شاهنامه فردوسی بزرگ، کتابی ارزشمند است که با نمادسازی از رستم ایران زمین که نماد فتوت و جوانمردی است، میآموزد که پهلوانی والاتر از قهرمان بودن است.
همه حرکات در ورزش باستانی با اجازه و درخواستن از پیشکسوتان و بزرگان زورخانه که به رخصت گرفتن معروف است انجام میشود و هنوز در برخی شهرهای کشورمان روزخانه چنان حرمتی دارد که پس از مسجد مقدسترین مکان است.
اصلیترین حرکات در ورزشهای زورخانهای به ترتیب شنا رفتن و نرمش، میل گرفتن، پا زدن، و حرکاتی چون سنگ گرفتن، چرخ زدن، میل بازی، شیرینکاری و مواردی از این دست است. گلریزان یکی از رسمهای معروف و زیبا در ورزش زورخانه است که در ایامی خاص و یا برای برطرف شدن مشکل مالی خانواده و یا فردی نیازمند چون زندانیان غیرعمد و مواردی از این دست برگزار میشود. دعا کردن نیز بخش پایانی ورزش است که میاندار با رخصتخواهی از دیگران به ذکر نام خداوند میپردازد و هر فرد ملتمس دعایی خواهان دعا گو بودن از طریق میاندار است.
اشعار زورخانهای نیز که با صوتی دلکش و همراه با موسیقی ضرب و زنگ خوانده میشود، ضرباهنگ و وزن خاصی دارد و اغلب در بحر متقاربِ مُثَمَّنِ مَحذوف، یعنی همان وزن شاهنامه سروده شده است. این اشعار، با اصطلاحات خاص موسیقایی و زورخانهای، به آهنگ ضربی، «گل گشتی» و «گل چرخ» نامیده و به اقتضای وقت و موقعیت خوانده میشود.
در میان اشعار زورخانهای، شعرهایی در ستایش امیرالمؤمنین علی (ع) که خود پهلوان و جوانمردی یگانه و سرسلسله پهلوانی است، جایگاه ویژهای دارد تا ورزشکاران زورخانه بیاموزند که مانند مولایشان فروتن و از خودگذشته باشند، مروت و مردانگی پیشه کنند و به تهیدستان و تنگدستان یاری برسانند.
با مطالعه متون کهن فارسی به اشارههایی ظریف در بیان ویژگی پهلوانان میرسیم. پهلوان، هم کردار جسمی و هم کردار معنوی دارد. بسیاری از پهلوانان پهلوزاد هستند چراکه در زمان تولد جسم بزرگی داشتهاند و آزمونهای سختی را پشت سر گذاشتهاند که در شاهنامه به شکل هفتخان رستم و هفتخان اسفندیار و رها شدن زال در البرز کوه متجلی شده است.
فردوسی در شاهنامه خود با توصیفهای زیبای خود از جوانمردی و جنگاوری رستم و اسفندیار به جوانان ایران زمین میآموزد که باید در عین دفاع از میهن از نیرنگ و تباهی نفس به دور باشند تا ایران همیشه پهلوانپرور بماند:
چو پرورده باشد بر در شکار
نترسد چون پیش آیدش کارزار
به کشتی ونخجیر و آماج و گوی
دلاور شود مرد پرخاش جوی
مترس از جوانان شمشیرزن
حذر کن زپیران بسیار فن
به راستی پهلوانان شاهنامه پروردگان دلاور ورزش و رزم بودهاند، درست مثل آنجا که میخوانیم: «چو پرورده باشد بشر در شکار/ نترسد چو پیش آیدش کارزار/ به کشتی و نخجیر و آماج و گوی/ دلاور شود مرد پرخاشجوی/ مترس از جوانان شمشیرزن/ حذرکن ز پیران بسیار فن»
نظر شما