چاپ نخست جلد چهارم كتاب «تفسيرالقرآن الكريم: تفسير سوره بقره(3)» تاليف صدرالدين محمد شيرازي(ملاصدرا) به تصحيح، تحقيق و مقدمه محسن بيدارفر و به اشراف آيتالله سيدمحمد خامنهاي، از سوي انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا منتشر و روانه بازار نشر شد.\
حكيم متاله، ملاصدراي شيرازي در سال 979 هجري قمري چشم به جهان گشود. وي تنها فرزند پسر خانوادهاي بزرگ و سرشناس بود كه در شيراز مركز استان فارس همواره در مناصب ديواني و درباري كار ميكردند و به ديانت و مذهب و فضل و احسان و نيكوكاري شهرت داشتند. پدر وي خواجه ابراهيمبن يحيي قوامي است كه گفته ميشود در دستگاه حكومت محلي فارس، شغل وزارت داشت.
وي علاوه بر داشتن شرايط خانوادگي و اجتماعي مساعد، كودكي هوشمند و پراستعداد بود. آن چه كه بعدها به اثبات رسيده، همان استعداد شگرف و هوش و درك بسيار اين كودك، همراه با ذوق و لطافت طبع شاعرانه و قدرت منطق و تعلق و استدلال اوست و از جهت سلامت نفس و دينباوري و تعبد و التزام به احكام شرع و انجام مستحبات و عبادات و اعمال خير و نيكوكاري نيز، كردار و گفتار او گواه و خانواده و پدر او دليل آن ميباشند و هريك از كتب او آيينهاي است كه در آن ميتوان علاوه بر حكمت و منطق و فلسفه و بينش عميق فلسفي و عرفاني، آثار صفاي نفس و خوش سيرتي و اعتقاد و التزام و تعبد واقعي نسبت به شرع و احكام شرعي و پايبندي شديد به اخلاق و منش فرزانگان را مشاهده كرد.
ملاصدرا كه مفسري توانا بود، در كنار آثار گرانبهاي فلسفي و عرفاني خود، همواره در آرزوي آن بوده كه تفسيري جامع از قرآن بجاي بگذارد، گرچه اجل به او مهلت نداد و تفسير او ناقص ماند، كه اينك در دسترس محققان است.
ملاصدرا پس از ورود به اين اقيانوس بيكران، به تفسير بخشهاي از قرآن روي ميآورد و پيش از تفسير سورههاي ديگر قرآني، نخست به تفسير آيةالكرسي ميپردازد. سال نگارش تفسير آيةالكرسي به گفته خود مولف در حدود سالهاي 1022 تا 1025 است.
وي با وجود فشار مصائب زندگي اجتماعي، از پاي ننشسته و در هر فرصت به تفسير آيه يا سورهاي پرداخته است. از جمله آنها تفسير آيه نور است كه آن را در ماه ربيعالثاني سال يكهزار و سي (سال وفات شيخ بهايي) به پايان برده و در مقدمه آن از آزار و غم زمانه شكايت كرده و بر دوري و فراق دوستان شكوه كرده كه ممكن است استاد وي شيخ بهاءالدين نيز يكي از همان از دست رفتگان وي باشد.
سه سال پس از پايان تفسير آيه نور، تفسير سوره طارق را به پايان برده (رجب سال 1030) و در همان سال تفسير سوره ياسين وي نيز به انجام رسيده است.
صدرالمتالهين پس از نگارش تفاسير مذكور، به فكر انجام آرزوي ديرينه خود يعني نگارش يك دوره كامل تفسير ميافتد. وي در پسين سالهاي زندگي خود، گويا تمامي همت خود را به طور آشكاري بر تبيين كتاب و سنت نهاده است، و از اينرو پس از تاليف كتابهاي بزرگ و كوچك درباره مسائل متفرق الهي و فلسفي، مستقيما وارد تفسير كتاب و سنت شده است، و با توجه به سفارش اكيد رسول الله(ص) در تمسك به ثقلين، به تفسير قرآن كريم و كتاب كافي پرداخته است، و آنچنانكه پيداست در يك زمان به اين هردو اشتغال ميورزيده است، چرا كه هردو كتاب با پايان گرفتن زندگي دنيوي او ناتمام مانده است.
بازبيني رسالههاي تفسيري صدرا نيز خود نشانگر فاصله زماني ميان اين نوشتههاست. چه در حدود 30 سال ميان نخستين و آخرينشان فاصله افتاده است. در رسالههاي اول، توجه كاملي به تفسيرنويسي به معناي فراگير آن نيست، ولي پس از شروع به تفسير كامل ميبينيم مولف به قالب يك مفسر رسمي نزديك ميشود و تاليف يك تفسير كامل و فراگير را پي ميريزد، گو اين كه هدف اولين و غرض آخرين او همان بيان معارف توحيدي است و بقيه سخنان را در دنبالگيري اين معارف يادآوري ميكند، و در بيان اين مطالب نيز چندان به تفصيل نميگرايد و به نقل از چند تفسير معروف و عمومي، آن هم در بيشتر موارد، بدون استناد به مصدر نقل اكتفا ميكند و رد ميشود.
صدرالمتالهين به عنوان مفسر
صدرالمتالهين با پشتوانه آنچه كه بنا كرده بود، وارد تفسيرنويسي شده است. گفتيم كه اين تفسير پرداخت سالهاي آخر عمر شريف اوست، و پرواضح است كه او به هنگام آغاز، آن دستاوردهاي پيشين خود را همراه داشته است، و از نتايج كوششهاي پيشينيان نيز كه در هموار ساختن اين مسير كوشيدهاند بهرهمند شده است.
ملاصدرا طرحي كه براي نوشتن تفسير داشته، همان است كه به اشاره ميگويد: «تفسيري كه چشم مردمان مانند آن را نديده باشد». يعني ميخواسته است تفسير او از طرفي سرآمد تفاسير گذشته باشد، و از طرفي كفه سنگين بحث در اين تفسير با مباحث توحيدي باشد، و ديگر مسائل به عنوان پيشدرآمد مورد مطالعه قرار گيرد؛ از اينرو روش ورود و خروج او در تفسير، همان روشي است كه در كتاب حكمت متعاليه پي ميگيرد، و خود در بيان اين روش چنين گفته است: «در آغاز و نيمه راه هرمبحثي، ما نيز همچون ديگران پيش ميرويم، تا خواننده در آغاز با مطالبي كه از پيش با آنها آشنايي دارد برخورد كند و از همان ابتدا در برابر ما جبهه نگيرد، ولي در پايان، راه خود را ميرويم و سخن ويژه خود را آشكار ميكنيم.»
نمايي از اين روش را نيز در آغاز ورود به تفسير سوره فاتحه اظهار ميكند، و در بيان روشي كه مفسر بايد پي بگيرد، چنين ميگويد: «آن كه ميخواهد در ژرفناي اقيانوس قرآن فرو رود، ميبايد نخست ديگر تفاسير را بنگرد، و از پندار هرگروهي آگاه شود، و اسرار هرمذهبي از مسلمانان را به دست آورد، و آنگاه در اين درياي بيپايان فرو رود، تا گوهرهايي گرانبها از اين غواصي به چنگ آرد.»
بناي تفسير ملاصدرا بر اين است كه قرآن براي استفاده همه طبقات مردم نازل شده است و مخصوص گروه خاصي نيست، و يكي از وجوه اعجاز قرآن نيز همين است كه همگان با هرمقدار درك و فهم ميتوانند از اين كتاب آسماني بهره گيرند؛ پس بايد يك تفسير، تمامي طبقات را زير پوش بگيرد، ولي به گونهاي كه خواننده را تعالي بخشد و نه اين كه او را در همان حد نگهدارد.
آرزوي تفسير قرآن به شكل كامل براي ملاصدرا تحقق نيافت و دعوت حق و لقاءالله فرصت اين كار را به وي نداد، اما آن را با تفسير سوره فاتحه(حمد) و اوايل سوره بقره (65 آيه) آغاز كرد و همين آغاز، با پايان حيات او و پايان تفسيرش همزمان شد.
درباره سال درگذشت صدرالمتالهين نيز اگرچه سال 1050 قمري مشهور است ولي مؤيدي ندارد، اما سال 1045 قمري كه نوه دختري او علامه فرزانه علمالهدي فرزند فيض كاشاني نوشته است؛ مويدات بيشتري دارد. ملاصدرا در سفر حج و در بصره وفات كرد و او را به نجف بردند و در صحن اميرالمومنين علي(ع) به خاك سپردند.
لازم به ذكر است كه اين مجلد، سومين جلد از تفسير سوره بقره است كه ملاصدرا در آن، آيات 38 تا 65 را شرح و تفسير كرده است.
چاپ نخست كتاب «تفسيرالقرآن الكريم: تفسير سوره بقره» (جلد چهارم) در شمارگان 2000 نسخه، 456 صفحه و بهاي 139000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما