سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
خاطراتی که در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ پرفروش شدند

خاطرات شهدا و نزدیکان شهدا، همیشه برای علاقه‌مندان به ادبیات مقاومت جذاب بوده است. در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ نیز، چند عنوان کتاب در همین دسته، جزو کتاب‌های پرفروش شدند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «خاک‌های نرم کوشک» نوشته سعید عاکف نیز همچنان خوب می‌فروشد و استقبال مخاطبان از آن در نمایشگاه مجازی کتاب سال ۱۴۰۲ این امر را تایید می‌کند. این کتاب، روایت خلوص و صداقت است و در آن، خاطراتی درباره شهید عبدالحسین برونسی بازخوانی می‌شود. خاطرات از زبان نزدیکان این شهید بیان می‌شوند و نظمی هوشمندانه، به ترتیب پشت سر یکدیگر قرار گرفته‌اند. شهید برونسی که در این کتاب تصویر می‌شود، از یک طرف کارگری ساده و مردی بسیار عادی است، اما طرف دیگر با همین سادگی و بی‌آلایشی به مرز عظمت می‌رسد و عبودیت خودش را کامل می‌کند و رستگاری را در شهادت می‌یابد. «آخرین بار که زنگ زد خانه همسایه، چند روز مانده بود به عید؛ اسفند ماه هزار و سیصد و شصت و سه بود. پرسیدم: کی می‌آی؟ خندید و گفت: هنوز هم می‌گی کی می‌آی؟ امام جواد (سلام‌الله‌علیه) بیست و پنج سال‌شون بود که شهید شدن، من الان خیلی بیشتر از ایشان عمر کردم! باز می‌پرسی کی می‌آی؟ بگو کی شهید می‌شی؟ کی خبر شهادتت می‌آد؟»

«قصه ننه علی» از مرتضی اسدی نیز توجه بازدیدکنندگان نمایشگاه سال گذشته را جلب کرد. این کتاب، ماجراهایی را درباره مادر شهیدان علی و امیر شاه‌آبادی روایت می‌کند که معمولاً در کتاب‌های مقاومت به چشم نمی‌خورند. مادر از خاطراتش صحبت می‌کند، که بسیار تلخ هستند. می‌خوانیم: به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد.

خاطراتی که در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ پرفروش شدند

روایت مجاهدت‌ها و خاطرات شهدا

یک شب چند نفر از خلبانان هلی‌کوپتر که در جنگ ویتنام شرکت داشتند با علی بحث‌شان‌ شد. علی‌ می‌گفت‌ شما با چریک‌های ویتنامی‌ جنگ‌ داشتید، زنان‌ و بچه‌ها را برای‌ چه‌ می‌کشتید؟ گیریم‌ آنان‌ هم‌ مجرم‌ بودند و نابودی‌ حقشان‌ بود؛ اما جانوران‌ جنگل‌ که‌ گناهی‌ نداشتند آن‌ها را چرا نابود کردید؟ آنان‌ وقتی‌ جواب‌ قابل‌ قبولی‌ نداشتند، با این‌ سخن‌ خودشان‌ را راحت‌ می‌کردند که‌، ما مأمور هستیم‌ و تابع‌ فرمان‌ بالاتر از خودمان‌. علی‌ آن‌ شب‌ سخنی‌ گفت‌ که‌ آمریکایی‌ها را تکان‌ داد. او گفت‌: «کسی‌ که‌ بتواند ظلم‌ کند آمادگی‌ پذیرش‌ ظلم‌ را هم‌ دارد!»

این علی، همان شهید بزرگوار، علی صیاد شیرازی است و کتاب «در کمین گل سرخ» درباره او. کتابی که به قلم محسن مومنی تالیف شده و به خاطرات مرتبط با شهید صیاد تکیه دارد. از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب، که برای مخطبان ادبیات دفاع مقدس بسیار جذاب است این است که خواننده در مرور خاطرات شهید صیاد و خاطراتی که درباره او روایت می‌شود، به دل جنگ و حوادث سخت و شرایط پیچیده آن روزها می‌رود و بخشی از تاریخ معاصر کشور ما را، از قول شاهدی عینی مرور می‌کند. شهید صیاد از تجربیاتش، از تنگناهایی که در مقاطع مختلف جنگ با آن‌ها مواجه بود صحبت می‌کند و چگونگی گشودن گره‌ها و غلبه بر مشکلات را نیز شرح می‌دهد. صادقانه حرف می‌زد، کلامش به معنویتی عمیق متبرک است و از ایمانی راسخ سرچشمه می‌گیرد. «حالا این عزت‌ها از کجا بود؟ از آن نماز بود؛ چون هم‌چنان به آن تمسک داشتم و حاضر هم‌ نبودم‌ که‌ از آن‌ دست‌ بکشم‌.»

دو کتاب «مربع‌های قرمز» و «خط مقدم» نیز جزو پرفروش‌های نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ بودند. کتاب «مربع‌های قرمز» نگاهی است به زندگی و خاطرات حاج حسین یکتا و او، مثل همیشه، هر خاطره و روایتی را با نگاهی متفاوت بازگو می‌کند. «دو سال پیش آقای بهشتی را درست همین جا دیدم؛ جلوی بقالی حسن آقا. سر کوچه‌مان از یک بلیزر سیاه پیاده شد. با ذوق به سمتش دویدم. سلام کردم و اسمم را پرسید. پر عبایش را روی شانه کشید و با قدم‌های بلندش رفت و در پیچ کوچه گم شد.» حاج حسین یکتا از تجربیاتش در دوران جنگ و پیش از جنگ صحبت می‌کند و با همان صفا و لطافتی که در بیانش هست، خواننده را خاطره به خاطره پیش می‌برد. قطعاً یکی از دلایل جذابیت این کتاب، جذابیت شخصیت خود اوست.

کتاب «خط مقدم» نیز روایتی از زندگی شهید حسن طهرانی مقدم، معروف به پدر موشکی ایران است. این کتاب برای علاقه‌مندان به ادبیات مقاومت جالب است، زیرا در آن قصه کوشش‌ها و مجاهدت‌های یکی از چهره‌های مهم صنایع دفاعی کشور ما روایت می‌شود. قصه مردی که زندگی‌اش را پای هدفش گذاشت و به دستاوردهایی فراتر از آنچه انتظار می‌رفت دست یافت. نویسنده این کتاب فائضه غفار حدادی است و او، زبانی ساده و صریح و بسیار مناسب را برای روایت‌هایش انتخاب کرده است. «آقامحسن باشوخی ادامه داد: مقدم! این بچه‌هایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچه‌های جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان! حسن‌آقا خنده‌ای کرد: این چه حرفیه آقامحسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت می‌کنن؟ نه؛ ما هرطور شده نمی‌ذاریم کار موشکی بخوابه…»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها