«چگونگي تعامل با افراد معلول» در كتابي با همين عنوان به قلم دكتر سيد عليمحمد يكتامرام و رضا غلامي سلطانمرادي از سوي اداره كل روابط عمومي سازمان بهزيستي كشور منتشر شد._
همانگونه كه نويسندگان اين اثر نيز در كتاب خود عنوان كردهاند، ناتواني و معلوليت حقيقتي انكارناپذير به شمار ميرود و به نظر ميرسد سابقه حضور معلولان در جامعه به دوران بسيار قديم بازگردد.
در منابع تاريخي سخنهاي بسياري از نحوه برخورد با معلولان اعم از كشتن، قرباني ردن، ترحم و نگهداري آنان در مراكز ويژه و جدا از جامعه به ميان آمده است. با ظهور اديان و پيشرفت فرهنگي جوامع، به تدريج از شدت برخوردهاي ناگوار با معلوين كاسته شده است؛ به طوري كه در جوامع پيشرفته امروزي سخن از برابري حقوق انساني، اجتماعي افراد داراي معلوليت با ديگر افراد جامعه مطرح ميشود.
يكي از عوامل مهم تمدن هر ملتي به تربيت اجتماعي و ميزان توجه آنان به اصول صحيح معاشرت و رعايت حقوق ديگران ارتباط دارد. تحقيقات اجتماعي نشان ميدهد، شرايط زمان و مكان در چگونگي قواعد اخلاقي نقش مهمي دارند. هر كشوري آداب و رسوم خاصي دارد كه زائيده شرايط زندگي مردم آن منطقهاند، اما به طور كلي در ميان همه ملتها اصول كلي اخلاقي مشتركي وجود دارد كه بايد به عنوان يك فرهنگ در بين مردم رعايت شود.
بر اساس مطالب كتاب، احترام به حقوق و آزادي انسانها بدون در نظر داشتن بعضي تبعيضات به عنوان قاعدهاي اساسي در برنامه حقوق بشر بينالمللي به شمار ميآيد، در اين زمينه سازمانهاي معتبري مانند بهداشت جهاني با تدوين و تصويب قوانين، مقررات و آييننامهها، دولتها را موظف به از بين بردن عوامل نامطلوب تبعيضنژادي و تدوين برنامههايي در زمينه گسترش فرهنگ محترم شمردن ديگران كردهاند.
علم روانشناسي بر اين باور است كه احترام به خود و ديگران، فرد را به نوعي آسايش عاطفي ميرساند كه براي درك هدفهاي زندگي مفيدند. اين آسايش عاطفي با عوامل چون اطمينان و اعتقاد به خوب بودن با ديگران و پذيرش ويژگيهاي مثبت آنان و توانايي در ايجاد برقراري ارتباط نزديك و صميمي با ديگران، ارتباط دارد.
اگرچه افراد معلول با توجه به نوع و شدت معلوليت با مشكلات و محدوديتهايي مواجهاند، اما اين بدان معني نيست كه با آنان به دور از احترام و با ديد ترحم و دلسوزي برخورد شود. معلولان در بسياري موارد مقتدرانه نشان دادهاند كه در كنار برخي محدوديتها از توانمنديهاي فراواني نيز برخوردارند.
نويسندگان اين اثر، برخورد منطقي با افراد معلول را چنين توضيح دادهاند: «انسان موجودي است اجتماعي كه براي ادامه حيات و تامين نيازهاي اوليه خود نيازمند برقراري ارتباط متقابل با ديگران است. يكي از عوامل موثر در زندگي فردي و اجتماعي هركس، تامين نيازهاي اوست. انسان به جز نيازهاي اوليه خود(لباس، غذا، خواب، مسكن و ...) نيازهاي ديگري هم دارد كه نقش مهمي در زندگي او ايفا مينمايد(نياز به محبت كردن، مصاحبت با ديگران و ...) بديهي است تامين اين نيازها منجر به تامين بهداشت رواني افراد خواهد شد. آمار و اطلاعات نشان ميدهد كه درصدي از افراد هر جامعه در اثر عوامل گوناگون ارثي يا محيطي به معلوليت و ناتواني گرفتار ميشوند. معلولان نيز با عنوان يكي از اعضاي گروههاي متعلق به جامعه از اين قاعده مستثني نبوده و عليرغم وجود مشكلات و معضلات اجتماعي از قبيل موانع فيزيكي، عدم اشتغال مناسب، نداشتن شرايط ازدواج و ... علاقهمند هستند تا با ديگران ارتباطي منطقي و معقول داشته باشند. يكي از تنگناهاي عمده عزيزان معلول، ارتباط ديگران با آنهاست. اكثريت افراد جامعه متاسفانه بدون در نظر گرفتن شرايط و توانمنديهاي معلولين به طور خواسته يا ناخواسته و بيشتر با هدف دلسوزي و ترحم افراطي با آنان رفتار كرده كه اين امر ضربات روحي جبرانناپذيري را به آنان وارد ميسازد.»
در اين اثر، علاوه بر چگونگي «برخورد منطقي با افراد معلول»، مشكلات ديگر اين معلولان نيز بررسي شده است كه از آن ميان ميتوان به افراد با مشكلات گفتاري، افراد با مشكلات شنوايي، افراد با مشكلات حركتي، افراد با مشكلات بينايي، افراد با مشكلات رواني و افراد با مشكلات ذهني، اشاره كرد.
چاپ اول كتاب «چگونگي تعامل با افراد معلول» در شمارگان 2000 نسخه و 39 صفحه از سوي اداره كل روابط عمومي سازمان بهزيستي كشور منتشر و راهي بازار نشر شده است.
نظر شما