برای آغاز گفتوگو درباره چرایی ترجمه کتاب جدید ژیژک و محتوای کتاب توضیحی دهید، به ویژه که این کتاب بسیار سریع هم توسط ژیژک نوشته شده و هم به فارسی ترجمه شده است.
با شیوع ویروس کرونا در جهان، بسیاری از فیلسوفان جهان، از آلن بدیو گرفته تا جورجو آگامبن و آلنکا زوپانچیچ، به این واقعه واکنش نشان دادند. اسلاوی ژیژک نیز از این قاعده مستثنی نبود و چندین و چند مقاله و یادداشت درباره این پاندمی منتشر کرد. شخصا سه یا چهار عدد از این مقالهها را ترجمه و در خبرگزاریها و سایتهای گوناگون منتشر کردم.
اواخر ماه مارس بود که دوست خوبم اسلاوی ژیژک ایمیلی به من داده و از اتمام کتابی که درباره کرونا نوشته خبر داد. راستش انتظارش را داشتم که چنین شود، چون او معمولا به چنین رویدادهایی سریع واکنش نشان میدهد. ژیژک لطف کرد و در ایمیلی که بهم داد، نسخه تایپ شده این کتاب را نیز برایم فرستاد (البته با این شرط که پیش از انتشار آن در اروپا سراغش نروم). کتاب را که خواندم، متوجه شدم که محتوای آن تا حدی مشابه مقالات متعددی است که وی در راشا تودی و فیلوسافیکال سالن (Philiosophical Salon) درباره اپیدمی فعلی نوشته است.
ابتدا، میل چندانی برای ترجمه کتاب نداشتم، چون میدانستم که با انتشار متن انگلیسی کتاب خیلیها به سراغ ترجمه آن میروند و از آنجایی که علاقهای به ترجمههای سفارشی و عجلهای ندارم، ترجیح دادم وقتم را روی دیگر پروژههایم بگذارم. اما با گذشته زمان، پس از مشورت با همکارانم محسن اصفهانیزاده و میلاد روانبخش، به این نتیجه رسیدم که این کتاب را برای ترجمه به دست بگیریم، خاصه اینکه خود ژیژک نیز به انتشار آن علاقه نشان داده بود. اما با دوستانم بنا را بر آن گذاشتیم که ترجمه را فارغ از رقابتهای بازار به جلو ببریم و تمام انرژیمان را بر روی کیفیت ترجمه بگذاریم تا اصرار به انتشار زودهنگام آن. بنابراین کار بر روی ترجمه این کتاب از اوایل ماه آوریل و همزمان با انتشار آن در اروپا و آمریکا آغاز شد. ترجمهی «پاندمی! کووید-19 جهان را تکان میدهد» مدتی هست که تمام شده و اسلاوی ژیژک نیز بناست یادداشتی بر ترجمه فارسی آن بنویسد که در حال حاضر منتظرم این یادداشت به دستم برسد.
پیش از آغاز ترجمه این کتاب، در خبرگزاریها و همچنین وبسایت کتابخانه ملی جستوجو کردم و خبری از ترجمه این کتاب نبود. با اتمام ترجمه کتاب، خبر آن را به خبرگزاری مهر دادم و یک روز پس از انتشار آن متوجه شدم که مترجم دیگری نیز این کتاب را ترجمه کرده است (یا دارد ترجمه میکند). خب، کمابیش مطمئن بودم که چنین میشود. اما نهایتا به نظرم این موضوع چندان مهمی نیست. نهایتا کیفیت ترجمه مهم است، نه بحث انحصار آن. البته شکی نیست که موضوع این کتاب خود باعث میشود که چند نفر همزمان سراغ آن بروند، اما همانطوری که اشاره کردید، نویسندههای دیگری هم هستند که چندین و چند ترجمه از آنها در بازار موجود است.
در بحث ترجمه همزمان از یک کتاب، معمول است که مسئله حق کپیرایت به میان میآید. بر این اساس، عدهای معتقدند که اگر وضعیت کپیرایت در ایران حل شود دیگر شاهد ترجمههای همزمان نخواهیم بود و کیفیت کار نیز بالاتر خواهد رفت. شخصا چنین نگاهی را مضحک میدانم! همانطور که پیشتر گفتم، بحث نه بر سر انحصار ترجمه بلکه بر سر کیفیت آن است.
تمامی گمانهزنیها درباره اهمیت کپیرایت به حوزهی بازار و ارزش افزوده تعلق دارد تا حوزه ترجمه و کیفیت آن. اینکه یک ناشری برود امتیاز فلان کتاب را از ناشر اصلیاش خریداری کند لزوما به ترجمه خوب منجر نمیشود. بسیار اثر وجود دارد که ناشرش با افتخار در شناسنامه کتاب از «عقد قرارداد با ناشر خارجی» برای ترجمه انحصاری آن خبر داده، اما خودِ ترجمه جز مهمل و یاوهبافی چیزی نیست! البته انحصارْ دست دیگران را برای رقابت کوتاه میکند، اما این حوزهای است مرتبط با بازار و سود و سوداگری ناشران.
من پیش از آغاز ترجمه این کتاب ژیژک خوب میدانستم که ممکن است برخی دیگر نیز سراغ آن بروند و به همین خاطر پیش از آغاز کار و حتی زمانی که به میانه کتاب نیز رسیده بودیم، جستوجو کردیم که اگر کس دیگری سراغ آن رفته و آن را به اتمام رسانده، پروژه را نیمهکاره رها کنیم. اما خب تا زمانی که ترجمه کتاب تمام نشد، خبری در این رابطه ندیدیم. یادم هست که نزدیک دو سال پیش با نشر مانیاهنر قراردارد ترجمه کتاب «رئالیسم سرمایهدارانه»، اثر مارک فیشر، را منعقد کردم. ترجمه نیمی از کتاب تمام شده بود که دیدم مترجمی دیگر آن را ترجمه و چاپ کرده است. خب، با وجود اینکه نیمی از کتاب را ترجمه کرده بودم، کل پروژه را رها کردم. چون اصولا نیازی به ادامه آن نبود. البته نمیدانم که ترجمه منتشرشده از این شاهکار فیشر چه کیفیتی دارد، اما موضوع اینجاست که نیازی به انتشار ترجمه خودم ندیدم و آن را کنار گذاشتم. منظورم این است که مترجم قبل از شروع یک اثر باید ببیند آیا کس دیگری نیز سراغ پروژه او رفته یا نه. اما ترجمه یک اثر به معنای انحصار آن برای مترجم نیست. کرور کرور کتاب داریم که ترجمهشان آنچنان بد است که حتما باید دوباره ترجمه شوند. تکرار میکنم که این کیفیت ترجمه است که باید تعیینکننده باشد، نه انحصار و بازارگردانی ناشران.
مخاطب کتاب جدید ژیژک میتواند عامه مردم باشد یا اینکه برای خوانش آن لازم است با آثار و زبان ژیژک آشنایی داشت؟
«پاندمی! کووید-19 جهان را تکان میدهد» ادامه تلاش ژیژک برای احیای مفهوم «کمونیسم» است، آن هم در جهانی که در ظاهر به نظر میرسد چنین مفاهیمی دیگر در آن جایی ندارند. اگر بخواهم این کتاب را خلاصه کنم، باید بگویم که هر فصل این کتاب که بهظاهر موضوعی متفاوت را در بر میگیرد، در یک نقطه با یکدیگر مشترکاند و آن نیاز به بازآفرینی کمونیسم در جهان امروز است.
به نظر ژیژک، اپیدمی فعلی میتواند شانسی برای احیای این مفهوم بهظاهر کلاسیک به ما بدهد، اما بهشیوهای کاملا پراگماتیک و در عین حال پیشرو. بنابراین در این اثر، خبری از ایدههای بیسروتهی چون «دموکراسی محلی» یا «انبوهه» نیست، بلکه سروکارمان با متفکری است که بیرحمانه بر واژگانی که بدل به ورد زبان چپ امروزی شده میتازد.
یکی از نکات مهمی که ژیژک بر آن انگشت میگذارد، ردِ هرگونه رازآمیزی وضعیت فعلی است. به همین خاطر است که ژیژک با رد هرگونه شرقستیزی و اظهارات نژادپرستانته، مبدا و منشا این اپیدمی را نظامی میداند که سبعانه به همهچیز دست میاندازد و جهان را به سوی کابوسی دهشتناک پیش میبرد.
تاکید ژیژک در این کتاب بر کمونیسم بهمثابه «سازمانی جهانی که بتواند اقتصاد را مدیریت و کنترل» کند ممکن است برای خیلیها گران بیاید. بیدلیل نیست که وزیر خارجه برزیل در تاریخ 22 آوریل از اظهارات ژیژک برای احیای کمونیسم انتقاد و به آن حمله کرد! بنابراین، این کتاب برای خیلیها خوشایند نخواهد بود، از عاشقان نظام بینالمللی سرمایه گرفته تا کسانی که همچنان دل در گرو کمونیسم قرن بیستم دارند!
درباره ناشر هم توافقی داشتید؟
نام کتاب، همانطور که پیشتر گفتم، «پاندمی! کووید-19 جهان را تکان میدهد» است. هنوز مشخص نیست که این کتاب از سوی چه ناشری وارد بازار میشود. با چند ناشر در اینباره حرفهایی زدیم، اما هنوز توافقی حاصل نشده است. البته عجلهای برای انتشار این کتاب ندارم. هر زمان که شرایط مساعدی برای انتشار ایجاد شد، کار وارد بازار میشود. البته هرچه این ترجمه زودتر روانه بازار شود، طبعا بهتر است.
حال حاضر مشغول ترجمه اثر جدیدی هستید؟
اکنون در حال اتمام ترجمه کتاب دیگری از ژیژک با همکاری دوستانم محسن اصفهانیزاده و میلاد روانبخش هستم؛ «ابتدا چون تراژدی، سپس مضحکه» که این کتاب هم فکر میکنم تا پاییز منتشر شود. چند ترجمه عقبافتاده هم در دست دارم که بهزودی آنها روانهی بازار کتاب میشوند. از سوی دیگر، ویراست نهایی مجموعهای از مقالات منتشرنشده ژیژک را نیز به پایان بردهام که این کار بناست بهزودی در اروپا منتشر شود. همچنین از نزدیک به یک سال پیش تاکنون پروژهای مشترک را با همکاری ژیژک، اگون حمزه، فرانک رودا، آلنکا زوپانچیچ، ربکا کامِی، روبرت فالر، سیمون هاجدینی، آدریان جانسون و تعدادی دیگر از متفکران مطرح جهان آغاز کردهام که این کار نیز بناست در آینده نزدیک در اروپا منتشر شود.
نظرات