زرینپور در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: در حال حاضر در تدارک دومین و سومین مجموعه شعرم برای چاپ هستم. اما همچون نخستین مجموعه شعرم ویرایش این کار را با دقت و وسواس ویژهای انجام میدهم.
وی با تاکید بر این که ویرایش برایش مهمترین اصل در سرایش شعر به حساب میآید اظهار داشت: در مجموعه شعر «ای کاش آفتاب از چهارسو بتابد» نیز تنها 24 قطعه شعر برای انتشار در نظر گرفتم اما این سرودهها را بارها بازنویسی کردم و نتیجه آن شد که در کمتر از یک ماه تیراژ کتاب فروش رفت.
این شاعر ادامه داد: هیچگاه آن مجموعه را تجدید چاپ نکردم؛ چراکه معتقدم باید به مخاطب، شعر جدید، نه تکرار کارهای گذشته را عرضه کرد. البته در جشنواره بینالمللی شعر هندوستان این مجموعه با استقبال روبرو شد و در حال حاضر انتشار آن به دو زبان انگلیسی و هندی در دست انجام است.
وی با اشاره به این که ترجیح میدهد دومین دفتر شعرش نیز به صورت دو زبانه منتشر شود توضیح داد: دومین دفتر شعرم که برای آن عنوان «تهران، صدای من» را در نظر گرفتهام نیز مانند نخستین مجموعه شعرم دربرگیرنده 24 قطعه شعر آزاد است.
زرینپور این سرودهها را برگرفته از تجربههای شخصی و یا جمعی خود خواند و افزود: بهطور معمول شعرهای من اجتماعی هستند و میتوانم بگویم شعر ذهنی در من متولد نمیشود. مگر آنکه منشاء بیرونی داشته باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که در مقایسه با نخستین مجموعه شعرش این دفتر شعر چه ویژگیهایی دارد تشریح کرد: بهطور اساسی به داشتن مانیفست زیباییشناسی در شعر اعتقادی ندارم. خیلیها سعی کردهاند برای شعر دهه 70 یک مانیفست بتراشند که مثلا زبان محاوره و یا جزئینگری بخشی از ویژگیهای آن است. حال آنکه به نظر من دهه هفتاد پایانی بر مانفیستگرایی در شعر معاصر ایران است.
این شاعر ادامه داد: به عنوان شاعری که در آن دهه کار نویی در حوزه شعر انجام دادهام تفکری مخالف مانیفستمحوری دارم؛ چراکه معتقدم شاعر نباید تا پایان عمر، خودش را در یک چهار چوب زیباییشناسی مصلوب کند. در عصری که بهطور مداوم با تحولات روزمره روبرو هستیم و دیدگاه ما نسبت به جهان لحظه به لحظه تغییر میکند، تعریف معیارهای زیباییشناسی و تئوری مادامالعمر برای آفرینش اثر هنری کار صحیحی نیست.
وی با تاکید بر این که شاعران در شعر به دنبال نوآوری هستند اظهار داشت: به عنوان شاعر همواره در شعر در پی آن هستیم که خواننده را با شگفتی روبرو کنیم. زمانی معتقد بودیم اگر پیامهای سیاسی – اخلاقی مقدم بر متن شعر باشد آن سروده دیگر شعر نیست، بلکه شعار است. به این دلیل که آزادی شاعر را در خلق شگفتی سلب میکند و زبان در دست شاعر به یک رسانه بیتحرک و ملتزم به ارسال پیام تبدیل میشود.
زرینپور توضیح داد: اما در حال حاضر به جای پیامهای سیاسی و اجتماعی، تئوری مقدم بر متن شعر شده است. حتی اگر این تئوریها آوانگارد و مبتنی بر غیرمتعارف بودن باشند، بازهم، چون شاعر خود را ملزم به رعایت آنها در متن میداند، زبان شاعر را اسیر میکند و او دیگر آزاد نیست که هرطور دلش میخواهد شعر بگوید. اگر معتقدیم که شعر رسانه نیست، شاعر همان طور که نباید مبلغ ایدئولوژی سیاسی و اخلاقی باشد، نباید مبلغ ایدئولوژی زیباییشناسی هم باشد.
وی از این مسئله به عنوان مشکل اساسی شعر امروز یاد و تصریح کرد: به نوعی شاعران در پی ایجاد تفاوت در سرودههایشان هستند اما تمامی شعرهای آنها مشابه شده است -- چراکه این تلاشها برای متفاوت بودن شعرها همگی یک منشا دارند. شاعر باید آزاد باشد هرطوری که میخواهد با کلمات بازی کند.
این شاعر با تاکید بر این که التزامی در تکرار تکنیکهای شعریاش ندارد، گفت: تنها در صورتی تکنیکهای شعری را به کار میگیرم که برخی از آنها در من دورنی شده باشند. درواقع این تکنیکها هستند که مرا به کار میگیرند. به عنوان مثال «ایهام» جزو مشخصههای محور افقی شعر من و صنعتی درونی شده است. اما سبک کار و پردازش(محور عمودی) هیچیک از 24 قطعه شعری که برای مجموعه دوم در نظر گرفتهام شبیه هم نیستند و هریک مستقل از دیگری است.
وی در پایان به تجربهاش در زمینه شعر نیمایی اشاره کرد و یادآور شد: در سن 18 تا 20 سالگیام شعرهایی در قالب نیمایی سرودهام که تاکنون منتشر نشدهاند. در نظر دارم حدود 24 قطعه از این شعرها را در مجموعهای با عنوان «سلیمان» منتشر کنم.
این دو مجموعه شعر توسط نشر اکنون منتشر میشوند و در حال حاضر در دست ویرایش هستند.
چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹ - ۱۰:۲۷
نظر شما