چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۶
رشد شناختی بچه‌ها بعد از شرکت در کلاس کتابخوانی مدرسه شگفت‌انگیز بود/ بچه‌ها را خوب بشنوید

یک معلم کتابخوانی گفت: من در کلاس کتابخوانی رشدی از بچه‌ها نسبت به قبل از کتابخوان‌شدن‌شان دیده‌ام که برای خودم هم شگفت‌انگیز بوده است.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: ۱۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ نخستین دوره آموزش ترویج کتابخوانی فرهنگیان آغاز شد؛ امروز که یک سال از اجرای این طرح می‌گذرد، اطلاعات دقیقی در دسترس ما نیست از اینکه چه تعداد از آن ۳۱۰ هزار نفر فرهنگی که طی این دوره، ۱۷ ساعت آموزش ضمن خدمت دیدند، امروز معلم کتابخوانی هستند یا چه تعداد کلاس کتابخوانی به واسطه شرکت‌کنندگان در این دوره، دایر شده است؛ چراکه در گوشه‌وکنار این سرزمین، معلم‌های کتابخوانی‌ای حضور دارند که به سبب شور و شوق و تأثیرات مثبتی که از خواندن کتاب برای دانش‌آموزان‌شان دیده‌اند، آرزوی شغلی‌شان این است که برای تمام مدارس کشور اعم از دولتی، غیرانتفاعی، شهری و روستایی کلاس کتابخوانی همراه با مربی‌های حرفه‌ای کتابخوانی برپا شود.

نام یکی از این معلم‌ها سیده‌زهرا محمدی است. او کارشناسی ارشد ادبیات دارد و علاوه‌بر نویسندگی و تسهیل‌گری کودک و نوجوان، معلم کتابخوانی بچه‌های ۳ تا ۱۲ ساله نیز است. دوستی عمیق او با کتاب‌ها در دوران کودکی و نوجوانی و حتی معرفی کتاب‌های نوجوانش در وبلاگ شخصی‌اش، او را به سمت حرفه معلم پیش‌دبستانی، برگزاری کلاس‌های نوشتن خلاق و در انتها معلم کتابخوانی سوق داده است. با سیده‌زهرا محمدی درباره شغل معلم کتابخوانی، تأثیرات و چالش‌هایش گفت‌وگویی داشته‌ام که در ادامه می‌توانید آن را بخوانید:

- شروع کار معلمی شما از کجا بود؟ چه دغدغه‌ای شما را به کتاب خوندن برای کودکان وا داشت؟

من سال‌ها کارگاه نوشتن خلاق برای بچه‌های ۸ تا ۱۲ سال و نوجوانان برگزار می‌کردم. با توجه به فعالیت‌هایم، یکی از دوستان من را برای معلم دانش‌آموزان ۶ساله و پیش‌دبستانی معرفی کرد تا با طراحی برنامه‌های آموزشی آن‌ها را برای دبستان آماده کنم. در آن کلاس در کنار فعالیت‌هایی که داشتیم، هر هفته دو یا سه کتاب در برنامه گنجانده بودم و برای بچه‌ها می‌خواندم. در پایان سال تفاوت بچه‌هایی که در این کلاس حضور داشتند و برای آن‌ها کتاب خوانده شده بود با بچه‌های دیگر کاملاً مشخص بود: با توجه به نوع برخورد، گفت‌وگو و همدلی‌هایشان با یکدیگر. به همین خاطر از سوی شیفت مخالف همان مدرسه دعوت شدم تا به صورت تخصصی برای دانش‌آموزان کلاس اول تا ششم، کتاب بخوانم و از آنجا معلم کتابخوانی شکل گرفت. علاقه و میزان مطالعه زیاد من در ادبیات کودک و نوجوان و گذراندن یک دوره کارگاه «فبک» باعث شد که تسلط زیادی روی کتاب‌های کودک و تأثیراتش داشته باشم. وقتی وارد کلاس‌ها شدم با توجه به شرایط و برخورد بچه‌ها احساس کردم که برای آن‌ها کتاب خوانده نشده است. به همین دلیل از همان دو تا سه هفته بعدِ شروع مدارس، تصمیم گرفتم برای بچه‌ها به طور تخصصی کتاب بخوانم و در مورد موضوعات آن با آن‌ها گفت‌وگو کنم.

- به عقیده شما اهمیت شغل «معلم کتابخوانی» و رشد آن در جوامع امروزی چیست؟

به عقیده من محتوای کتاب‌های درسی به‌خصوص کتاب فارسی که خودم تخصصی روی آن کار می‌کنم، به لحاظ متن و تصویر دلخواه بچه‌ها نیست و نمی‌تواند همانند یک قلاب توجه بچه‌ها را به خودش جلب کند. کلاس کتابخوانی می‌تواند آن شور و سرزندگی مورد نیاز را با قصه‌ها وارد کلاس کند؛ همچین اگر معلم کتابخوانی به صورت حرفه‌ای آموزش دیده باشد می‌تواند از طریق قصه‌ها مهارت‌های مهمی همچون پرسش‌گری، حل مسئله، همدلی و دیگر مهارت‌ها را ضمن قصه به بچه‌ها یاد بدهد. دایره واژگان بچه‌هایی که برای آن‌ها در خانه یا مدرسه کتاب خوانده می‌شود بسیار گسترده و تفاوت آن‌ها با بچه‌هایی که برایشان کتاب خوانده نشده بسیار چشمگیر است. آرزوی من این است که برای تمام مدارس دولتی، غیرانتفاعی، شهری و روستایی کلاس کتابخوانی همراه با مربی‌های حرفه‌ای کتابخوانی ایجاد شود.

- کلاس کتابخوانی برای گروه سنی کودک چه تأثیراتی دارد؟

به طور کلی بچه‌ها قصه و داستان را دوست دارند و از آن استقبال می‌کنند؛ پس اولین تأثیر آن این است که همان شور و نشاط و ذوقی که بچه‌ها برای شنیدن قصه دارند، وارد کلاس درس نیز می‌شود. دومین اثر آن، قوی‌تر شدن استدلال و دلیل‌آوری کودکان به مسائل مختلف نسبت به گذشته است. سومین اثر این است که بچه‌هایی که از حرف زدن و به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی خود اجتناب می‌کنند آرام‌آرام با قصه‌ها و گفت‌وگو کردن در مورد موضوعات آن، یاد می‌گیرند که راحت‌تر با درون خودشان ارتباط برقرار کنند و نیاز و احساسات‌شان را ببینند و بشناسند و راحت‌تر آن‌ها را ابراز و بیان کنند. یکی دیگر از تأثیرات کتابخوانی هم این است که بچه‌ها در بزنگاه‌ها می‌توانند چالش‌هایی را که با آن مواجه می‌شوند مدیریت کرده و آن را برای خود حل کنند. من در کلاس کتابخوانی رشدی از بچه‌ها نسبت به قبل از کتابخوان‌شدن‌شان دیده‌ام که برای خودم هم شگفت‌انگیز بوده است.

- در کلاس کتابخوانی فقط داستان کتاب را برای بچه‌ها می‌خوانید یا فعالیت‌های مبتنی بر داستان نیز در کلاس انجام می‌دهید؟ واکنش بچه‌ها به این امر چیست؟

گفت‌وگو در مورد موضوعات کتاب جز جدایی‌ناپذیر پایان همه کلاس‌های کتابخوانی است؛ اما بعد از بلندخوانی کتاب، متناسب با موضوع همان کتاب یک‌سری فعالیت‌ها را نیز طراحی می‌کنم و با بچه‌ها انجام می‌دهم؛ مثلاً بازی، خلق یک اثر هنری یا هر فعالیتی که به آن کتاب مربوط باشد. در ابتدا بچه‌ها خیلی سخت می‌توانستند در این گفت‌وگوها و فعالیت‌ها مشارکت کنند؛ اما قدم به قدم مشارکت بچه‌ها بیشتر شد و گاهی‌اوقات از میان همین ابرازهای واقعی و درونی متوجه احوالات و شرایط کودک شدیم و با معرفی او به مشاور یا انتخاب قصه‌ای مناسب با احوالاتش، به گفت‌وگو با او و حل آن چالش اقدام کردیم.

- سخت‌ترین و شیرین‌ترین بخش کار شما چیست؟

استانداردترین فرم کتابخوانی برای بچه‌ها این است که وقتی معلم کتابی را می‌خواند همه بچه‌ها همان کتاب را روبه‌رویشان داشته باشند و هم‌زمان با خوانش کتاب توسط معلم، آن‌ها متن و تصویر کتاب را ببینند؛ با توجه به اینکه ما طی سال چندین کتاب را با هم می‌خوانیم و اینکه در حال حاضر قیمت کتاب خیلی گران شده است، خیلی از خانواده‌ها توانایی مالی خرید کتاب را ندارند و تهیه همه کتاب‌ها هم هزینه خیلی زیادی برای مدرسه به همراه دارد. بنابراین سخت‌ترین کار برای یک معلم کتابخوانی این است که آنقدر طرح درسش خلاقانه باشد که حواس تمام بچه‌های حاضر در کلاس را به خودش جلب کند تا حواس آن‌ها پی شیطنت نرود. این سخت‌ترین قسمت کار هر معلمی مخصوصاً معلم کتابخوانی است که نیازمند مهارت زیادی برای جذب حواس بچه‌ها به سمت کتاب و مشارکت دادن‌شان در گفت‌وگوها است. و اما شیرین‌ترین بخش کار معلم کتابخوانی این است که شما لذت خواندن کتاب را به بچه‌ها می‌چشانید و آن‌ها را مشتاق شنیدن داستان‌ها و قصه‌ها و چشم‌انتظار کلاس کتابخوانی می‌کنید. دیدن این اشتیاق بچه‌ها باعث می‌شود احساس کنید کارتان را درست انجام داده‌اید. وقتی کودکی با خواندن کتاب در مورد شناخت خود، نیازهایش و احساساتش، توانمند می‌شود و به واسطه کتاب، همدلی و تعامل با دوستانش را یاد می‌گیرد و با شناخت و بیان رنج‌هایش با استفاده از حل مسئله قدمی برای از بین بردن آن برمی‌دارد، برای من شیرینی خاصی را به همراه دارد.

- انتخاب کتاب برای کلاس کتابخوانی بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟ در چه موضوعاتی کتابخوانی می‌کنید؟

کتاب‌ها را متناسب با نیاز هر کلاس انتخاب می‌کنم و متناسب با چالش‌های آن کلاس با خودم به مدرسه کتاب می‌برم. مثلاً برای کلاس‌اولی‌ها از کتاب‌های شناخت احساسات بیشتر استفاده می‌کنم. با توجه به اینکه شاگردان پسر من به کتاب‌های طنز، کتاب‌های ترسناک و کتاب‌هایی که شخصیت فوتبالی دارند علاقه‌مندند، سعی می‌کنم کتاب‌هایی مطابق با سلیقه آن‌ها انتخاب کنم. هر پایه از مدرسه دو کلاس دارد. بارها شده است که بعد از ترسیم طرح درس یکسان برای هر دو کلاس اتفاقاتی افتاده است که مجبور شدم با توجه به شرایط آن کودک، طرح درس مشترک آن کلاس را متوقف و برای او و دوستانش کتابی مرتبط با شرایط بخوانم و در مورد آن با آن‌ها گفت‌وگو کنم.

- بچه‌ها با کدام قصه‌ها ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند و چه کتاب‌ها و داستان‌هایی برای آن‌ها جذابیت بیشتری دارد؟

به‌خاطر ویژگی‌های منحصربه‌فردی که هر کودک دارد ممکن است یکی کتابی را دوست داشته باشد و دیگری دوست نداشته باشد. بارها اتفاق افتاده که ۹۰ درصد بچه‌ها کتاب انتخابی کلاس کتابخوانی را دوست داشته‌اند؛ اما ۱۰ درصد آن‌ها گفته‌اند که ما این کتاب را دوست نداشتیم. تجربه من در کار کردن با پسرها می‌گوید که دانش‌آموزان پسر «شاهنامه» را به خاطر فضای هیجان‌انگیز و جنگاوری‌اش و کتاب‌های طنز و ترسناک را خیلی بیشتر دوست دارند. معمولاً کودکان کتاب‌هایی را که سرعت قصه‌هایش تند باشد و یک‌سری اتفاق ماجراجویانه و قوی پشت سر هم اتفاق بیفتد و برایشان کسل‌کننده نباشد خیلی دوست دارند.

- در صفحات مجازی خود تصویری منتشر کرده بودید که در آن از بچه‌ها خواسته بودید قصه‌ای را که می‌شنوند تصویرگری کنند؛ هدف شما از اجرای این فعالیت چه بود؟ به نظر شما دستاورد این فعالیت برای بچه‌ها چیست؟

این فعالیت برای بچه‌های ۶ ساله در نظر گرفته شده بود که دو هدف را دنبال می‌کرد؛ اول تقویت حافظه شنیداری به‌واسطه به ذهن سپردن هر قصه‌ای که می‌شنوند و به تصویر کشیدن آن و دوم پرورش خلاقیت بچه‌ها. این فعالیت باعث می‌شد آن‌ها تخیل کنند و با تخیل خودشان شخصیت‌های داستان را به تصویر بکشند.

- واکنش والدین، بچه‌ها و دیگر افراد به شغل شما به عنوان یک معلم کتابخوانی (حرفه‌ای که در ایران جدید است و هنوز در همه مدارس وجود ندارد) چیست؟ طبق مشاهدات شما، معلم کتابخوانی به عنوان یک شغل پذیرفته شده است؟

در جلسه ابتدای سال تحصیلی، من هم در کنار دیگر معلمان از فعالیت‌های خودم در طول سال و اهدافم برای کلاس کتابخوانی با والدین صحبت کردم و والدین هم از این طرح استقبال و همراهی کردند. درست است که یک فعالیت جدید برای من، برای والدین و برای بچه‌ها بود که تا به حال کلاسی به نام کتابخوانی نداشتند؛ ولی به مرور زمان این کلاس برای آن‌ها دل‌انگیز شد و مشتاق آن شدند. وقتی به کسی می‌گویم معلم کتابخوانی هستم کنجکاو می‌شود که بداند در کلاس من چه می‌گذرد و شرح این فعالیت‌ها برایشان جذابیت دارد. یک بار یکی از کتابفروشی‌هایی که همیشه از آن کتاب می‌خریدم شغلم را پرسید و گفت این همه کتاب را برای چه می‌خواهم و من برایش توضیح دادم که معلم کتابخوانی هستم. او شگفت‌زده شد و از شنیدن این موضوع استقبال کرد و از آن پس، به خاطر اینکه من با بچه‌ها کار می‌کردم نسخه چاپ قدیم و قیمت مناسب کتاب‌هایی را که افزایش قیمت داشتند برای من کنار می‌گذاشت تا من هر کدام را دوست دارم انتخاب کنم. او می‌گفت چون شما با بچه‌ها سروکار دارید در اولویت معرفی و انتخاب کتاب هستید. همچنین والدین از فعالیت‌های من در فضای مجازی استقبال کرده‌اند و این نشان می‌دهد که کتاب برای خانواده‌ها اولویت شده است و دوست دارند فرزندان‌شان در مدارس، کلاس کتابخوانی داشته باشند. تعداد معلم‌های کتابخوانی و کلاس کتابخوانی به صورت تخصصی در ایران بسیار کم است؛ ولی تجربه شخصی من می‌گوید که معلم کتابخوانی نه‌تنها به عنوان یک شغل پذیرفته شده است؛ بلکه به شکل یک شغل تخصصی به آن نگاه می‌شود، همانند پزشک عمومی و پزشک متخصص.

- به نظر شما بچه‌ها بهتر است که چطور و چگونه کتابخوانی را شروع کنند؟

والدین می‌توانند از زمان جنینی برای فرزندشان کتاب، قصه و شعر بخوانند. نیاز به اقدامات عجیب‌وغریبی برای کتابخوان‌شدن بچه‌ها نیست. همین‌که خودمان عادت‌های درست در زندگی داشته باشیم بچه‌ها هم با دیدن این رفتار و عادات، کار خوب را یاد می‌گیرند و نیازی نیست برای آن‌ها سخنرانی یا نصیحت به کتاب‌خواندن کنیم. اگر کودک، والدین کتابخوانی داشته باشد کتابخوان خواهد شد. وقتی کودک، کتاب را در دست والدین خود ببیند با آن آشنا می‌شود و انس می‌گیرد. خوب است که والدین کتاب‌های مناسب با گروه سنی فرزندشان را در کنارش قرار بدهند تا او تصاویر و متن کتاب را ببیند؛ در کنار آن، خودِ والدین زیاد کتاب بخوانند و گاهی هم برای فرزندان‌شان کتاب بخوانند. همه این‌ها باعث می‌شود کتابخوانی جزو کارهای روزمره کودک شود و با آن انس بگیرد.

همچنین با توجه به تجربه زیسته خودم و شناختی که از بچه‌ها پیدا کرده‌ام، برخلاف اینکه می‌گویند بچه‌ها کتاب‌دوست نیستند، اتفاقاً آن‌ها تشنه شنیدن قصه‌ها و افسانه‌ها و خواندن داستان‌ها هستند. به عقیده من وقتی که مخاطب آمادگی شنیدن و خواندن را دارد، پس فضای خوبی برای ترویج کتاب و فعالیت مروجان کتاب به وجود می‌آید و حضور و وجود آن‌ها اهمیت پیدا می‌کند.

- چه توصیه‌ای دارید برای والدین یا مربیانی که دوست دارند به معلم قصه‌خوانی و کتابخوانی تبدیل شوند؟

توصیه اولم برای کسانی که می‌خواهند معلم شوند یا به طور کلی با بچه‌ها سروکار داشته باشند این است که روحیات و سیر رشد بچه‌ها را خوب بشناسند. دوم اینکه بچه‌ها را خوب بشنوند؛ یعنی سَرسَری یک کتاب برای کودک نخوانند که فقط تمام شود. بهتر است یک فعالیت کتابخوانی را آزمون و خطا کنند تا به این نتیجه برسند که چطور یک کتاب را با کیفیت بهتری برای کودکان بخوانند. همچنین از کتاب‌هایی که در شناخت بچه‌ها به آن‌ها کمک می‌کند استفاده کنند. علاوه‌بر این‌ها، دوره‌های مربوط به تسهیل‌گری کودک مثل دوره تسهیل‌گری فبک را بگذرانند تا کیفیت کتابخوانی‌شان برای بچه‌ها بالاتر برود. توصیه می‌کنم از آزمون و خطا کردن نترسند و به خودشان این فرصت را بدهند که به مرور زمان کتابخوانی باکیفیت‌تری را تجربه کنند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • هاشم طالبی IR ۱۲:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
    مطلب جالبی بود. امیدوارم تمام مدارس و دانش آموزان ایران از کلاس کتابخوانی بهره‌مند باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط