چاپ نخست كتاب «نهمين خورشيد ولايت» تاليف مهدي قرباني از سوي انتشارات قاف مشهدالرضا(ع) منتشر و روانه بازار نشر شد.\
درباره شرح حال و فضايل حضرت امام جوادالائمه(ع) تاكنون كتابهاي بسياري نگاشته شده است و هريك به سهم خود گوشهاي از فضائل اين امام همام را بيان كردهاند.
حجت الهي
واسطي گويد كه قبل از تولد امام محمدتقي به خدمت امام رضا(ع) رفتم و گفتم آيا ميتواند بود كه در يك عصر دو امام باشد، فرمود: نميتواند بود مگر آن كه يكي ناطق و ديگري صامت باشند، پس گفتم تو امام ناطقي، امام صامت ما كدام است، فرمود: زود باشد كه از صلب من ظاهر شود شخصي كه خدا ثابت گرداند به او حق و اهل حق را، باطل گرداند به او باطل و اهل باطل را، پس بعد از يك سال امام محمدتقي(ع) متولد شد.
از حسنبن جهم مروي است كه گفت در نزد امام رضا(ع) بودم، پس آن حضرت فرزند خود محمدتقي(ع) را طلبيده در دامنش نشانيده گفت: پيراهن وي را بردار و نظر كن بر كتف او، پس ديدم كه يكي از كتفين او شبيه به نقش نگين مهري داخل در گوشت، پس آن حضرت فرمود: شبيه به اين مهر، در كتف پدرم بود و به همين موضع، و صفوانبن يحيي گويد: به خدمت امام رضا(ع) عرض كردم كه اگر خدايي نخواسته، تو را چيزي شود، كه را امام دانيم، پس به دست خود اشاره كرد به امام محمدتقي(ع) و گفت: اين امام است، پس گفتم طفل سه ساله چون امام است؟ فرمود: كمي سن ضرري ندارد به امامت، چه عيسيبن مريم(ع) حجت خداي را بر پاي داشت و سه ساله بود.
القاب
براي آن حضرت(ع) پنج لقب آوردهاند:
1) تقي: مشهورترين همه القاب و ماخوذ از تقوي و پرهيزكاري است و بهشت را حقتعالي منحصر داشته است به هركس كه متصف به اين صفت باشد كه بهترين همه صفات است در قولش كه «تلك الجنة التي نورث من عبادنا من كان تقيا(مريم، آيه 63).»
2) جواد: از جود و بخشش است.
3) مرتضي: به معني انتخاب كرده شده از ميان خلق.
4) منتخب: و آن نيز به همان معني است.
5) قانع: چه آن حضرت خود به اندك چيز قناعت كرده و آن چه داشت در راه خدا ميداد و در كتب آسماني «تنما» لقب دارد يعني كم عمر و بسيار علم.
كنيه
نخستين كنيه، مشهور به ابوجعفر است. دومين كنيه، ابوالفضل است به اعتبار آن كه آن حضرت را فرزندي شده باشد؛ فضل نام نهند، لهذا زوجه آن حضرت را نيز امالفضل گويند يا به سبب بسيار تفضل كه به معني جود است.
نسب
پدرش حضرت امام رضا(ع) و مادرش امالولد مسمات به خيزران و به قولي ريحانه و به قولي نامش جربان و به قولي دُره بود و به قولي نامش سبيكه نوبيه و به قولي سكينه مريسيه بضم سين و فتح كاف و سكون يا و فتح نون، به هر تقدير از مردم نوبه حوالي حبشه بود. از قبيلهاي كه ماريه قبطيه كه نجاشي به جهت رسول خدا(ص) فرستاده بود، و مروي است كه امام موسي كاظم(ع) به وساطت يزيدبن سليطه به وي سلام رسانيده بود و در ضمن اخبار نبويه(ص)، مدح او در خصوص امام محمدتقي(ع) وارد شده چنان چه رسول خدا(ص) فرمود: «ياتي ابن خير الاماء ابن النبويه الطيبة الفم الملتجية الرحم.»
وقت ولادت
ليلةالجمعه و به قولي روز جمعه دهم ماه رجبالمرجب و به قولي پانزدهم يا هجدهم شهر رمضان و به قولي دوازدهم از آن و قول اول اصح (صحيح) است سنه خمس و تسعين و ماته در مدينه.
شمائل
تركيبي در نهايت كمال نزاكت و ابروهاي مقوس پيوسته باريك روي چون گل محمدي سرخ و سفيد و چشمهاي سياه كشاده و بيني كشيده باريك كه «ن و القلم» مسوده از آن است و دندانهاي ريزه سفيد چون در خوشاب و گوشها بزرگ و دستها و انگشتان رسا و كشيده و بينالكتفين كشاده و كمر باريك و سينه و شكم هموار و خطي از موهاي رعنا از ميان پستانها تا به نزديك ناف آمده و محاسن سياه و مرغوله و بر هم پيچيده و گردن بلند و قامت متوسط مايل به بلندي و بند و پيوندها قوي و در يكي از كتفين نقش مهر امامت به گوشت فرو رفته.
اخلاق
با وجود صغر سن در كمال تمكين و آرام دل و خضوع در همه احوال بود. هرگز خنده قهقهه از وي شنيده نشد و ملازم و خدمه خود را دشنام نداده و با هيچكس تندي نكردي و مشغول بازيچه نگرديد. روزي مامون با جمعي سياه از راه گذشت و جمعي طفلان بودند. آن حضرت در گوشه ايستاده، وي را براي بازي طلب كردند. جواب فرمود كه: «ما للعب خلقنا بل خلقنا للحدالامر عظيم»، مامون از استماع اين سخن حكمتآميز آن طفل با آن صغارت تعجب، بعد از معرفت به حال پرسيد چرا از طنطنه پادشاهي من نگريختي؟ فرمود: مرا خيانتي نبود كه از تو بگريزم.
تعداد اولاد
به قولي دو پسر و پنج دختر و به قول اصحح دو پسر و دو دختر، پسران يكي عليبن محمد(ع) است ملقب به نقي(ع) كه امام دهم شيعيان است و ديگري موسي و از دختران يكي فاطمه و ديگر امامه است.
زوجات
سواي كنيز، يك زن نكاحي داشت و آن امالفضل يا ام عيسي دختر مامون است كه مامون پس از يكسال از شهادت امام رضا(ع) از خراسان به بغداد آمده آن حضرت را يك زن ديگر خواسته بود از اولاد عمار ياسر، در كمال ملاحت و زيب و زيبايي. چون به خانه آورد، امالفضل حسن وي را ديد از راه حسد همان شب نزد مامون رفته شكوه كرد و گفت آن حضرت تو را و جد تو را ناسزا ميگويد! مامون از سر شراب من حيث لايشعر، شمشير برداشته آمد و آن حضرت را پاره پاره كرد و فردا كه به هوش آمد پشيمان شد. كس فرستاد آن حضرت را سالم ديد، شكر خدا به تقديم رسانيده، امالفضل را معاف ساخت.
وفات
روز سهشنبه اول شهر ذيقعدةالحرام و به قولي آخر آن و به قولي پنجم يا ششم شهر ذيالحجه و به قولي آخر آن در سنه عشرين و ماتين در بغداد، دو سال و نيم بعد از فوت مامونالرشيد چنان چه خود مكرر در حيوة خود ميفرمود كه الفرج بعد مان بثلثين شهر، و در كشفالغمه مذكور است كه در اوايل همان سال بود كه معتصم عباسي آن حضرت را با عيال او از مدينه احضار به بغداد كرده نزد خود نگاه داشت تا بعد از مدت يك سال آن حضرت وفات يافت و زوجهاش در حرم معتصم ساكن شد.
علت وفات
گويند معتصم عباسي سمي در طعام به آن حضرت خورانيد و بعضي برآنند كه امالفضل زوجه آن حضرت به تحريك معتصم سمي شديد به آن حضرت داد به نحوي كه بدن مباركش ورم پيدا كرده تركيد و زرد آب رفت و بعد از چند روز به آن علت وفات يافت.
مدت عمر
مشهور بيست و پنج سال و دو ماه و يازده روز يا هجده روز يا سه ماه و دوازده روز، اما از روي تحقيق بيست و چهار سال و كسري است.
بخش نخست اين اثر از كتاب جناتالخلود، تاليف علامه سيد محمدرضا خاتونآبادي(ره)، اين اثر در سال 1127 هجري قمري با سبك خاص و منحصر به فردي نوشته شده و سپس از روي نسخه خطي به صورت چاپ سنگي بيش از 50 بار چاپ شده، اما به لحاظ نوع خط و نوشته آن براي همگان قابل مطالعه و استفاده نبوده. لذا نويسنده اثر حاضر، اين كتاب را از روي نسخه خطي با زحمت بسيار حروفچيني، با شرح و تصحيح و توضيحات لازم در پاورقيها به معرفي منابع و ماخذ و ديگر مطالب سودمند پرداخته كه اين اثر اكنون بالغ بر پانصد صفحه آماده چاپ و انتشار شده و در آيندهاي نزديك به چاپ خواهد رسيد.
بخش دوم از كتاب نيز قطرهاي از درياي فضائل اهلبيت(ع) تاليف حضرت علامه سيداحمد مستنبط برگرفته شده است.
چاپ نخست كتاب «نهمين خورشيد ولايت» در شمارگان 3000 نسخه، 128 صفحه و بهاي 15000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما