سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -سید علی یزدی: «تیرماه ۱۳۶۱؛ صدام تمام قوای رسانهایش را سرخط کرده تا جهان باور کند بغداد دومین شهر امن جهان است، بعد از مسکو! این ضربوزور را در حالی به کار بسته که غرب و جنوب عراق چند سالی است که از دود و آتش و صدای انفجار به نفستنگی مبتلا شده. در لابهلای این ادعاها موعد برگزاری اجلاس سران عدم تعهد نیز فرارسیده و صدام شاخوشانه میکشد که جنگ که هیچ صدای فشنگ ایرانیها نیز به بغداد نمیرسد و از این پایتخت، شهر امنتر برای برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد پیدا نمیکنید.
دیگر تقریباً برگزاری اجلاس در بغداد قطعی شده و صدام کماکان به شاخوشانهکشیهایش ادامه میدهد. اما در این ور مرز، در پایگاه هوایی نوژه عدهای از جانبرکفهای وطن از این حجم از گزافهگویی دیکتاتور عراق تابوتوان از کف میدهند و تصمیم میگیرند هرطور که شده، در یک شب، بغداد را به ناامنترین پایتخت جهان تبدیل کنند. محمود خضرایی و علیرضا یاسینی، ایده ابتدایی را روی کاغذ میآورند. باهدف قرار گرفتن پالایشگاه الدوره در نزدیکی بغداد، آسمان بغداد تا چند روز سیاه میشود و با شکستن دیوار صوت در آسمان بغداد در یک بامداد دلپذیر نیز، خواب از چشمان رئیس و وزیر و شهروند ربوده میشود.
بعد از محاسبات ابتدایی عملیات، قطعی میشود که در این عملیات حتماً از دو جنگنده، یک جنگنده از دست خواهد رفت. اولین اسمی که به ذهن طراحان عملیات خطور میکند، عباس دوران است. کشمکشی بین فرماندهان رخ میدهد. برخی معتقدند عباس به اسطورۀ نیروی هوایی و جنگ تبدیلشده و اگر در این عملیات اتفاقی برای او بیفتد، سرخوردگی است که جبهه خودی را میبلعد. در طرف مقابل نیز میگویند کسی جز دوران نمیتواند از پس این عملیات بربیاید. تیر خلاص را خود عباس میزند. لحظه عملیات فرامیرسد و عباس به همراه سه نفر دیگر راهی آسمان عراق میشوند و این تازه ابتدای ماجراست...
«شبیه افسانهها» نوشتۀ مجید ایزدی و محصول چاپخانۀ سوره مهر، راوی روزگار همین افسانۀ دوران جنگ است. کتاب مصاحبه محور است. نویسنده چراغقوهاش را در دل تاریخ انداخته و هرکس، از قوموخویش گرفته تا همکار و… که در مقطعی همجوار شهید دوران بوده را پیدا کرده و یا او را پای میز مصاحبه نشانده و یا مکتوباتش را در دل اثرش جا داده. یکی از نقاط قوت کتاب همین تنوع راویان کتاب است. هرکس از منظر خودش مقاطع مختلف زندگی عباس را شرح داده و همین باعث شده که نگاه تکبعدیای به زندگی شهید شکل نگیرد. البته همین مورد به دلیل اینکه گاهی برخی از مصاحبهها و روایات به لحاظ کیفیت بالا و پایین میشوند، ریتم و یکدستی کتاب را به هم میریزد و مضاف بر این نوسان کیفیت روایتها، جایگذاری برخی فصول مثل بخش یادداشتهای خود شهید در میانۀ اثر، این عدم یکدستی را تشدید میکند.
عباس دوران و زندگیاش از نقاط عطف جنگ تحمیلی بهحساب میآید. دوران از آن دل و زبان یکیهایی است که برخلاف جانمازهای آبکشیدهای که آن مقطع برند دینداری و انقلابی گری بودند، هیچگاه تفکر و دینمداریاش را بهظاهر و زبانش وصله نکرد و بابت همین هم بارها پرش به پر همسنگریهایش گرفت اما باوجودآنکه هم در خارج و هم عدهای در داخل به خونش تشنه بودند، هیچگاه زیر پای وطن و مذهبش را خالی نکرد و تا آخرین نفسهایش را خرج مردم و اعتقاداتش نمود و به همین دلیل است که جای «شبیه افسانهها» در کتابخانۀ هرکس که در پی افسانههای حقیقی تاریخ ایران میگردد، خالی است!»
نظر شما