند. همچنین یک سوم نویسندهها، نویسندگان جوان و کمتر معروف بودند. تصمیم جدی دیگری كه عملی هم شد استفاده از نویسندگان غیرمرکزنشین بود. با شناخت و در گفتوگوی اولیه با نویسندگان، بدون آنکه طرفهای گفتوگویم بدانند برای چه پرس و جو میکنم (خبر این مجموعه هفت ماه پس از آغاز اعلام عمومی شد) توانستم بفهمم اين افراد با چه متن ادبی کهني مرتبط هستند و اغلب اینطور بود که به پیشنهادها میرسیدیم.
وي در ادامه افزود: چند مورد نيز پيش آمد که به ارایه پیشنهاد از طرف من و سرباز زدن نویسنده دعوت شده براي بازنويسي اثر رسیدیم؛ یکی حيدري ملک میان که نمیپذیرفت روی «آفرینش و تاریخ» کار کند؛ اما بعد خوشحال بود از آشنایي با متنی که به قول خودش اگر به او معرفی نمیکردم شاید خودش هرگز سراغ آن نمیرفت. متن دیگر «اسکندرنامه» بود، عبداللهی با اکراه پذیرفت اما بعد در كارش خوش درخشيد.
دبير مجموعه «يكي بود يكي نبود» با بي اطلاعي از انتشار اين مجموعه 30 جلدي در پايان اظهار داشت: این مجموعه در حال حاضر، مرحله تصویرسازی را میگذراند. اما دوست دارم این 30 موجود زنده را هرچه زودتر در كتابخانه خود ببينم.
يوسف عليخاني متولد اول فروردين 1354 در روستاي ميك(يكي از روستاهاي رودبار الموت) و فارغالتحصيل رشته زبان و ادبيات عرب است.
چند سالي مترجم عربي روزنامهها و نشريات بوده و مدتي خبرنگاري كرده و سردبير مجله ادبي اينترنتي قابيل بوده است.
مجموعه داستانهاي «اژدهاكشان» و «قدم بخير مادربزرگ من بود»، و «حسن صباح»(داستان زندگی خداوند الموت)، «صائب تبريزي»(داستان زندگي شاعر سبك هندي)، «ابن بطوطه»(داستان زندگي سفرنامهنويس معروف)، « عزیز و نگار»( بازخوانی یک عشقنامه) و «نسل سوم داستاننویسی امروز ایران»(گفتگو با نویسندگان) از جمله آثار منتشر شده اين نويسنده است.
همچنين عليخاني كتابهاي «عروس بید»(مجموعه داستان)، «بازآفرینی قصههای تذکرة الاولیا عطار نیشابوری»، « به دنبال ناصر خسرو»(داستان زندگی حکیم و شاعر قبادیانی)، « قصههای پرهیزکاران»( گردآوری قصههای مراغیان رودبار و الموت)، « قصههای مردم الموت»(الموت پايين و بالا) و داستان بلند « خروس خوان» زير چاپ دارد.
اين نويسنده از ميان آثارش علاقه بسياري به مجموعه داستانهاي «اژدهاكشان»، «قدم بخير مادربزرگ من بود» و «عروس بيد» دارد.
شنبه ۲ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۰
نظر شما