محمد همتی برای ترجمه «مارش رادتسکی» برگزیده جایزه «ابوالحسن نجفی» شد؛
ضیاء موحد: نجفی قریحه داستاننویسی گلشیری را تشخیص داد
دومین دوره جایزه ابوالحسن نجفی در حال برگزاری است و «محمد همتی» برای ترجمه رمان «مارش رادتسکی» اثر یوزف روت است که از سوی نشر نو منتشر شده است برنده این دوره این جایزه شد.
علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب در ابتدای این مراسم گفت: دوم بهمن سالجاری دومین سالگرد درگذشت استاد نجفی بود، نجفی مترجم، زبانشناس، ادیب، ویراستار و کاشف استعدادهای ادبی در پنجاه سال گذشته بود. حق بزرگی که استاد ابوالحسن نجفی بر ادب امروز ایران و زبان فارسی دارد بهخاطر چند اثر برجسته است: فرهنگ فارسی عامیانه، غلط ننویسیم و وزن شعر فارسی. اما نجفی در عینحال بهعنوان مترجمی برجسته شایسته بزرگداشت ماست.
محمدخانی ادامه داد: مترجم، فرهنگنگار و پژوهنده نستوه سه بعد عمده شخصیت استاد نجفی در تشکیل میدهد. حوصله و پشتکارِ بیمانندش برجستگی خاصی به ابعاد و جوی او میبخشد که آنها را بیشتر نمایان میکند. نجفی استادی بود دقیق، نجیب، پرکار که عشق واقعی به ادبیات و زبان فارسی داشت. زندگی استاد نجفی با آثاری که منتشر کرد یک زندگی سرشار و پربار بشمار میآید. ثمرههای ارزنده فرهنگی بسیار داشت و نقشی که در کشف و تربیت یکی دو نسل از نویسندگان و مترجمان و محققان امروز داشت بسیار مهم است. جای خالی استاد نجفی را در این دو سال خیلی محسوس بود. کمتر کسی را در تاریخ فرهنگ و ادب معاصر داریم که بهعنوان مترجم و ادیب و منتقد و محقق مورد قبول و تائید این همه داعیهداران یک عصر واقع گردد و این همه حریفان را به برتری خویش وادار به اذعان نماید. نجفی، زریاب از جمله این افراد بودند.
وی افزود: بعد از فراخوان حدود صد کتاب به دبیرخانه رسید رمان و مجموعه داستانهای کوتاه در سال 95
ـ 63 عنوان از انگلیسی، 13 عنوان از فرانسه، آلمانی سه عنوان، روسی 4 عنوان، عربی سهعنوان، ترکی 4 عنوان، اسپانیایی یک عنوان، چینی یک عنوان، سوئدی یک عنوان، ایتالیایی یک عنوان، آلبانیایی یکعنوان شامل میشد. هیات داوران این جایزه عبارت بودند از ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، مهستی بحرینی، موسی اسوار، عبدالله کوثری و مژده دقیقی که در نهایت شش کتاب به مرحله نهایی رسید. باید یک نکته را هم یادآوری کنم که مترجمان برجسته و مشهور در این جایزه آثارشان داوری نمیشود و بیشتر به مترجمان جوان پرداخته میشود و از سال آینده قرار است که به غیر از کتاب برگزیده و معرفی مترجم جوان از یک مترجم نیز بهخاطر کارنامه و مجموعه آثارش تقدیم شود.
بنابر اعلام محمد خانی برگزیده این دوره جایزه ابوالحسن نجفی «محمد همتی» برای ترجمه رمان «مارش رادتسکی» اثر یوزف روت است که از سوی نشر نو منتشر شده است که به غیر از نظر هیات داوران اصلی 4 مترجم و استاد زبان آلمانی هم با متن اصلی تطبیق دادند. این جایزه شامل لوح تقدیر، ۵ سکه بهار آزادی و نشان ابوالحسن نجفی است.
در ادامه این مراسم ضیاء موحد مترجم و از داوران جایزه ابوالحسن نجفی گفت: میخواهم یادی از نجفی کنم به چند مورد از برجستگیهای ایشان اشاره خواهم داشت. ارزش اهل فرهنگ در سهمی است که در پیشبرد آن داشتهاند. اینکه کاری در پیشبرد فرهنگ انجام شود مسئله دیگری است و نجفی از این منظر کمنظیر و شاید از جنبههای دیگر بینظیر باشد.
ضیاء موحد
وی در ادامه به رابطه نجفی با داستان و ترجمه اشاره کرد و گفت: عشق نجفی به داستان و شناخت او از این هنر به چندگونه تجلی کرده است. ترجمههای او به قول محمد قاضی گل سرسبد ترجمههای فرانسه است. سلیقه نجفی در انتخاب داستان و ترجمه مثالزدنی است؛ مانند «شیطان و خدا» و «گوشهنشینان آلتونا» از ژان پل سارتر و و کالیگولا از کامو.
وی افزود: در نشریههایی مانند صدف و سخن داستانها را ویراستاری میکرد و ابا داشت از اینکه اسمش مطرح بشود. نجفی افسوس میخورد که چرا فلان نویسنده جوان با فلان نویسنده مطرح آشنا نشده تا پیشرفت کند. توجه ایشان به داستاننویسان ایران و جستجو برای آنان و تشویق برای ادامه راهشان دغدغه نجفی بود. وقتی دفتر شعر ماه در مرداد از خانلری منتشر شد گلشیری بر آن نقد انتقادگونهای نوشت. نجفی هنگامی که به ایران آمد سراغ گلشیری را گرفت چون از آن متن تشخیص داده بود که وی قریحه داستاننویسی دارد. گلشیری میگوید نجفی بهترین معلم داستاننویسی است. نجفی گاه با شِکوه میگفت برخی تنها چشم به غرب دارند و نویسندگان جوان خودمان را نمیبینند. صادقی میگفت من برای نجفی مینویسم روحیه نقدپذیری نجفی مثالزدنی بود. نجفی همیشه ترجمههایش را برای دوستانش میخواند و از نظرات آنها استقبال میکرد. از نکات جالب شخصیت ایشان این بود که با شنیدن داستان و نه از روی کاغذخواندن تمام نکات داستان را میگفت. در پی انتقاداتی که دکتر باطنی به ایشان داشت باوجود لحن نامناسب ایشان نجفی در جلسهای که مدتی بعد برای مباحثه این دو نفر گذاشتند با شکیبایی و حلم تمام رفتار کرد.
نویسنده «شعر و شناخت» در پایان گفت: نجفی در ویرایش هم تأثیرگذار بود شاید هیچکس نداند پشت چه ترجمههایی حضور داشته است. نجفی اعتقاد داشت برای تمام اصطلاحات خارجی میتوان معادل فارسی یافت که البته کمی اغراقآمیز بود اما در کمال تعجب نجفی در اغلب موارد این معادلها را پیدا میکرد. نجفی اعتقاد داشت متون فارسی غنی از اصطلاحات و ترکیباتی است که مترجمها نمیدانند و مترجمها را به خواندن این متون تشویق میکرد. آخرین ترجمهای که نجفی انجام داد به سال 1384 برمیگردد و برنامه بلندپروازانه فرهنگ فارسی ـ فرانسه نشان از اعتماد او به دانش خودش در زبان فرانسه داشت. من امیدوارم کسی با وسواس نجفی در دنیای ادبیات بهزودی پیدا بشود.
سعید فیروزآبادی سخنران بعدی این مراسم بود. مترجمی که به محمد همتی در ترجمه کار کمک کرده است.
فیروز آبادی درباره ترجمه همتی گفت: به محمد همتی از دو جنبه تبریک میگویم. یک انتخاب اثر و دو شیوه ترجمه. اهمیت انتخاب اثر در آن است که یوزف روت چهره شناختهشدهای در ایران نبوده است. نگارش یوزفروت در دو بخش رمان و داستان و روزنامهنگاری بود. افول و تباهی امپراطوری اتریش ـ مجارستان از موضوع اصلی آثار او بود. این امپراتوری پیشینه تاریخی اتریش امروز را میسازد. تمام زبانهای این مناطق در این دوران به اجبار به آلمانی تغییر پیدا کرد و بسیاری از نویسندگان مانند کافکا جزو آن امپراتوری بودند. این امپراتوری معاصر ناصرالدین شاه است. روت در یکی از آثارش بهنام داستان شب هزاره دوم که مجوز چاپ در ایران را نگرفته است از ناصرالدین شاه بهعنوان قاب داستان استفاده کرده است.
سعید فیروزآبادی
وی افزود: در دهه 20 و 30 میلادی موضوع تباهی، موضوع اصلی نوشتن در آلمان بوده است. شاهکاری بهنام «کوه جادو» از توماس مان و «در غرب خبری نیست» از این جملهاند. «مارش» رادتسکی بهترین اثر یوزف روت است. اگر 20 اثر آلمانی شاخص وجود داشته باشد این کتاب یکی از آن 20 اثر است.
فیروزآبادی درباره مقدمه کتاب گفت: این مقدمه هوشمندانه است. سالشمار زندگی یوزف روت هم در آن وجود دارد که برای شناخت اثر ارزشمند است. پانوشتهای مترجم بسیار دقیق است و اضافاتی ندارد. روت نویسندهای که نثر خوبی برای ترجمه دارد برخلاف توماس مان که ورود به دنیای او کمی مشکل است. امید که این ترجمه باعث بشود در زمینه ترجمه آثار آلمانی روزبهروز موفقتر باشیم.
پس از فیروزآبادی، علی عبداللهی درباره ترجمه این اثر و سابقه آشنایی خود با مترجم سخنرانی کرد.
در پایان مراسم محمد همتی، مترجم رمان مارش رادتسکی و برگزیده دومین دوره از جایزه ابوالحسن نجفی گفت:
بعید میدانم که هیچ یک از ما مترجمان در پاسخ به سؤال معروف میخواهید در آینده چه کاره شوید، پاسخ داده باشیم، مترجم. در آن سالهای دور سؤال دیگری هم رایج بود. علم بهتر است یا ثروت؟ و چه آسمان و ریسمانی به هم میبافتیم تا این دو را کنار هم بنشانیم. و البته راهی که برگزیدیم پاسخ روشنی به این پرسش بود. عاقبت اغلبمان از دو لایتناهی یکی را برگزیدیم و آنها که با هوشتر بودند راه سومی هم یافتند.
وی افزود: آنچه مرا به ترجمه علاقهمند کرد، بیش از علاقهمندی به فرهنگی دیگر، دلباختگی به فرهنگ ایرانی بود. هنوز که هنوز است پس از سیوهشت سال زندگی در این سرزمین عزیز، هربار که سوار تاکسی میشوم گوش تیز میکنم تا بلکه اصطلاحی ناشنیده صید کنم. دشت آخرم را از متولی امامزادهای در ساوه گرفتم که ضمن نقل حکایتی که آن را هم نشنیده بودم این ضربالمثل را گفت: روزی اگر روزی باشد از یمن میرسد و اگر نباشد به دهن [هم] نمیرسد.
محمد همتی
این مترجم در ادامه با بیان اینکه مترجمی کار جانفرسایی است و من این را تازه در نهمین سال کارم به خوبی دریافتهام، اضافه کرد: حضور در مرحله نهایی جایزه ابوالحسن نجفی هم کار مترجم را سختتر میکند و البته ترجیح من و بسیاری از همکارانم هم کارهای سخت و مترجمساز است. مارش رادتسکی مشهورترین اثر یوزف روت و بیش از دیگر آثارش یادآور نامش و همعصر با مجموعهای از آثار ادبی بزرگ ادبیات آلمانی است که سهمی عمده در شکلگیری مفهومی به نام «رمان مدرن» و یا «رمان قرن بیستم» داشتهاند. از آنجمله میتوان یادداشتهای مالته لاوریدز بریگه اثر ریلکه، کوه جادو توماس مان، محاکمه و قصر کافکا، گرگ بیان هسه، میدان الکساندر دوبلین، مرد بدون ویژگی (بخش اول و دوم 1930) روبرت موزیل را برشمرد. همه این آثار از منظری تاریخی روایتگر روند انحطاطی هستند که به فروپاشی نظامهای سنتی انجامید. تفاوت مارش رادتسکی با همعصرانش در اینجاست که آن رمانها وضعیت را تشریح میکنند و مارش رادتسکی روند این انزوا و تنهایی و فروپاشی را. هرمان هسه در مقایسه مارش رادتسکی با بخش اول مردم بدون ویژگی موزیل بیطرفی روایت روت را از این حیث شخصیتهایش را به خود وامیگذارد تا قدمزنان چون عروسکهای خیمهشببازی راه سقوطشان را در پیش بگیرند، استادانه و تحسینبرانگیز مینامد. ماریو بارگاس یوسا نیز این اثر یوزف روت را یکی از بهترین رمانهای سیاسی خوانده و گفته است که در نگارش رمان معروفش سوربز از آن الهام گرفته است.
همتی افزود: درباره ترجمه مارش رادتسکی به همین بسنده کنم که همانقدر حاصل تلاش مترجم است که ثمره شکیبایی ناشر. مارش رادتسکی گرچه برای ناشرش به اعتبار بیش از نیم قرن تجربه در صنعت نشر، یکی از بسیار بوده، برای مترجمش تجربهای یگانهای بود. میدانیم که ابوالحسن نجفی عادت به گفتن از خود نداشت. من هم به تأسی از او درباره کار خودم در مقام مترجم به خواندن همین بخش کوتاه از مقدمه بسنده میکنم.
در طول ترجمه و باز و بازخوانی مارش رادتسکی همواره این سخن یوزف روت را در نامه به مترجم فرانسوی اثر، به تاریخ 16 مارس سال 1933، پیش چشم داشتم: «من همیشه قدردان زحماتی بودهام که به خاطر کتابم متحمل شدهای. هرگز در این تردید نکردهام که تو با انگیزهای خودخواهانه اقدام به ترجمه نکردهای. با اینحال نمیتوانم ناگفته بگذارم که ترجمه تو ترجمه بدی است» و با خود میگفتم، یوزف روت عزیز البته که بخشی از انگیزه خودخواهی بوده است و در واقع بخش بزرگی از آن. اما کوشیدهام صدای خودخواهیام آنقدر بلند نباشد که مانع از شنیدن صدای تو و رساندن آن به گوش خوانندگانت شود.
نظرات