یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۲:۲۷
رستن از خود؛ پيام ماندگار ادبيات عرفاني

بخشعلي قنبري، استاد دانشگاه و كارشناس عرفان اديان، در نشست عصر ديروز «عرفان در ادبيات» كه به بررسي «منطق الطير» عطار اختصاص داشت، تشبيه روح انسان به پرنده را داراي سابقه‌اي طولاني در ادبيات عرفاني دانست و گفت: تمامي سفرها در منطق‌االطير از خود به خود است، بنابراين تمامي موانع نيز در درون وجود دارند. رستن و رها شدن از خود، پيام ماندگار ادبيات عرفاني ماست./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست «عرفان در ادبيات» عصر روز گذشته با سخنراني پرويز عباسي داكاني، استاد دانشگاه و كارشناس عرفان و ادبيات و بخشعلي قنبري، استاد دانشگاه و كارشناس عرفان و اديان و همچنين با حضور جمعي از علاقه‌مندان در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد.

عباسي داكاني در ابتداي اين نشست كه به بررسي داستان هدد و سليمان از «منطق الطير» عطار اختصاص داشت، هدهد را سمبل ولايت عارفانه و سليمان را سمبل نبوت عارفانه دانست و گفت: هر يك از مرغان اين داستان نوعي «تيپ» به شمار مي‌آيند. اين «تيپ‌سازي» يكي از كارهاي مهم عطار در آثارش است. هر يك از اين مرغان، نماينده يك قشر از جامعه با خصوصيات ويژه آن قشر است.

وي در تشريح نمادگرايي در اشعار عرفاني عطار به بيت «عاشقي را چه جوان و چه پيرمرد / عشق بر هر دل كه زد تأثير كرد» از داستان شيخ صنعان و دختر ترسا اشاره كرد و گفت: داستان شيخ صنعان در درون رخ مي‌دهد. من اين داستان را سوررئال مي‌بينم، نه رئال. ظاهر اين داستان رئال به نظر مي‌رسد، اما حقيقت اين است كه تمامي اين ماجراها در درون عارف رخ مي‌دهد.

عباسي داكاني در تصديق سخنانش به جمله‌اي از علامه طباطبايي اشاره كرد و گفت: از نظر وي اوج عرفان و آخرين گام در اين وادي هنگامي است كه عارف پي ببرد آن‌چه در بيرون مي‌انگاشته، در درون او رخ مي‌داده است. به اين معنا كه تو بودي كه در خودت سفر مي‌كردي. براي از خود به خود رسيدن فرسنگ‌ها طريق است. سهروردي نيز در اين باره مي‌گويد «مقصد تويي و مقصود تو و مسافر تو.»

وي افزود: عطار، دختر ترسا را روحاني صفت و در ره روح‌الله توصيف مي‌كند، بنابراين در اين داستان با فردي عادي روبه‌رو نيستيم. عطار از تجريد سخن مي‌گويد زيرا در عرفان اسلامي عيسي(ع) نماد تجريد است و آن دختر نيز فردي مسيحي است. در اين داستان دختر ترسا از شيخ صنعان خواست تا خوك‌باني كند و اين مسأله معنايي در پس خود دارد. به باور عطار، در درون هر فردي خوكي هست. به طور كلي قدما دو صفت شهوت و غضب را اصلي‌ترين رذايل برشمرده‌اند. خوك در عرفان نماد شهوت و سگ، نماد غضب است. بنابراين مخاطب داستان‌هاي عرفاني عطار با يك نظام نشانه‌شناسي رمزي عارفانه روبه‌روست.

در ادامه اين نشست، بخشعلي قنبري به سخنراني پرداخت و گفت: «رسالت الطير» موضوعي ريشه‌دار و با سابقه‌اي طولاني در ادبيات ما به شمار مي‌آيد كه در بسياري از آثار برجسته عرفاني فارسي به آن پرداخته شده است. تشبيه روح انسان به پرنده نيز سابقه‌اي طولاني در اين نوع از ادبيات دارد. يكي از بزرگ‌ترين مفاسد در ادبيات عرفاني «خود» است و شكستن اين خود و كوتاه آمدن از ادعاها نيز موضوعي بسيار قابل ملاحظه براي عرفاست.

وي افزود: تمامي سفرها در داستان‌هاي عطار از خود به خود است، بنابراين تمامي موانع نيز در درون وجود دارند. رستن و رها شدن از خود پيام ماندگار ادبيات عرفاني است. براي استمرار اين رهايي نيز بر مرگ‌انديشي تأكيد شده است. در روايات نيز مرگ، يقيني‌ترين امري معرفي مي‌شود كه مردم درباره آن بيشترين شك را مي‌كنند. در روزگار معاصر فاصله از خود بسيار است و بحران فرار از خود به اوج رسيده. از ابتدا تا انتهاي منطق الطير بازگشت به زندگي اصيل موج مي‌زند.

قنبري در ادامه سخنانش درباره منطق الطير گفت: اين داستان، حكايت پرندگاني است كه قصد آغاز سفري دارند. هدهد در ابتدا به سخنراني مي‌پردازد و در ادامه هر يك از پرندگان دلايل نرفتن‌شان را بيان مي‌كنند، دلايلي كه هر يك از ما نيز در دنياي معاصر براي سرباز زدن از شناخت خويشتن در آستين داريم. عطار راه را به ما نشان مي‌دهد، راهي كه سبب مي‌شود يكي از آن سي مرغ باشيم. اگر از دريچه نيازهاي امروزي به ادبيات كهن بنگريم، درس‌هاي فراواني براي فراگرفتن در آن مي‌يابيم.

در ادامه، عباسي داكاني به وجود سه نوع سيمرغ در ادبيات كهن فارسي اشاره كرد و گفت: سه چهره حماسي، فلسفي و عرفاني از سيمرغ در ادبيات عرفاني وجود دارد. فردوسي آغازگر سيمرغ است و عظمت فكري اين شاعر پارسي‌گوي چهره‌اي شگرف و شگفت از اين پرنده ساخت. سيمرغ شاهنامه نيز سوررئال است. بايد توجه داشت كه نطفه سيمرغ عرفاني با پرورش سيمرغ حماسي بسته شد و سيمرغ فلسفي نيز واسطه است.

وي به تفاوت بنيادين سيمرغ فلسفي و عرفاني اشاره كرد و گفت: سيمرغ در فلسفه اسلامي رمزي از عقل فعال است. اين عقل در فلسفه اسلامي همان «عقل عاشر» در فلسفه ارسطويي است. به اعتقاد فيلسوفان، بين خدا و زمين 10 عقل وجود دارد و عقل دهم كدخداي عالم امكان يا همان عالم مادي است. جبراييل در فلسفه اسلامي نماد عقل دهم است. عقل براي فيلسوفان اهميت ويژه‌اي دارد، زيرا وي در پي كمال عقل است كه در پيوستن به عقل فعال به دست مي‌دهد، اما عارف عقول را از ميان برمي‌دارد. به اين ترتيب، سيمرغ در عرفان نمودار ظهور ذات الهي مي‌شود.

در ادامه، قنبري به هفت وادي منطق الطير اشاره كرد و گفت: دايره هفت مقامي كه عطار در اين اثر مطرح مي‌كند، گسترده و قابل طرح براي عموم نيست و دعوت عطار دعوتي براي خواص و برگزيدگان است. «طلب» نخستين اين وادي‌هاست كه تنها از عهده خواص ساخته است، زيرا رنج و درد فراواني همراه دارد. طي كردن اين مرحله عارف را بي‌باك و آماده عشق‌ورزي مي‌كند.

ادامه بررسي منطق الطير عطار به جلسات بعدي «عرفان در ادبيات» موكول شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط