اميد حدائق، نويسنده و مترجم حوزه عرفان و انديشه: ديرگاهي است كه هر كس نشان از دوست ميگيرد، اهل دل او را حوالت به دفتر كنند كه هر ورقش معرفت كردگار و هر ظرافتش نشان از مطلق زيبايي يار دارد ...
دير آشناي اهل مطالعه و انديشه را ميتوان يك مأنوس و رفيق پاك و ازلي متصور شد كه با هر ذوق و فروغي و متناسب با هر فزوني و كاستي، به دل طالب جلوه ميكند، رخ زيباي خويش مينماياند و دلبري و دلربايي ميكند. اين معشوقه پرحيا و هيمنه، گنجينهاي از اسرار و ستارگاني درخشان براي راهيابي آدميان به سرچشمه مهر و پرتو يزداني دارد. خوشبخت و بلند اقبال يابندهاي است كه دست در اوراق زند و زلف مهربان يار شانه كند و از عطر و بوي خوش مهر، سرمست و شادمان به يافتههاي نوين دست يابد كه براي اهل لوح و قلم مجوز صادر شده و اغيار را راهي بدان نيست و به فرموده عارف شيراز «دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان زد».
دوستاني در نهايت آرامي و آرامش بخش، به وصف ايستاده و رنگارنگ ـ كه رنگين كمان دانش را به چشمان كنجكاو و دانشپژوهان و دوستداران حكمت و فضيلت مينمايانند ـ در انتظار دستي مهربانتر از خويشاند كه با تواضع و كرامت آن را بردارد و غبار از چهرهاش برگيرد، كرباسي بر آن فرود آورد، كوبه در آن را با عشق بنوازد تا از برون به درون آن آيد سپس در درياي ژرف معاني و مفاهيم غواصي و بر سطور واژگان ملاحي كند تا به ساحل امن عيش دانايي درآيد و «سير و سلوك» به فرجام رسد.
آنگاه، آدميان همان آرامش و اطمينان انبوه واژگان چيده شده و سخت منظم و مرتب را در خويش مييابند كه بر عطش خواستن و روندگي به سوي دانستن را «آبي» از جنس «پاسخ آسماني» يافتهاند و ...
كه تا پايان جهان، انديشهورزان مينويسند، صاحبان خرد ميخوانند، شناسانندگان عشق سلوك ميكنند و در فرجام اين پويش، همگان مييابند و ميچشند معارف و ميراث صاحبان فرهنگ را كه در معشوق اهل فكر يعني «كتاب» به وديعت سپرده شده است.
... و در اين معركه جدال دانايي و جهل، شوق رسيدن و وصل به اقيانوس بيكران مهر و انسانيت، باور دوستداران دانايي آن است كه بايد متوليان امر سترگ كتاب و نشر، به گونهاي به ياري همگان و پشتيباني باورمندان به حمايت از «يار مهربان» قيام كنندكه محبوب دل فرهيختگان در بهترين وضعيت و زيباترين ساختار آن هم با مناسبترين قيمت به دست دلباختگان دانش و دانايي رسد و آنگونه نباشد كه حسرت ديدار كتابي بر دل عاشقان دفتر و خامه بماند كه اهالي كتاب و دانش را سودايي نيست جز درك يار خويش كه بزرگي فرمود:
هرگز حسد نبردم بر منصبي و جاهي
الا بر آنـكـــه دارد با دلبـــري نيـــــازي
و اصحاب دانايي و تشنگان معرفت و معارف اين ديار را دلبري جز «كتاب» و آهنگي جز سوداي خدمت به ديار و سرزمين اهورايي ايران و آئين پيامبر بازپسين، و خاندان پاك و پاكيزهاش در دل و دماغ نيست.
و سرانجام نيك از آن پرهيزگاران است.
(قرآن كريم)
نظر شما