دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۲
نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ و کتاب‌هایی که مخاطبان بیشتر دوست‌شان داشتند

کتاب‌هایی که جنگ تحمیلی را از منظری متفاوت روایت می‌کنند، معمولاً کتاب‌های جذاب و پرطرفداری هستند. البته به شرطی که نویسنده، در همراه کردن مخاطب با این روایت متفاوت، موفق عمل کرده باشد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در ادامه بررسی کتاب‌های پرفروش نمایشگاه مجازی کتاب سال ۱۴۰۲ به «حوض خون» می‌رسیم که روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس است. این کتاب به قلم فاطمه سادات میرعالی تألیف شده و او، با انتخاب موضوعی به‌ظاهر ساده، به عمق مظلومیت و سربلندی مردم ما می‌رود. در «حوض خون» با چهره دیگری از جنگ، با آن‌هایی که با بی‌رحمی‌های جنگ مواجه شدند سروکار داریم. در این کتاب، بسیاری از مضامین ادبیات پایداری وجود دارند، از مظلومیت و رنج گرفته تا ایستادگی و شهامت و فداکاری. راویان کتاب، شماری از زنان اندیمشکی هستند که از خاطرات‌شان در روزهای خدمت در پشت جبهه - زمانی که به کار شستشوی لباس رزمندگان مشغول بودند – صحبت می‌کنند. «زیر نور لامپ حوض‌های پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنه‌ها را می‌دیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق می‌زد. نمی‌خواستم باورش کنم. چند بار چشم‌هایم را بازوبسته کردم. به‌جای آب تلألؤ خون را می‌دیدم. جگرم سوخت. دیدم ننه‌غلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»

می‌خوانیم: «موقع عملیات، لباس‌ها و پتوهای جبهه را با هلی‌کوپتر می‌آوردند. خیلی زیاد بودند. خانم‌ها صبح تا شب می‌ماندند و همه آن‌ها را می‌شستند. من هم مدام می‌رفتم. هرچند از دیدن لباس‌های خونی زیاد گریه می‌کردم، دیگر بی‌تابی نمی‌کردم. هر لحظه ناصرم را حس می‌کردم که نشسته روبه‌رویم، زُل زده به دست‌هایم و ساییدن لکه‌ها را نگاه می‌کند. گاهی جلوی گریه‌ام را می‌گرفتم تا بچه‌ام نبیند.» نویسنده، صدای راویانش را که با تلخی‌ها درگیر بودند و در آزمونی از بردباری و اراده محک می‌خوردند ثبت می‌کند. اینجاست که حماسه، آن‌هم حماسه‌ای مردمی و زنانه، تمام‌قد خودنمایی می‌کند.

«ننه‌ابراهیم وسط شستن و صدای گریه خانم‌ها صدایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم. همین کافی بود تا صدای ما سقف رختشویی را به لرزه دربیاورد. با هم می‌خواندیم: کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا حسین؛ کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا زینب. می‌خواندیم و می‌شستیم؛ می‌خواندیم و می‌شستیم. توی آن وضع دیگر متوجه اشک‌هایم نبودم. هم‌زمان، با دستم می‌شستم، با زبانم می‌خواندم، در دلم با ناصرم حرف می‌زدم و با چشمم گریه می‌کردم.»

نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ و کتاب‌هایی که مخاطبان بیشتر دوست‌شان داشتند

جنگ تحمیلی و روایت‌هایی متفاوت از آن

«دختر شینا» نیز یکی از عناوینی بود که در میان پرفروش‌ها جای گرفت. مخاطبان به آن توجه نشان دادند و قصه‌ای را که در آن بازگو می‌شد پسندیدند. این کتاب لحنی صمیمی و فضایی عاشقانه دارد. اما عشق، اینجا معنای دیگری پیدا می‌کند و به عمق دیگری می‌رسد. «گاهی فکر می‌کنم نکند این همه دوست داشتن خدای نکرده مرا از خدا دور کند؛ اما وقتی خوب فکر می‌کنم، می‌بینم من با عشق تو به خدا نزدیک‌تر می‌شوم.» اما این عشق، آزمون سختی هم بود. «یک‌دفعه از دهانم پرید و گفتم: چون دوستت دارم. این اولین باری بود که این حرف را می‌زدم. دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های‌های گریه کرد. خودم هم حالم بد شد. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه‌ای و زارزار گریه کردم. کمی بعد لنگان‌لنگان آمد بالای سرم. دستش را گذاشت روی شانه‌ام. گفت: یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می‌لرزانی و می‌فرستی‌ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.»

«دختر شینا» نیز داستانی از جنگ تحمیلی است، اما ماجرایش کیلومترها دورتر از جبهه اتفاق می‌افتد. اما صبر و شهامت و فداکاری، اینجا نیز وجود دارد و قهرمان کتاب را در گذر از تلخی‌ها و تنگناها یاری می‌دهد. یکی از عوامل قدرت و جذابیت این کتاب، لحن صمیمی و نثر درستی است که نویسنده برای روایت انتخاب کرده است. «گاهی نیمه‌شب به خانه می‌رسید. با این حال در می‌زد. می‌گفتم: تو که کلید داری. چرا در می‌زنی؟! می‌گفت: این همه راه می‌آیم، تا تو در را به رویم باز کنی.» همچنین شاعرانگی نیز در بخش‌هایی از متن احساس می‌شود. «به دوردست‌ها خیره شده‌ام تا بیایی، که این راه با تو به پایان می‌رسد.» در این کتاب، نه اغراق وجود دارد و نه بزرگ‌نمایی و اصرار بر نمایش تقدس. حقیقت، حقیقتی که به شهدای ما و همسران شهدای ما پیوند می‌خورد، نیازی به این چیزها ندارد و قداست و بزرگی را به آسانی در خود جای می‌دهد. هوشمندی و کاربلندی نویسنده، بهناز ضرابی‌زاده است که چشم به حقیقت می‌دوزد و از ابتدا تا انتهای روایتش، به آن وفادار می‌ماند.

بعد از «حوض خون» و «دختر شینا» می‌رسیم به کتاب «عصرهای کریسکان» که مروری بر خاطرات امیر سعیدزاده است. این کتاب، خاطرات رزمنده‌ای است که به دل خطر می‌رفت و در آن از ماجراها و حوادثی صحبت می‌شود که در کمتر کتابی ثبت و روایت شده‌اند. اشاره به این نکته ضروری است که کریسکان نام محدوده‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که پایگاه اصلی حزب دموکرات ایران به‌شمار می‌رفت. امیر سعیدزاده بیشتر از شش سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات مورد شکنجه قرار گرفت. او تقریباً تنها نجات‌یافته از زندان وحشتناک کریسکان است و دیگر هم‌بندهای او همگی بدون محاکمه اعدام شده‌اند. به این دلیل که بیشتر اتفاقات در این منطقه رخ داده است نام این منطقه برای کتاب انتخاب شده است. آنچه در کتاب روایت می‌شود، به خاطرات و گفته‌های امیر سعیدزاده و همسرش سعدا حمزه‌ای تکیه دارد و نویسنده کتاب، کیانوش گلزار راغب کوشیده است تا از بازسازی این خاطرات و سخنان، گوشه‌ای از ناگفته‌های جنگ تحمیلی و حوادث متن و حاشیه آن را به روایت بکشد.

می‌خوانیم: «چون زبانم کردی است و راحت می‌توانم در خاک عراق تردّد کنم تا تحرک ضد انقلاب را شناسایی کنم، مدتی است آموزش مأموریت‌های برون مرزی می‌بینم. حوزه مأموریتم عراق تعیین می‌شود. با جوش خوردن با عوامل ضد انقلاب زمینه حضورم در عراق بیشتر می‌شود. در عملیات مرصاد با جعفر آقا مسئول عملیات شمال غرب منافقین، در پادگان اشرف ملاقاتی انجام می‌دهم. لیست مایحتاج آن‌ها را برای مسئولم می‌فرستم تا تصمیمات لازم را بگیرند. عراق با کمبود آذوقه مواجه شده و منافقین می‌خواهند احتیاجاتشان را از کردستان ایران تأمین کنند. من هم وارد تشکیلاتشان می‌شوم و قول می‌دهم نیازهایشان را برآورده کنم. همان‌جا متوجه تحرکات نظامی منافقین می‌شوم و می‌بینم در محوطه وسیعی از پادگان اشرف، ماکت هواپیماهای نظامی چیده‌اند که واقعی نیستند. یکی از هواپیماهای ایرانی هم گول خورده و به این ماکت‌ها حمله کرده و متأسفانه سقوط کرده بود. سراسر پادگان لبریز از ادوات نظامی و توپ و تانک و خودروهای مجهز به سیستم‌های راداری است. منافقین با رفتارهای خشک نظامی با یکدیگر برخورد می‌کنند. گزارشات لازم را برای سرپلم می‌فرستم و تحرکات نظامی را در عملیات مرصاد رصد کرده و گزارش می‌دهم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط