دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۰
صنعت نشر در وضعیت هشدار/ یادداشت جعفر ابراهیمی

جعفر ابراهیمی(شاهد) در یادداشتی که برای ایبنا ارسال کرد، نوشته است: صنعت نشر ایران دچار نوعی بیماری ناشناخته شده و در وضعیت هشدار است. در دوره قبل افرادی که در راس امور فرهنگی قرار داشتند، به خبرگی و تخصص مجهز نبودند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-جعفر ابراهیمی(شاهد)،‌شاعر و داستان‌نویس:
متأسفانه چند سالی است که صنعت نشر ایران دچار نوعی بیماری ناشناخته شده، به طوری که می‌توان گفت در حال حاضر در وضع هشدار قرار گرفته‌ایم و اگر اکنون جلو این نارسایی را نگیریم، نمی‌توانیم از بحران صنعت نشر به سلامت عبور کنیم.

حقیقت این است که عوامل بسیار و دلایل زیادی در بحران صنعت نشر دخیل‌اند. در دولت دهم و در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اتفاقاتی افتاد که ثابت کرد، کسانی که در رأس امور فرهنگی حضور دارند، متخصص و خبره نیستند. هنگامی که کسی در رأس امور فرهنگی قرار می‌گیرد که کاربلند نیست جبران ناکامی‌ها و جساراتی که به عرصه فرهنگ وارد می‌کند، دشوار خواهد شد.

مثلی است قدیمی که می‌گویند طرف آمد ابرو عروس را درست کند و زد چشمش را هم کور کرد. این جمله مصداق کامل عملکرد برخی مدیران فرهنگی در سال‌های اخیر است. متأسفانه آنان نتوانستند در حل مشکلات فرهنگی دولت به ویژه در حوزه کتاب قدمی مثبت و رو به جلو بردارند. به گمانم عملکرد دولت قبل در حوزه کتاب درست نبود.

سخت‌گیری‌های بی‌منطق به ادبیات این کشور در چند سال اخیر آسیب رساند، در حالی که می‌شد با همفکری درستی با مسئولان آن را حل و فصل کرد. معمولاً ما در این چند سال در حاشیه ماندیم و نتوانستیم به جایی که می‌خواستیم برسیم. نوعی باندبازی بین ناشران و دوائر دولتی در امور فرهنگی وجود داشت و در این باندبازی‌ها هر شاعر و نویسنده‌ای را که از خودشان بود، می‌پذیرفتند و به اصطلاح به آن‌ها راه می‌دادند. اغلب نخبگان در این سال‌ها یا گوشه‌گیر شدند یا کار را رها کردند و منزوی شدند. 

هیچ تفاوتی بین چپ و راست نیست، ولی اغلب تندروها وقتی به عرصه می‌رسند، این روند را دنبال می‌کنند. در این بین هم برخی ناشران رابطه‌ای عمل می‌کنند؛ نه ضابطه‌ای. این نگاه آسیب جدی به ادبیات وارد می‌کند و مانع کار نویسندگان، شاعران و کسانی که می‌خواهند به علوم انسانی کمک کنند، خواهد شد.

اگر بخواهیم به شکلی دقیق و همه سویه به تولید ادبیات و روال کار نویسندگان و شاعران در این عرصه بنگریم در خواهیم یافت که عده‌ای از شاعران و نویسندگان کاری به دولت ندارند و کار خودشان را ادامه می‌دهند اما برخی از آن‌ها با برخی دولت‌ها موافق‌اند و جذب بخشی از امکانات دولتی می‌شوند. برای چاپ آثارشان از تسهیلات دولتی استفاده می‌کنند و تنها راهی که می‌توانند آثارشان را به جامعه عرضه کنند، همین راه است. در این میان برخی نیز کاملاً سودجویانه به موضوعات مختلف نگاه می‌کنند و ظاهراً برای پیشرفت کارشان دست به دامن نهادهای دولتی می‌شوند.

متاسفانه برخی در بعضی جاها بیشتر  دنبال پرونده سازی برای دیگران‌ هستند و در پیشینه فکری نویسنده جست‌وجو می‌کنند. اینان از اصل ماجرا دور مانده‌اند و به این فکر می‌کنند که فلان هنرمند یا نویسنده در قبال بهمان حادثه یا واقعه چه واکنشی نشان داده است. این قبیل اشخاص بیشتر دوست دارند کارنامه نخبگان را بررسی کنند؛ نه تازه‌ترین آثاری را که خلق کرده‌اند. از دیگر سو ما منتقد واقعی نیز نداریم و اغلب کسانی که در این باندها به عنوان منتقد کار می‌کنند به دنبال روابط عمومی‌اند.

به گمانم یکی دیگر از مواردی که به صنعت نشر آسیب وارد می‌کند و از این منظر باید آن را آسیب‌شناسی کرد، توزیع کتاب است. باند بزرگ توزیع کتاب حتی به محتوای کتاب‌ها نیز کار دارد. در برخی موارد توزیع کنندگان کتاب به مؤلفان و ناشران پیشنهاد می‌دهند که برای فروش کتاب در بازار کتاب باید به چه موضوعاتی پرداخت، طرح روی جلد چگونه باشد یا اصل قصه از کجا شروع شود و به کجا ختم شود. آن‌ها در واقع تولید کنندگان کتاب را به شکلی پنهانی مدیریت می‌کنند. این در حالی است که توزیع‌کنندگان کتاب صرفاً به دنبال فروش کتاب‌هایشان‌ هستند.

در چنین وضعیتی دیگر مهم نیست که کیفیت کتاب چگونه باشد و افتادن به چنین ورطه‌ای برای حوزه نشر و کتاب فاجعه محسوب می‌شود. حل این مشکلات را دولت جدید به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد. در واقع برای رفع این موارد دولت باید در چند جبهه با سوداگران مبارزه کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها