شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۸
پرفروش‌های ادبیات مقاومت در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲

موفقیت برخی کتاب‌ها، به‌ویژه در ایام نمایشگاه‌ها، این پرسش را در ذهن‌مان شکل می‌دهد که این کتاب‌های چه ویژگی‌های برجسته‌ای داشتند که نظر مخاطبان را به خودشان جلب کردند؟

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): از مرور فهرست عناوین پرفروش ادبیات پایداری در نمایشگاه کتاب سال گذشته می‌توانیم تا حدی سلیقه مخاطبان این کتاب‌ها را بشناسیم. به عبارت دیگر، توجه بیشتر مشتریان کتاب‌های مقاومت به برخی عناوین، به ما نشان می‌دهد که آنان معمولاً چه معیارهایی در ذهن دارند و در انتخاب کتاب یا کتاب‌هایی برای خرید، به چه ویژگی‌هایی بیشتر توجه می‌کنند. پرسشی که در جستجوی پاسخ آن هستیم این است که اگر فروش بالای یک کتاب در نمایشگاه کتاب را دلیلی بر موفقیت یک کتاب بدانیم، دلیل این موفقیت چه می‌تواند باشد؟ برای رسیدن به پاسخ، به جای پرداختن به مباحث کلی، بهتر دیدیم که به مصادیق و مثال‌ها توجه کنیم.

از جمله عناوین پرفروش در نمایشگاه کتاب پارسال که احتمالاً در نمایشگاه امسال نیز در جمع پرفروش‌ها قرار می‌گیرد، کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، خاطرات خانم کونیکو یامامورا تنها مادر شهید ژاپنی در ایران است. این کتاب که چاپ نخست آن سال ۱۳۹۹ منتشر شد، تاکنون چندده بار تجدید چاپ شده و اکنون به چاپ شست‌وهفتم رسیده و پیش‌بینی می‌شود از این رقم نیز فراتر برود. این کتاب، روایت زندگی زنی را در دو سرزمین ایران و ژاپن مرور می‌کند و با صداقت و صمیمیت به دل تجربیات دوره‌های مختلف زندگی او، بچگی و جوانی و سال‌های مادری می‌رود. کار مشترک مسعود امیرخانی و حمید حسام در همکاری با انتشارات سوره مهر به کتابی خواندنی و جذاب و صد البته ارزشمند تبدیل شده، چون دختری است از سرزمینی دور و دینی متفاوت که دست تقدیر او را به ایران آورد و بعد، پسرش را در جنگی که به این کشور تحمیل شده بود از دست داد.

پرفروش‌ترین کتاب‌ها در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲

می‌خوانیم: «همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پر به سراغم آمد و، در حالی که پدر و مادرم می‌شنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: تو هیچ می‌فهمی زندگی با یک مسلمان چه سختی‌هایی دارد؟! آن‌ها هر گوشتی نمی‌خورند! شراب نمی‌خورند! اصلاً تو می‌دانی ایران کجای دنیاست که می‌خواهی خاک آبا و اجدادیت را به خاطرش ترک کنی؟!… بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همان جا که اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم می‌کرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد…» قصه خانم یامامورا که در کشور ما نام سبا بابایی را برای خودش برگزید، از آن جنس قصه‌هاست که احساسات و عواطف خواننده را درگیر می‌کند و بالا و پایین‌های زندگی و بازی‌های سرنوشت را به خواننده‌اش نشان می‌دهد. طبیعی است کتابی با این ویژگی‌ها، به کتابی پرفروش تبدیل شود و در زمان عرضه در نمایشگاه کتاب، مخاطبان فراوانی برای خودش پیدا کند.

کتاب‌های «دو انگشت روی یک ماشه» و «شیرسوار»، روایت‌هایی از فرزندان یک انقلاب

اما بازدیدکنندگان سال قبل نمایشگاه کتاب، کتاب «دو انگشت روی یک ماشه» را هم دوست داشتند و بسیار به آن توجه کردند. «دو انگشت روی یک ماشه» بازخوانی خاطراتی از جنگ تحمیلی است، خاطراتی که دقیق و گویا مرور می‌شوند و ما را به میان حوادث آن سال‌ها می‌برند. در این کتاب، خاطرات به تاریخ پیوند می‌خورد و روایت شاهد عینی، به روایت سرگذشت ملتی که در دفاع از خود به جنگ ایستاده است تبدیل می‌شود. «دو انگشت روی یک ماشه» روایت آدم‌های عادی است که دست به کارهای بزرگ زدند. از جان گذشتند و پای اعتقادشان ماندند. به عبار دیگر، این کتاب، قصه مردم ماست، قصه مردم شریفی که از این دنیا توقعی نداشتند و جز زندگی آّبرومندانه و باکرامت چیزی نمی‌خواستند. قصه پدر و مادری که فرزندان‌شان را به دل خطر فرستادند، قصه آن پسری که با دو برادرش به جنگ رفت و بعد، تنها، همراه با کوله‌پشتی‌های آن دو به خانه برگشت.

پرفروش‌ترین کتاب‌ها در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲

می‌خوانیم: «پدرم به امام خمینی علاقه شدیدی داشت، ما صدای امام را از طریق همان کاست‌هایی که پدر به خانه می‌آورد گوش دادیم. صدای غریبی داشت. لحنش هم چسبیده بود به دل مردم اما خودش را نمی‌شناختیم، اصلاً نمی‌دانستیم چه شخصیتی دارد که این‌طور پر شور و تأثیرگذار حرف می‌زند و ما را میخکوب می کند. از پدرم که سؤال کردم گفت: یه روحانیه، بهش میگن «خمینی»، مخالفِ شاهه، دشمن نظامه، اون می‌خواد یه حکومت اسلامی به پا کنه مثل حکومت «علی»! همان‌طور که برای ما توضیح می‌داد من هم داشتم توی فکرم تصویر می‌کردم: یک روحانی که جلوی شاه با آن لباس نظامی و تاج معروفش ایستاده، اخم‌کرده و … اما هرچه سعی کردم نتوانستم «حکومت اسلامی» را تصویر کنم! پرسیدم: حکومت اسلامی؟ این دیگه چیه؟ پدرم دوباره حرفش را مزه می‌کرد و در دهان می‌چرخاند و برای بار چندم می‌گفت: حکومت اسلامی؟! گفتم که یه چیزی شبیه حکومت حضرت علی، مثل زمان پیغمبر… ما هم با چشم‌های گرد و لب‌های غنچه‌مان سر تکان می‌دادیم و سادگی این توضیح در ذهن‌مان جا خوش می‌کرد.»

خاطرات کتاب «دو انگشت روی یک ماشه» سال‌های پیش از انقلاب را هم پوشش می‌دهد و بعد بر آرمان‌ها و انگیزه‌های مردم انقلابی در دوره منتهی به انقلاب و پس از آن درنگ می‌کند. روایت‌های این کتاب، چرایی انقلاب و آنچه انقلابیون را به سرنگونی رژیم گذشته برانگیخت و بعد آنان را به مواجهه با دشمنی که برای جنگ آمده بود کشاند، تبیین می‌کند. احتمالاً یکی از چند دلیلی که مشتریان ادبیات پایداری به این کتاب توجه نشان دادند این است که به پرسش‌های ذهنی‌شان درباره آدم‌های معمولی حامی انقلاب و دلبسته جمهوری اسلامی پاسخ می‌دهد. نکته اینجاست که خود همین آدم‌های معمولی به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. همان‌هایی که بدون ذره‌ای چشم‌داشت، بزرگ‌ترین فداکاری‌ها را کردند.

کتاب «شیرسوار» هم که جزو پرفروش‌های ادبیات مقاومت در نمایشگاه کتاب سال قبل بود، مرور خاطرات یکی از شهدای ماست. «نامش بهروز بود و شهرتش شیرسوار، الحق که عجب اسم بامسمایی داشت. همیشه می‌گویند که اسم مرد باید بامسما باشد، بهروز دقیقاً به همین صورت بود. او هم مرد بود و هم دل شیری و سر نترسی داشت.» اما این کتاب، همان‌قدر که روایت بی‌باکی و مردانگی است، روایت بردباری و ایستادگی نیز هست. همین ویژگی‌ها، در کنار متن منسجم و روایت‌های قوی و صادقانه، کتاب را به اثری درخور اعتنا تبدیل کرده است. البته نباید ناگفته گذاشت که سایه حسرتی عمیق نیز بر متن آن سنگینی می‌کند. به قول همسر شهید، که یکی از راویان کتاب است «باید اعتراف کنم مثل امروزمان نبودیم. من به عنوان همسر حاج جعفر شیرسوار می‌گویم صبوری‌مان، ایمان‌مان و تقوای‌مان خیلی بیشتر از حالا بود. گاهی که دورهم جمع می‌شویم، هر همسری چه به تلخی و چه به شیرینی از همسرش می‌گوید با خودم فکر می‌کنم ما آن دوره را این‌طور دقیق به یاد داریم، چرا حالا ذهن‌مان به آن دوران که برمی‌گردد برای‌مان رویا شده است؟ ما چقدر خوب ساخته شده بودیم که کنار شوهران‌مان اینقدر قوی ایستاده بودیم. همه‌چیز را تاب می‌آوردیم.»

پرفروش‌ترین کتاب‌ها در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها