گفتوگو با نویسنده کتاب «زیر سایه آفتاب» به مناسبت روز جهانی «مبارزه با کار کودکان»؛
نویسندگان با روایت مشکلات کودکان کار قدمی برای بهبود وضعیت آنها برمیدارند
نیلوفر مالک، نویسنده داستان «زیر سایه آفتاب» گفت: نیاز نیست که ما به تمام کودکان کار کمک کنیم؛ بلکه هر شخص تنها به اندازه توان خودش هم اگر دست یک کودک کار را بگیرد، نتجه مطلوب حاصل میشود. کار نویسنده هم ارائه راهکار در این زمینه نیست؛ ولی میتواند مشکلات را بیان کند.
وی ادامه داد: از مرام این فرد خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم درباره آن بنویسم؛ چون بسیار تحتتأثیر شخصیتش قرار گرفتم. در کتاب تنها نام کوچک این فرد آورده شده است؛ بنابراین داستان را اینگونه و از زبان یک پسر ۸ یا ۹سالهای نوشتم که در اثر یک درگیری، پدرش را از دست میدهد. نام این پسر ذبیح است؛ ذبیح در اثر شوک از دست دادن پدر، لکنت زبان میگیرد. کار مادر ذبیح هم رختشویی بود؛ او داخل حوض خانه خودشان، لباسهای مردم را با دست میشست، روی پشتبام پهن و بعد خشک میکرد و در انتها لباسها را اتو میزد.
این نویسنده درباره شخصیت ذبیح یعنی کودک کار داستان «زیر سایه آفتاب» اینطور توضیح داد: ذبیح برای کمک کردن به مادر و همچنین کسب درآمد، در یک آهنگری شروع به فعالیت میکند. هدف ذبیح از کار کردن در آهنگری هم کسب درآمد و هم یادگیری یک حرفه بود. ذبیح در این مسیر با چلوکبابی محل آشنا میشود و به او به چشم پدر نداشتهاش نگاه میکند؛ چرا که تحتتأثیر محبت او قرار میگیرد. در این داستان ذبیح کودک خیابانی نیست؛ بلکه کودکی است که خانواده دارد ولی خانواده فقیری دارد و مجبور است برای کمک به خانواده کار کند. ذبیح با وجود سختیهای زیاد در محل کار، همچنان به کارش ادامه میدهد.
نیلوفر مالک نظر خود را درباره نپرداختن یا کمپرداختن نویسندگان ایرانی به موضوع کودک کار بیان کرد: متأسفانه نویسندگان ما به این موضوع نپرداختهاند و با وجود اینکه بسیار کتابخوان هستم؛ اما کتابی در این زمینه نخواندهام. چندسال پیش تنها اتفاقی که برایم افتاد این بود که فراخوانی را دریافت کردم با عنوان «داستانک با موضوع کودک کار»؛ اما متأسفانه آن هم سرانجامی نداشت و اصلا پیگیری نشد. به عقیده من باید این اتفاق بیفتد و درباره این معضل اجتماعی صحبت شود؛ حتی بهتر است که برای رفع این موضوع راهکار ارائه شود.
وی درباره اقدامات مثبتی که برای کودکان کار در نظر گرفته شده است، گفت: بهتازگی آگهیای از طرف شورای کتاب کودک دیدم که در آن، یک مدرسه برای کودکان کار معرفی شده است. این مدرسه مختص کودکان کار است و تنها به همین منظور آغاز به کار کرده. فعالیت این مدرسه به گونهای است که بچهها در همان مدرسه درس یاد میگیرند و تمرین میکنند و تکلیف مینویسند؛ چون کودکان کار مانند دیگر بچهها قابلیت نوشتن مشق در خانه را ندارند. به نظر من در این مدرسه احتمالا به تغذیه بچهها هم رسیدگی میشود.
مالک درباره تفاوت کودکان کار گذشته با کودکان کار امروز بیان کرد: در گذشته کودکان کار، یک حرفه داشتند و در کنار کسب درآمد، آموزش هم میدیدند؛ اما امروزه چون کودکان زیر ۱۵ سال از نظر قانونی حق کار را ندارند، رو به شغلهای کاذب مانند دستفروشی، زبالهگردی و... آوردهاند.
این نویسنده برای همکارانش در حوزه ادبیات داستانی پیشنهادی داشت: نویسنده ادبیات نوجوان باید در اثرش امید ببخشد. نویسنده داستانهای نوجوان نباید کاری را ارائه دهد که نوجوان ناامید شود؛ بلکه او باید در انتهای داستان احساس رضایت کند و مطلبی را آموزش بگیرد؛ اما آسیب را هم میتوانیم نشان دهیم. متأسفانه کودکان کار مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار میگیرند. بهتر است درباره آزارهای جنسی بیشتر در کتابهای بزرگسال نوشته شود و تنها آزارهای فیزیکی را در کتاب نوجوان روایت کنیم. به صورت کلی کار نویسنده ارائه راهکار نیست؛ نویسنده تنها میتواند مشکلات را بیان کند. ارائه راهکار کارِ کارشناسان اجتماعی است.
نیلوفر مالک، نویسنده داستان «زیر سایه آفتاب» افزود: بهتر است ما هم از شخصیتهایی همچون مرد چلوکبابفروش در محله ذبیح آموزش بگیریم. نیاز نیست که ما به تمام کودکان کار کمک کنیم؛ بلکه هر شخص تنها به اندازه توان خودش هم اگر دست یک کودک کار را بگیرد، نتجه مطلوب حاصل میشود. به قول معروف نیاز نیست تمام شمعهای اطرافمان را روشن کنیم؛ بلکه تنها با روشن کردن یک شمع هم میتوانیم اطراف خودمان را روشن کنیم.
کتاب «زیر سایه آفتاب» را انتشارات سروش در ۹۸ صفحه به بهای ۴۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما