کتاب «رهآغاز دانشگاه» از چهار منظر به مقوله دانشگاه تهران پرداخته است. منظر تاریخی، منظر شهرسازانه، منظر مدیریتی و منظر اجتماعی.
بیداری جامعه ایرانی با ترکیب قومی، فرهنگی و سرزمینی بس گوناگون با پرسشی تاریخی در آغاز قرن سیزدهم هجری قمری مقارن با دهههای آخر قرن هجدهم میلادی صورت میپذیرد: چرا در زمانهای که جوامع صنعتیشده اروپای غربی سربرآورده از تکیه بر اصالت عقل و تجربهگرایی، چنین پیش تاختهاند، ایران با سابقه تاریخی بس طولانی چنین پس مانده است؟
شاید بتوان اولین بارقههای آموزش نو (مدرن) در ایران را در دارالسلطنه تبریز با حکمرانی عباس میرزا نایب السلطنه و صدارت میرزا عیسی خان وزیر (قائممقام بزرگ) و فرزندش میرزا ابوالقاسم خان قائممقام برای شکل دادن به نیروی نظامی متمرکز مدرن در پی شکستهای سنگینی که منجر به موافقتنامه گلستان و معاهده ترکمنچای شد، از سویی و اقدامات میرزا حسنخان رشدیه برای تأسیس آموزش نو از سوی دیگر دانست. دانش روزآمد که نیاز ضروری چنین ارتش و قشونی بود، در ابتدا با اعزام محصلان به اروپا کسب میشد و کمکم زمینهساز شکلگیری مراکز آموزشی نو شد.
به گفته نویسندگان کتاب، شاید اولین بار فکر تأسیس دانشگاه تهران در مذاکرات قبل از دستور مجلس شورای ملی در سال 1305 میان دکتر اسماعیل سنگ و وزیر معارف وقت سیدمحمد تدین شکل گرفته باشد: «در حالی که دکتر سنگ درباره تأسیس دانشگاه از وزیر معارف پرسید که آیا اقدامی شده یا نه و اضافه کرد که به واسطه نداشتن اونیورسیته است که محصل به اروپا میرود و دست ما به طرف خارجیها برای جلب مستخدمین خارجی دراز است؛ با این وجود فکر تأسیس را باید از سال 1305 و درزمان وزارت تدین دانست که به دلیل مهیا نبودن وسایل و پیشزمینهها در آن زمان محقق نشد.»
اما در سال 1398 و نزدیک به پایان سده کنونی خورشیدی، دانشگاه تهران 85 ساله شده است. آموزش عالی و نوگرا که از اهداف اصلی بیداری ایرانیان در دوران قاجار بود، در سال 1313 به بار مینشیند و چرخه پرتوان خود در حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را آغاز میکند و اکنون دانشگاه تهران نهتنها به عنوان دانشگاهی متعلق به شهر تهران شهر را تعریف میکند، بلکه کل ایرانزمین را دربر میگیرد. اسم آن با اسم ایران عجین شده و گستره فضایی آن حتی به ورای مرزهای سیاسی کشور رفته است.
با این مقدمات، در پنج فصل کتاب رهآغاز دانشگاه، نگاهی تاریخی به سیر تکوین دانشگاه تهران از آغاز تا انقلاب اسلامی انداخته شده است. فصل اول کتاب اختصاص به پیشزمینههای شکلگیری دانشگاه تهران دارد. در این فصل، حبیبی و همکارش به مراکز آموزش عالی نو در ایران از قبیل دارالفنون، دارالمعلمین و مدارس عالی اشاره کرده و سپس زمینههای اجتماعی ـ سیاسی شکلگیری دانشگاه تهران را بررسی کردهاند.
در فصل دوم درباره شکلگیری دانشگاه تهران مطالبی ارائه شده است؛ مطالبی از قبیل انگارهها و بررسیهای اولیه در زمینه تاسیس دانشگاه تهران، تهیه لایحه تاسیس دانشگاه تهران، تشکیل سازمان دانشگاه و تدوین اساسنامه و در نهایت تأسیس و راهاندازی دانشگاه.
فصل سوم کتاب اختصاص به بررسی توسعه کالبدی و سازمانی دانشگاه تهران دارد. در این فصل درباره دانشکدههای مختلف دانشگاه و کوی و مسجد و کتابخانه مرکزی دانشگاه مطالبی به اختصار بیان شده است. این بخش که شاید بدیعترین و جذابترین بخش کتاب باشد، سیر شکلگیری و توسعه هشت دانشکده از مجموعه دانشکدههای دانشگاه تهران، از قبیل پزشکی، حقوق و علوم سیاسی، ادبیات و علوم انسانی، علوم، فنی، معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی)، هنرهای زیبا و دانشکده کشاورزی (مدرسه فلاحت) را مرور میکند. البته جای دانشکدههایی مانند مدیریت و علوم اجتماعی و ارتباطات در این بررسی خالی است که این خلاء به این دلیل رخ داده که این دانشکدهها و دانشکدههایی از این دست در مراحل بعدی به دانشگاه تهران اضافه شدهاند.
درباره شیوه مدیریت دانشگاه در فصل چهارم خلاصهوار مطالبی آورده شده است. ارکان مدیریتی دانشگاه، روسای دانشگاه و مبحث استقلال دانشگاه و تحولات مدیریتی مرتبط با این مقوله از مباحثی است که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.
فصل پایانی کتاب نیز به نقش اجتماعی دانشگاه تهران در پرتو فعالیتهای دانشجویی اختصاص دارد. این فصل کوتاه بر نقش دانشجویان در دانشگاه متمرکز شده است که البته این تمرکز بسیار خلاصهوار صورت گرفته است.
در مجموعه با مرور فصول پنجگانه کتاب، میتوان گفت این اثر از چهار منظر به مقوله دانشگاه تهران پرداخته است. منظر تاریخی، منظر شهرسازانه، منظر مدیریتی و منظر اجتماعی. در این میان با توجه به تخصص نویسنده اصلی کتاب، تمرکز بیشتر بحث بر مباحث شهرسازانه بوده و سیر توسعه دانشگاه بیش از دیگر مباحث مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع را میتوان از حجم بیشتر فصل سوم کتاب نسبت به دیگر فصول نیز دریافت.
علاوه بر این فصول، کتاب حاوی پیوستهایی هم هست. در چهار پیوست کتاب ابتدا متن قانون اجازه تأسیس دانشگاه تهران مصوب سال 1313 آورده شده است. سپس در پیوست دوم به معرفی رؤسای دانشگاه از آغاز تا انقلاب پرداخته شده است. در پیوست سوم رؤسا و اساتید دانشکدههای دانشگاه تهران در سالهای آغازین معرفی شدهاند و در پیوست پایانی روزشمار تاریخی شکلگیری تحصیلات عالی و دانشگاه تهران آورده شده است.
دفتر پژوهشهای فرهنگی کتاب «رهآغاز دانشگاه» نوشته سید محسن حبیبی را در سال 1398 با تیراژ 1000 نسخه و قیمت 20 هزار تومان در 136 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما