چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۲
باید برای عشق خود از جان گذر کرد

هرمزگان- شاعران آئینی هرمزگان در پی حملات بی‌رحمانه، غیر انسانی، هولناک و سخت رژیم صهیونیستی به مردم بی گناه و بی پناه غزه، شعر سرودند و اشعارشان را به شهدای این حادثه تروریستی هدیه کردند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شاعران آئینی هرمزگان در پی حملات بی‌رحمانه، غیر انسانی، هولناک و سخت رژیم صهیونیستی به مردم بی گناه و بی پناه غزه، شعر سرودند و اشعارشان را به شهدای این حادثه تروریستی هدیه کردند.

مرتضی نصیری- شاعر آئینی

بُرده بود از یاد، تاریخ جهان، چنگیز را!

بُرده بود از یاد، تاریخ جهان، چنگیز را!
شرمسارش کرده این کشتارتان پاییز را!
گور جمعی فرق دارد، دسته جمعی شد کفن
طاقت دیدن که دارد طرح رعب انگیز را؟
لکه‌ی ننگی به دامان شما شد باپتیست
زودتر سر می رسانید این جهانی خیز را
آرزوی بدتر از این می‌پزد در ذهن خویش
سینه‌های گشته از خشم شما لبریز را
مدعی های عرب یا آدمیت مرده‌اید؟
یا مترسک وار چسبیدید این جالیز را
گرچه کافی نیست اما هیچکس محکوم کرد؟
این رژیم وحشی دیوانه خونریز را
مثل افغان مثل لیبی مثل اوکراین ساده‌تر
عاقبت ول می‌کنند این غربیان شبدیز را
غزه زیر بمب‌های یک تنی تکثیر شد
باش و بنگر ای جهان این نفرت سر ریز را!

۲۸ مهر ۱۴۰۲- بندرعباس

آمنه صفت زاده- شاعر آئینی

این شعر هدیه به رزمندگان فلسطین وغزه!

اگرچه غم به چشمت هست پنهان
بدستت سنگ و در قلبِ تو ایمان
تو پیروزی، قسم برتین و زیتون
به پیروزیت بشارت داده قرآن

۲۸ مهر ۱۴۰۲- بندرعباس

بهزاد پودات- شاعر آئینی

گرگی به زخم‌های تَنم پوزه می‌کَشد

وقتی زمین به مرگ شما ضَجّه می‌زند
باید نوشت اینکه خدا ضَجّه می‌زند

در کوچه‌های ساکت و زخمی شهر قدس
هرکس جدا جدا و رها ضَجّه می‌زند

اینجا که تیر و ترکش و باروت و آتش است
بی‌شک زمین بخاطر ما ضَجّه می‌زند

این سازمان بین الملل ساکت است و گیج
می‌پرسد از خودش که چرا ضَجّه می‌زند؟

دنیا چه بی‌تفاوت و ساکت نشسته است
پس کی به احترام شما ضَجّه می‌زند؟

شارون دم از حقوق بشر می‌زند چرا؟
وقتی بشر بدون صدا ضَجّه می‌زند

فردا زبان قدس شما باز می‌شود
با گریه نام خوب تو را ضَجّه می‌زند

* * *

گرگی به زخم‌های تَنم پوزه می‌کَشد
می‌چرخد و فقط و فقط زوزه می‌کَشد

گُرگی که گوشت‌های تَنم را دریده است
حالا به استخوان سَر من رسیده است

اما هنوز روی دو پا ایستاده‌ام
من با امید سمت خدا ایستاده‌ام

غم باز روی سینه من پنجه می‌کشد
شاید که مُرده‌ام، به کفن پنجه می‌کشد.

مرضیه روهنده- شاعر آئینی

به نام شاهد خطاپوش

تقدیم به فلسطین عزیز

پُر نورتر از یک ستاره، مثل خورشید

پُر نورتر از یک ستاره، مثل خورشید
در آسمان این جهان خواهی درخشید
سرسبز می‌مانی و زیبا تا همیشه
از چشمه خونی که در پای تو جوشید
یک غنچه ی نشکفته در وقت شکفتن
قنداقه را مثل کفن، آهسته پوشید
این طفل را دنیا به چشمان خودش دید
شهد شهادت را به جای شیر نوشید
باید برای عشق خود ازجان گذر کرد
جان عزیزت را به روی دست بخشید
صهیون بداند، زنده می‌مانی فلسطین
هر چند گرد مرگ را بر شهر پاشید

مهدی رستگاری- شاعر آئینی

بسمه العزیز
گزارش کشتار
در وصف فاجعه انسانی جنگ غزه

خبر رسید که دیگر زمان پاتک بود

خبر رسید که دیگر زمان پاتک بود
خبرنگار به گویش چو یک مترسک بود

صدای همهمه وار سگان و سربازان
نشانه‌ای ز وقوع قریب پاتک بود

نمایشی که چو یک سیرک بود جریان داشت
جناب مجری خوش پوش همچو دلقک بود

به ناگهان همه آسمان درخشان از
بسی گلوله سوزان زوج و تک تک بود

به کوه آهن و آوار در دل تصویر
هزار دست بلندِ بزرگ و کوچک بود

نفس نماند دگر در دهان نوزادی
که حلق او پر خاک و غبار آهک بود

از آنچه دید و شنید آن زمان ز تلویزیون
دلش رمیده و سرشار دهشت و شک بود

به قاب بسته تصویر مرگ می‌بارید
ز بس که کشته پیر و جوان و کودک بود

صدای خنده شیطان زمانه را پر کرد
در آن رسانه که از عدل و داد منفک بود

به شرح° حال بدش در بیان نیاید چون
که ذهن او پر برق سفید و برفک بود

نژند بود و پریشان و در چنان حالی
دوید اشک به چشمی که پشت عینک بود.

بیست و ششم مهر سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
هجدهم نوامبر ۲۰۲۳ میلادی
دفتر شعر روزگاران.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها