چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۹
مسلمانان چین دین را به زبان فارسی می‌آموزند

محمد دهقانی می‌گوید: زبان مسلمانان چین فارسی است؛ یعنی به جای اینکه مسائل دینی خود را از زبان عربی بخوانند، از زبان و منابع فارسی می‌خوانند و کتاب‌های مذهبی آن‌ها همه به زبان فارسی است. آن‌ها برای اینکه فارسی یاد بگیرند؛ از گلستان سعدی که در ایران هم متنی مطبوع و دلپذیر برای آموزش زبان فارسی است؛ کمک می‌گیرند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از صبح امروز چهارم فروردین‌ماه رسما فعالیت خود را شروع کرده و در بخش بین‌الملل این دوره از نمایشگاه، کشور چین به عنوان میهمان ویژه حضور دارد. حضور این کشور در نمایشگاه کتاب ما را بر آن داشت تا به دنبال اشتراکات یا تبادلات ادبی بین ایران و چین برویم و به این موضوع بپردازیم که ادبیات این دو کشور چقدر بر یکدیگر تاثیر داشته، یا به چه میزان آثار آن‌ها به زبان یکدیگر ترجمه شده است.
 
محمد دهقانی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبیات که تجربه زندگی و تدریس در چین را دارد و مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه پکن بوده و خاطرات خود از این سفر را در کتابی با عنوان «یادداشت‌های پکن» منتشر کرده است، در گفت‌وگو با ایبنا درباره تاثیر ادبیات این دو کشور بر یکدیگر گفت: در حوزه ادبیات کلاسیک باید گفت که اصولا چینی‌ها سابقا با جاهای دیگر دنیا ارتباطی نداشته‌اند که از آن متاثر شوند؛ بنابراین ادبیات کلاسیک چین خیلی با ادبیات کلاسیک فارسی ارتباطی نداشته است. در مورد ادبیات معاصر هم تا جایی که بنده خبر دارم، هیچ ارتباط ویژه‌ای بین ادبیات ایران و چین وجود ندارد. آثار معاصر فارسی مثل داستان و شعر فارسی هم چندان به چینی ترجمه نشده، یا بسیار کم ترجمه شده است.
 
ترجمه آثار کلاسیک فارسی در چین با هزینه ایران است
او ادامه داد: در مورد ترجمه آثار کلاسیک فارسی هم تا جایی که اطلاع دارم، بخش عمده‌ای از آن به خرج دولت ایران و با کمک‌های رایزنی فرهنگی ایران در پکن یا نهادهای آموزشی مانند دانشگاه تهران به زبان چینی ترجمه و منتشر شده است. یعنی شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، مثنوی مولانا و این قبیل آثار به زبان چینی ترجمه شده است؛ اما با توجه به آشنایی که با بعضی از مترجمان آن آثار داشتم، بعید می‌دانم که ترجمه‌های خوب و موفقی بوده باشد. البته تجربه ده سال پیش من از چین این‌طور است، که خود چینی‌ها هم خیلی استقبال نمی‌کنند و بیشتر از لحاظ بازار ادبیاتی به سمت ادبیات اروپایی و به خصوص آمریکایی و روسی تمایل داشتند و با ادبیات ایران خیلی ارتباطی نداشتند.
 
زبان فارسی در چین در مقایسه با زبان عربی استقبال چندانی ندارد
عضو سابق هيات علمی گروه زبان و ادبيات فارسی دانشگاه تهران درباره تجربه تدریس در دانشگاه پکن و میزان استقبال از رشته زبان و ادبیات فارسی در بین دانشجویان چینی گفت: در دانشگاه پکن دانشجویانی که زبان و ادبیات فارسی می‌خواندند، کمتر از روی علاقه این رشته را انتخاب می‌کردند. فارسی در چین جزو زبان‌های خاص تلقی می‌شد؛ داوطلبی نداشت و برای اینکه دانشجویان را تشویق کنند تا در این زبان‌های خاص که داوطلبی هم نداشت، تحصیل کنند؛ به آن‌ها امتیاز می‌دادند؛ به این صورت که اگر دانشجویی قبول می‌کرد در رشته زبان و ادبیات فارسی درس بخواند، به او اجازه می‌دادند که رشته دیگری را هم در کنار آن انتخاب و تحصیل کند. بنابراین چنین امتیازاتی در نظر می‌گرفتند که دانشجویان زبان و ادبیات فارسی بخوانند.
 
وی افزود: در آن دوره‌ای که من در دانشگاه پکن تدریس می‌کردم، در کلاس لیسانس 8دانشجو داشتم و در دوره فوق‌لیسانس هم که آن زمان هر چهار سال یک بار دانشجو می‌پذیرفت، چهار یا پنج نفر دانشجو داشتیم. می‌توان این را با زبان و ادبیات عربی مقایسه کرد، که همان زمان در دانشگاه پکن دانشکده مستقل داشت؛ یعنی اینقدر تعداد دانشجویان آن زیاد بود که برای آن یک دانشکده مجزا درست کرده بودند. یا مثلا زبان عبری هم به همین صورت بود و دانشجوی فراوانی داشت.
 
مسلمانان چین دین را به زبان فارسی می‌آموزند
دهقانی درباره تدریس گلستان سعدی در مساجد چین و در بین مسلمانان این کشور اظهار کرد: گلستان سعدی در مساجد چین تدریس می‌شود، اما نه به عنوان یک کتاب مذهبی و منبع دینی. زبان مسلمانان چین فارسی است؛ یعنی به جای اینکه مسائل دینی خود را از زبان عربی بخوانند، از زبان و منابع فارسی می‌خوانند و کتاب‌های مذهبی آن‌ها همه به زبان فارسی است. علت آن هم این است که اسلام در قرن چهارم هجری، از طریق ایرانی‌ها و فارسی‌زبانان به چین وارد شده است؛ بنابراین کتاب‌های دینی مسلمانان چین به فارسی نوشته و تدریس می‌شده است؛ حتی ادعیه آن‌ها به زبان فارسی است و طبعا آن‌ها برای اینکه فارسی یاد بگیرند؛ از گلستان سعدی که در ایران هم متنی مطبوع و دلپذیر برای آموزش زبان فارسی است؛ کمک می‌گیرند. بنابراین گلستان سعدی را نه به عنوان یک کتاب مذهبی، بلکه برای یاد گرفتن زبان فارسی می‌آموزند.
 
گفته می‌شود در فرهنگ سابق و کلاسیک ما وقتی که از قوم یاجوج و ماجوج صحبت می‌شود، که به نوعی دیوار چین منظور آن‌‌ها است؛ بنابراین چینی‌ها از نظر کلاسیک‌های ما اقوام یاجوج و ماجوج بودند؛ آن چینی هم که در شاهنامه، مثنوی، گلستان سعدی و این قبیل آثار اشاره می‌شود، در حقیقت ترکستان است و ترکستان مد نظر آن آثار، برابر  با ایالت شین‌جیانگ است که همین امروز هم مسلمانان اویغور در آنجا ساکنند و خود چینی‌ها آن‌ها را چینی محسوب نمی‌کنند. بنابراین چه وجه اشتراکی می‌توانسته بین ایران و چین وجود داشته باشد، نه در خط، نه در زبان و نه در فرهنگ، من مطلقا هیچ شباهتی بین ایران و چین ندیدم، مثل این است که بخواهید زمین و آسمان را با هم مقایسه کنید و همه چیز برای ما در چین غریب است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها