سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۱
شاعر آلمانی که به ایران‌آمد و تحویلش نگرفتند/​انسنزبرگر چراغ راه جوامع در حال توسعه است

اژدر انگشتری مترجم اشعار انسنزبرگر معتقد است که اگر بخواهیم از انسنزبرگر به‌عنوان یک شاعر تاثیرگذار نام ببریم، باید بگوییم که او تاثیرش را در جوامعی مثل ما می‌گذارد؛ به عبارتی انسنزبرگر می‌تواند برای کشورهای در حال توسعه که درگیر یک سری از بحران‌های اجتماعی، ادبی هستند، چراغ راه باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «در بهار جاودانه نسیان»، اثر هانس ماگنوس انسنزبرگر با ترجمه اژدر انگشتری و از سوی انتشارات ناهید راهی بازار نشر شده است.

هانس ماگنوس انسنس‌برگر یا هانس ماگنوس انسنزبرگر شاعر، رمان‌نویس، مترجم و سردبیر چند مجله ادبی بوده و در آثار او رگه‌ای روشن از نقد اجتماعی به چشم می‌خورد و سفرهای او به بسیاری از کشورهای جهان سوم و درحال توسعه، از جمله کوبا و ایران، بر دامنه دید و تجربه جهانی او افزوده و موضوع مستقیم برخی آثارش قرار گرفته است. او از نسل نویسندگانی است که پس از جنگ جهانی به عرصه ادب آلمان وارد شد و مانند خیلی از هم‌ نگاه‌هان خود با بدبینی به جامعه جنگ‌زده نگاه می‌کرد.

در این کتاب 83 شعر کوتاه و بلند از انسنزبرگر آمده است که از این میان می‌توان به شعرهای «آخرین وصایا»،‌ «کورکورانه»، «شرح حال»،‌«تردید»،‌ «کنسرت آرزوها»، «اشتباه»، «گشت شهری»، «ملاقات»، «عطش» و «مداخله»‌ اشاره کرد.

در ابتدای این کتاب مقدمه‌ای آمده است که در آن اژدر انگشتری به شکل کامل به شخصیت کارها و آثار انسنزبرگر اشاره کرده است.
 
انگشتری در گفت‌وگو با ایبنا و در پاسخ به این سوال که آیا « انسنزبرگر» درست است یا «انسنس‌برگر» پاسخ می‌دهد: «نام صحیح این ادیب آلمانی اِنتسنزبرگر یا انتنس‌برگر است، آقای حدادی در ترجمه خود از نام انسنس برگر استفاده کرده است؛ اما من از آنجایی که حس کردم تلفظ اِنسنزبرگر برای مخاطب ایرانی راحت‌تر است، از این نام روی جلد کتاب استفاده کردم.»
 
او بعد از جنگ جهانی تفکرات خاص خود را دارد و شاید در ابتدای راه درگیر تفکرات شاعران معاصر خود باشد. انگشتری در توضیح این موضوع می‌گوید:‌ «انسنزبرگر شاعر بعد از جنگ جهانی آلمانی است که دو تکه شده و درگیر مسائلی است که زاییده تمایل آلمان غربی به سمت غرب و آمریکاست. اصولا خاستگاه شعری او می‌تواند کسی مثل برتولت برشت باشد. به نظر من انسنزبرگر و افراد هم دوره او درگیر برشتی بودند که در آلمان شرقی زندگی می‌کرد.» 

 
 

او به شکلی کاملا مستقل و به دور از نگاه‌های سیاسی به مسائل نگاه می‌کند و نماد یک انسان آزاداندیش است. این موضوع را به وضوح می‌توان در آثار او مشاهده کرد. مترجم کتاب «در بهار جاودانه نسیان»‌ در توضیح این موضوع می‌گوید:‌ «انسنزبرگر شاعری نیست که خودش را وقف حزب یا ایدئولوژی کند و آدمی است که آزادمنش است و خودش را در محدوده حزب قرار نمی‌دهد. به همین دلیل گستره بن‌مایه شعری او تمام دنیاست و همه ابعاد دنیا را شامل می‌شود و از این نظر در دنیا شاعر یگانه‌ای است. گستره اشراف این شاعر به امور، علوم و مضامین شعری و ادبی بسیار قابل توجه است.»
 
اگر به دنبال مطلبی در لایه‌های نخست شعر می‌گردید به آدرس اشتباهی مراجعه کردید؛ چراکه او در لایه‌های دوم و سوم شعرش به سراغ بیان مطالب می‌رود. انگشتری در این باره می‌گوید: «ویژگی‌ اصلی آثار او آیرونی است و آن برخورد انتقادی که با سوژه شعری دارد برای مخاطب بسیار جذاب است. انسنزبرگر در لایحه نخست شعرهایش صحبت نمی‌کند و به اعتقاد من کارکرد اصلی انسنزبرگر سطوح پایین‌تر شعری است و در آن لایه‌هاست که شعر او جریان دارد. البته این کارکرد به این شکل نیست که ما بگوییم این استفاده مختص اوست؛ چراکه بدون شک او نیز وام‌دار افراد پیش از خود است؛ اما می‌توان گفت که آیرونی داشتن، ویژگی اصلی شعرهای اوست.»
 
شعر انسنزبرگر نیز مانند هر شاعر دیگری به دوره‌های مختلفی تبدیل می‌شود و هر کدام از این دوره‌ها ویژگی‌های مختص به خود را دارد. مترجم کتاب در توضیح این موضوع اظهار می‌کند: «شعر انسنزبرگر به دو بخش تقسیم می‌شود. نخست دوره‌ای است که شعرش خیلی کوبنده، ستیزنده و پرخاشگر است که در آنجا زبانش به هجو متمایل می‌شود. در ادامه و در دوره‌ای که نظام سرمایه‌داری قالب شده است و جامعه تغییر کرده، زبان کارهای انسنزبرگر از آن ستیزندگی فاصله می‌گیرد و تبدیل به یک لحن بی‌تفاوتی می‌شود که آنجا آیرونی اثر خودش را می‌گذارد و می‌بینیم که در سطوح پایین‌تر آن لحن بی‌تفاوتی وجود ندارد. به اعتقاد من این لحن بی‌تفاوتی نباید دست کم گرفته شود و اینجاست که آن آیرونی تاثیر خودش را می‌گذارد و نمایان است.»
 
او شاعری است که در سال‌های فعالیت خودش چندان مورد توجه قرار نگرفته است و انگشتری با اشاره به این اتفاق می‌گوید: «انسنزبرگر آدم مهجوری بود و به نظرم عامدانه پس زده شد. شعر او آن‌قدر صراحت اجتماعی داشته که من فکر می‌کنم که او جزو کسانی باشد که کنار گذاشته می‌شود؛ به اعتقاد من همین دلایل باعث شده تا شعر او تاثیری روی شعر امروز آلمان نگذارد. از طرف دیگر او شاعری است که اگر تاثیرگذار باشد، تاثیرش را در جوامعی مثل ما می‌گذارد. انسنزبرگر می‌تواند برای کشورهای در حال توسعه که درگیر یک سری از بحران‌های اجتماعی، ادبی هستند، چراغ راه باشد و راهی به آنها نشان دهد و بگوید که به چه شکل می‌شود از مصالح ادبی و فرم‌ها استفاده کرد یا آنها را پس زد و به حقیقت رسید.»
 

انسنزبرگر به سرزمین‌های مختلفی سفر کرده است تا دنیای پیرامون خودش را بهتر بشناسد. انگشتری در این باره توضیح می‌دهد: «این شاعر برای درک بهتر وضعیت اجتماعی چند سال در کوبا زندگی کرده است. نه اینکه صرفا فقط برای شعر نوشتن به این کشورها رفته باشد. انسنزبرگر بیشتر از آنکه شاعر باشد، یک متفکر بزرگ است. در ادبیات آلمان همپای یک شاعر، او را یک جستارنویس خوب نیز می‌دانند. البته به نظر من صرفا شعر و ادبیات نمی‌تواند انگیزه این سفرها باشد و قضیه فراتر این حرف‌هاست و او می‌خواهد به عمق افکار و اندیشه‌هایش بیفزاید. من فکر می‌کنم که او یکبار در دهه 70 و یکبار هم در دهه 80 به ایران آمده است. آن طور که شنیدم در دهه 70 او برای نمایشگاه کتاب به ایران آمده؛ اما آنطور که مشخص است، سر‌وصدایی شکل نگرفته و چندان رسانه‌ها از او استقبال نکرده بودند.»
 
با اینکه آثار انسنزبرگر به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است اما هنوز نمی‌توان از او به عنوان یک شاعر جهانی نام برد. مترجم کتاب «در بهار جاودانه نسیان»‌در این راستا اظهار می‌کند: «انسنزبرگر پتانسیل جهانی شدن دارد؛ اما او خودش هم انگیزه‌ای برای این کار نداشته و در سخنرانی که من در انتهای کتاب از او چاپ کردم می‌بینیم که او با نگاهی تحقیرآمیز به جوایزی مثل نوبل نگاه می‌کند. جهانی شدن و مطرح شدن انسنزبرگر بستگی به نگاه آینده جامعه شعر دارد و اینکه جامعه چقدر دلش می‌خواهد از نگاه سنتی عبور کند و نگاه جدید به شعر داشته باشد. او شاعری است که می‌شود به او شاعر مدرن گفت؛ چراکه خودش را در هیچ قالب نگه نداشته و از فرم‌ها و محدودیت‌ها عبور کرده است. او حتی از عناصر اختصاصی شعر نیز گذشته است و صدای شخصی خودش را پیدا کرده و به این جهت کارهای او قابل درنگ است. در مجموعه شعرهای او به یک غزل برخوردم، غزلی که هم ردیف و هم قافیه داشت؛ اما به زبان آلمانی نوشته شده بود. این می‌تواند تاثیر حافظی باشد که به وسیله گوته وارد آلمانی شده است. به دلیل آنکه فرم قابل ترجمه نبود من از ترجمه این اثر چشم‌پوشی کردم؛ اما این نشان می‌دهد که این آدم هیچ وقت ذهن خودش را روی هیچ تجربه‌ای نبسته است. او از همه قالب‌ها و فرم‌ها استفاده می‌کند تا حرفش را بزند. »
 
در تمام آثار نویسندگان و شاعران آلمانی بعد از جنگ ترسی از بازگشت نازی وجود دارد. انگشتری با اشاره به این موضوع توضیح می‌دهد: «ترس از بازگشت تفکرات نازی در آثار انسنزبرگر قابل مشاهده است و در دو شعر بلند او به نام‌های «کف» و «زبان ملی» و در شعرهای دیگری مانند «دفاع از گرگ‌ها» به وضوح مشخص است. او وحشت دارد که آن بربریت دوباره به جامعه‌ای که هنوز پتانسیل‌های بازگشت در آن وجود دارد، برگردد.»
 

انگشتری معتقد است که نمونه‌های وطنی برای انسنزبرگر می‌توان پیدا کرد و در این باره می‌گوید: «شاعری در دهه 70 به نام شهرام شیدایی بود که در زبان و نوآوری‌های فرمی مشابه انسنزبرگر است. البته اصولا به غیر از فروغ شعر نو ما محافظه کاری‌های خودش را داشته  و هنوز هم دارد.»
 

این مترجم در پایان اظهار می‌کند: «به اعتقاد من مخاطب و شاعر ادبی به دور از مطالب ادبی می‌تواند از انسنزبرگر چیزهای زیادی یاد بگیرد. ما در دوران سرگردانی ادبی قرار داریم و خیلی‌ها نمی‌دانند به کدام سمت بروند و به نظر من این آدم می‌تواند یکی از ساحل‌های امنی باشد که در این دریا متلاطم شاعر و نویسنده می‌تواند در آن دست به خلق ادبی بزند.»
 
گفتنی است در پایان این کتاب سخنرانی سال 1964 این شاعر در دانشگاه فرانکفورت آمده است. کتاب «در بهار جاودانه نسیان»، اثر هانس ماگنوس انسنزبرگر با ترجمه اژدر انگشتری در 229 صفحه، شمارگان 550 نسخه و به‌بهای 32هزار تومان از سوی انتشارات ناهید منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها