محمد قاسمزاده گفت: پرباری سینما با اقتباس است، مهمترین آثار سینمایی فیلمسازان همین اقتباسهایشان است.
وی در ادامه اظهار کرد: سیاستگذاری در موسسات دولتی نسبت به فرهنگ و هنر چندان خوب نیست و به نظر مدیر آن بخش بستگی دارد. هر مدیری تعدادی از نویسندگان را میپسندد؛ کما این که در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد در بنیاد سینمایی فارابی با تمام آثار نویسندهای قرار داد بسته شد ولی هیچ یک از آنها به فیلم تبدیل نشده است چرا که رئیس بعدی این نوع سیاستگذاری را قبول نداشت. در سازمانهای دولتی سیاستی وجود ندارد که رئیس ملزم به رعایت آن باشد و زمانی که چنین سیاستی نباشد همه امور بر اساس سلیقه پیش میرود. علیرضا تابش فرد مطلوبی در بنیاد سینمایی فارابی است اما آیا فردا نیز در راس این موسسه قرار دارد؟ امیدواریم که چنین باشد.
قاسمزاده با اشاره به این که اقتباس سینمایی از آثار ادبی در جهان بسیار دیده میشود گفت: در سایر کشورها بخش خصوصی در این حوزه فعالیت میکند، اختیار در دست رئیس موسسه است و از جای دیگری دستور نمیگیرد. مشاورین رئیس موسسه مشخص میکنند که کتابی قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد یا خیر. پس از آن با نویسنده قرارداد بسته و اثر را در اختیار فیلمنامهنویس قرارمیدهند، در حالی که بخش خصوصی ما تمایلی به اقتباس سینمایی ندارد.
او درباره علت عدم توجه به اقتباس سینمایی از آثار ادبی در ایران بیان کرد: اصولا سینماگران ما چشمشان به دولت است؛ از بازیگر گرفته تا تهیه کننده در پی این هستند که نکند فیلمی بسازند و پخش نشود و سرمایهشان از بین برود. در کشور ما بیشتر سینماهای تهران و شهرستانها در دست بخش دولتی است و کافی است فیلم را پخش نکنند و در آن صورت کارگردان شکست میخورد. از این رو آنها مقداری نسبت به این که دولت تمایلی به نویسندگان مستقل ندارد محافظه کارانه عمل میکنند.
وی در ادامه افزود: در اواخر دهه چهل وپنجاه شمسی بخش زیادی از آثار ادبی ایران به فیلم درآمد. از «بوف کور» صادق هدایت گرفته تا «ملکوت» بهرام صادقی و «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری؛ همچنین برخی از داستانهای کوتاه نیز تبدیل به فیلم شدند. در آن زمان فیلتر وجود داشت ولی به سختی الان نبود، سینما خصوصی بود و سینمای دولتی نداشتیم. درواقع سینما بود که تصمیم میگرفت فیلم چه زمانی پخش شود و اصلا آیا اکران شود یا خیر. تا زمانی که بخش خصوصی ما اقتدار نداشته باشد و اهرمهای اقتصادی را در دست نداشته باشد همین روند ادامه پیدا میکند.
قاسمزاده با اشاره به این که در حال حاضر بیشترین اقتباسها در بخش فیلم کوتاه صورت میگیرد درباره علت این امر گفت: برای این که فیلم کوتاه اکران ندارد و در این صورت چندان نسبت به آن سختگیری نمیشود. مشکل اینجاست که رابطهای بین سینما و ادبیات وجود ندارد. فارابی در حال برقراری این رابطه است و امیدواریم پس از تابش نیز این طرح مورد حمایت قرارگیرد و اجرا شود تا به نتیجه برسد.
نویسنده «گفتا من آن ترنجم» درباره تاثیرگذاری اقتباس در سینما گفت: پرباری سینما با اقتباس است. مهمترین آثار سینمایی فیلمسازان همین اقتباسهایشان است. کارگردانان کمی همانند استیون اسپیلبرگ وجود دارند که خودشان فیلمنامههایشان را بنویسند؛ حتی کارگردانی همانند وودی الن که فیلمنامه را خودش مینویسد نیز اقتباس ادبی در کارهایش وجود دارد. به عنوان مثال فیلمنامه «امتیاز نهایی» او اقتباسی آزاد است از «جنایات و مکافات» داستایوفسکی؛ به نظر من «پرندگان» هیچکاک که یکی از شاهکارهای اوست، مهمترین اقتباس سینمایی از آثار ادبی در تاریخ سینما است که از کتابی با همین نام اثر دافنه دوموریه برداشت شده است.
او با بیان این که برخی از آثار ادبی قابلیت تبدیل به سینما را ندارند و هربار که از آنها اقتباس شده شکست خورده است اظهار کرد: به عنوان مثال «بارهستی» میلان کوندرا کتاب برجستهای است که ژان کلود کریر از آن اقتباس کرده اما فیلمی ناموفق است. به این دلیل که اثر کوندرا قابلیت سینمایی شدن را ندارد. وجه ادبی آن به قدری زیاد است که اگر بخواهید آن را به فیلم تبدیل کنید شکست میخورد.
وی افزود: این اقتباسهای سینمایی منفعت و سود دو جانبه دارند هم به سود ادبیات است و هم به سود سینما. از این جهت به سود سینماست که پیش از فیلم شدن تجربه شده، نویسندهای خلاق روی آن فکر کرده و منتقدان بر آن نقد نوشتند و کاملا در اختیار فیلمساز است؛ و ایده نویسنده در اختیار فیلمساز قرار میگیرد. از طرف دیگر زمانی که فیلمی بر اساس داستانی ساخته میشود به رونق و فهم ادبیات کمک میکند.
مجمد قاسمزاده در پایان گفت: کارگردانها سرمایهگذار نیستند، کسی که تعیین کننده است و نقش کلیدی دارد تهیه کننده است که معمولا در موسسات هستند. این موسسات باید مشاور ادبی داشته باشند تا به آنها کتاب معرفی کند و موسسه متناسب با آن اثر، کارگردانی را انتخاب کند. هر کتابی را هر فیلمسازی نمیتواند کارگردانی کند و باید با ذهنیت فیلمساز هماهنگ باشد. به نظر من بخش خصوصی باید در این زمینه فعال شود.
نظر شما