شصت و دومين شماره مجله «خردنامه همشهري(ويژه پايداري)» ويژهنامه تحليلي «آرايش رسانهاي؛ زواياي پنهان جنگ نرم رسانهاي در ايران» از سوي فرهنگسراي رسانه، سازمان فرهنگي هنري شهرداري و گروه مجلات همشهري منتشر و روانه بازار نشر شد./
بر اساس مطالب اين خردنامه، امروز رسانهها در دنيا فكر، فرهنگ، رفتار و در حقيقت هويت فرهنگي انسانها را القاء ميكنند و تعيين كنندهاند. رسانهها ميتوانند در بهبود وضعيت زندگي انسان، گسترش صلح و امنيت جاني و ارتقاي اخلاق و معنويت در ميان انسانها موثر باشند و ميتوانند انسانها را خوشبختتر كنند. همچنين ميتوانند وسيله برافروختن جنگهاي خانمانسوز باشند، عادات و آداب و رفتارهاي مضر را در ميان مردم رايج، ملتهايي را از هويت انساني خودشان و هويت مليشان تهي و احساس تبعيض را در انسانها زنده كنند. رسانهها امروز نقششان واقعا پراهميت است.
ويژگي رسانه
رسانهها ميتوانند زمينهساز گفتوگوي آزاد و دوجانبه و چندجانبه بين ملتها باشند. اين يكي از بزرگترين امتيازات رسانههاي عمومي و فراگير است. رسانهها ميتوانند به صورت اخلاقي و استدلالي، مفاهيم ملتها را ميان يكديگر تبادل كنند و دادوستد معنوي و اخلاق و فرهنگي كنند؛ اين مساله بسيار ارزشمندي است.
رسانه و جنگ نرم
جنگ نرم؛ يعني جنگ به وسيله ابزارهاي فرهنگي به وسيله نفوذ، دروغ، شايعهپراكني، ابزارهاي پيشرفتهاي كه امروز وجود دارد، ابزارهاي ارتباطي كه 10 سال قبل و 15 سال قبل و 30 سال قبل نبودند، امروز گسترش پيدا كردهاند. جنگ نرم يعني ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاي مردم در جنگ رواني. طبق آن چه كه امروز در دنيا به آن جنگ نرم گفته ميشود، دشمن سراغ سنگرهاي معنوي ميآيد كه آنها را منهدم كند؛ سراغ ايمانها، معرفتها، عزمها، پايهها و اركان اساسي يك نظام و يك كشور؛ دشمن سراغ اينها ميآيد تا آنها را منهدم كند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل و فرصتهاي يك نظام را به تهديد تبديل كند.
جنگ رسانهاي از تاريخ باستان تا امروز وجود داشته است، ولي آن چه تغيير كرده و كيفيت و كميت اين گونه جنگها را عوض كرده است؛ توسعه زيرساختهاي مطبوعاتي، رسانهاي و تكنولوژي در يك قرن اخير است. از جنگ جهاني دوم به بعد اين جنگ رسانهاي به يك رشته علمي و استراتژيك تبديل شده است و امروز با ورود كامپيوترهاي جديد، ماهوارههاي اطلاعاتي و جاسوسي، شبكههاي مختلف اطلاعرساني و مطبوعاتي، نرم افزار و سختافزارهاي آن، شاكله اصلي قدرت نظامي، اقتصادي و فرهنگي و سياسي كشورهايي مثل آمريكا را تشكيل ميدهد.
پروفسور حميد مولانا درباره جنگ رسانهها در اين شماره نشريه مينويسد: «كودتاهايي كه آمريكاييها عليه ايران و گواتمالا و كشورهاي ديگر راه انداختند بدون جنگ رسانهاي عملي نبود و دخالتهاي واشنگتن در انتخابات كشورهاي اروپاي غربي و ژاپن و ساير نقاط پس از جنگ جهاني دوم، تنها از طريق رسانهها و شبكههاي اطلاعاتي صورت گرفت. در جنگ ويتنام، جنگ رواني و رسانهاي با تكنيكهاي جديد به وجود آمد ولي در اين جنگ براي نخستينبار، رسانههاي سنتي و شيوههاي ويژه فرهنگ ويتنام بر رسانههاي مدرن آمريكا و غرب پيروز شد. كيست كه جنگ رسانهاي غرب و عوامل داخلي آن را در طلوع انقلاب اسلامي ايران، به ويژه عليه روحانيت و شخص حضرت امام خميني(ره) فراموش كرده باشد؟ ولي همان طور كه من بارها متذكر شدهام. انقلاب اسلامي ايران، پيروزي رسانههاي سنتي و شكست رسانههاي غربي بود. جنگ رسانهاي در اشغال كويت توسط قواي صدام و حمله آمريكا به عراق، وارد مرحله جديدي شد. آمريكاييها آن مشكلي كه در انقلاب اسلامي ايران داشتند در مورد جنگ رسانهاي عليه عراق نداشتند زيرا نه تنها صدام مشروعيت و محبوبيت داخلي و اسلامي نداشت؛ بلكه هم در جنگ تحميلي عراق عليه ايران و هم در اشغال كويت، متجاوز شناخته شده بود. مشكل بزرگ آمريكاييها، بسيج افكار عمومي آمريكا و دنيا براي جنگ در خليجفارس و كمك از كشورهاي اروپايي بود و واشنگتن اين امر را به صورت يك جنگ رسانهاي وسيع و بينظير به مدت شش ماه قبل از حمله نظامي به عراق به عهده گرفت و با شكست كامل عراق و تحريم اقتصادي آن ادامه داد. جنگ رسانهاي در جنگ خليجفارس يك جنگ همگاني و تمام عيار بود. جنگ سرد بين شوروي سابق و اروپا هم كه دههها ادامه پيدا كرد، يك جنگ سرد رسانهاي بود».
اهداف متعدد و مختلفي در جنگ رسانهاي دنبال ميشود كه فهرستوار ميتوان «تغيير و آلودگي محيط به نفع مهاجم»، «نفوذ در افكار عمومي و گمراهي آن»، «شخصيتكشي و شخصيتسازي»، «كوشش در شكست اراده مقاومت»، «نفاق و تفرقهانگيزي ميان رهبران، نخبگان و جناحهاي مختلف»، «مشغول كردن دولتمردان و سردمداران و روزنامهنگاران با مسائل اساسي اقتصادي، سياسي و فرهنگي ملت و مردم» و «فراهم كردن زمينه و محيط جديدي براي حملات بعدي و تخاصم و زد و خوردهاي داخلي و خارجي» را از اهداف جنگ رسانهاي برشمرد.
نادر طالبزاده، فعال و كارشناس حوزه رسانه، رسانهها را به مثابه ابزار سياستگذاري دولتهاي غربي دانسته و ميگويد: «وسايل ارتباط جمعي امروز ميتوانند حقيقت را تحريف كنند و سياست يك دولت را بسازند. به عنوان مثال در ماجراي 11 سپتامبر، اگر رسانهها نبودند مردم آمريكا متقاعد نميشدند كه القاعدهاي وجود دارد و براي از بين بردن آن بايد به افغانستان لشكركشي كرد. در همان ماجرا، صحبتهاي برخي از بازرسان سازمان ملل در ميان تبليغات رسانهها غرق شد. رسانهها به عنوان ابزار بزرگ سياستگذاري در دولتهاي غربي جا افتادهاند. اگر به وقايع 20 سال اخير توجه كنيد، متوجه خواهيد شد كه چه اتفاق مهمي در حال شكلگيري است. به عنوان مثال، تحريمهايي كه غربيها توانستهاند به كمك رسانهها بر ما تحميل كنند و يا در بين افكار عمومي جوامع خودشان جا بيندازند ناشي از اين است كه ايرانيها خطرناكند. همانهايي كه هاليوود را كنترل ميكنند يا كارخانههاي اسلحهسازي را اداره ميكنند؛ مالك اين رسانهها شدهاند. در واقع امروز شاهد شكلگيري يك ارتش رسانهاي واحد هستيم. رسانه، سيستم اعصاب يك كشور است. اگر سست يا با دارو تخدير شده باشد، نميتواند راه به جايي ببرد.»
شصت و دومين شماره مجله «خردنامه همشهري(ويژه پايداري)» در 114 صفحه و بهاي 15000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما