کیوان مهرگان معتقد است که این روزها بیشتر از این که به سینماگران انتقاد کنیم باید به ادبیاتیها انتقاد کنیم؛ چراکه ادبیات ما سینمایی نیست.
مهرگان در توضیح نتایج این طرح به ایبنا گفت: هر حرکتی از سوی هر فردی که بتواند بین سینما و ادبیات پیوند برقرار کند، یک امر مبارک است. حال میخواهد آن طرف قضیه فارابی، سازمان اوج، بخش خصوصی، دولت یا هرکس دیگری باشد. در مرور و آسیبشناسی عمر یکصد ساله سینمای ایران، همه با هم اتفاق نظر داریم که ما فقر فیلمنامه داریم. بنابراین ما در این حوزه خیلی کم کار کردیم و هرچه کار کنیم باز هم کم است.
وی ادامه داد: طرحی که سازمان سینمایی اخیرا ارائه کرده و قرار است که از سوی بنیاد سینمایی فارابی اجرایی شود، ایده بسیار جذاب، موثر و پرثمری خواهد بود؛ اما مثل همیشه یک دلواپسی داریم که نکند این طرح هم درگیر لابیرانت اداری شود؛ چراکه در دل چهارچوبهای اداریای که یک سازمان دولتی دارد، این ترس وجود دارد و امیدواریم که با درایت مسئولان این سازمان و شورای تصمیمگیری این اتفاق رخ ندهد و اجازه ندهند که این ایده هم مثل دهها ایدهای که در حوزه فرهنگ مطرح شده اما به نتیجه نرسیده است، از بین برود.
این مستندساز با اشاره به دلایل استقبال کم از اقتباس در سینمای ایران گفت: واقعیت این است که ادبیات ما سینمایی نیست و این مساله بسیار مهمی است. در داستاننویسی کمتر به تصویرسازی پرداخته میشود. وقتی شما به ادبیات کشورهای دیگر توجه میکنید، متوجه میشوید فضا و تصویری که میسازند برای خواننده کاملا ملموس و معلوم است. ما قضیه را اشتباه دریافت کردیم. این روزها بیشتر از این که به سینماگران انتقاد کنیم باید به ادبیاتیها انتقاد کنیم که چرا ادبیات ما تا این اندازه دیالوگ محور است و حادثهساز نیست.
وی افزود: البته اخیرا نویسندگان جوان تا حدودی به سمت تصویرسازی حرکت کردهاند. بنابراین به جای اینکه از فیلمسازان انتقاد کنیم که چرا کتاب نمیخوانند باید به نویسندگان انتقاد کنیم که چرا فیلم نمیبینند.
مهرگان با گلایه از فقر سینمای ایران اظهار کرد: نکته دیگری که وجود دارد، این است که سینمای ایران یک سینمای فقیر است. البته فقیر به معنای بیپول و بیسرمایه بودن است، نه بیایده بودن؛ چراکه سینمای ما از نظر ایدهپردازی بسیار قوی است؛ اما از حیث تولید، تدارکات و پشتیبانی بسیار فقیر است. شما توجه کنید مجید مجیدی تصمیم میگیرد که فیلم «محمد رسولالله» را بسازد یا محمدرضا درویش تصمیم میگیرد که واقعه عاشورا را تصویرسازی کند؛ ببینید اینها وقتی میخواهند کار بزرگی انجام دهند، ناگزیر به دست دراز کردن به سمت امکانات فراتر از مرزهای خودمان هستند.
وی ادامه داد: به همین دلیل سینمای ما نمیتواند بلند بپرد و آنچه که نویسندگان ما در کتابهایشان به تصویر میکشند را تبدیل به فیلم کند. هیچ تهیهکنندهای حاضر نیست برای تخیلات یک نویسنده به جای سه چهار میلیارد، 50 میلیارد هزینه کند؛ چراکه آورده ندارد. دوباره فیلم مجید مجیدی را مثال میزنم که نزدیک به 100 میلیارد تومان هزینه شد اما چقدر از این 100 میلیارد تومان برگشت؟
این شاعر با اشاره به دلایل فاصله ادبیات و سینما اظهار کرد: وقتی من با دوستان سینمایی خودم مثل تهیهکنندگان صحبت میکنم، دلیل این فاصله بین سینما و ادبیات به مسائل فرامتنی برمیگردد. واقعیت این است که ادبیات ما یک ادبیات محدود است. شما نگاه کنید ادبیات روستایی ما که داریوش مهرجویی در فیلم «گاو» اقتباس میکند، محدودیت دارد. ادبیات ما نتوانسته آن طور که باید و شاید با قشر خواننده خودش ارتباط برقرار کند. به همین دلیل ما با فقر مطالعه روبهرو هستیم.
وی افزود: دوای اول و آخر ادبیات و سینمای ما آزادی و فاصله گرفتن از محدودیتهاست. ما باید اجازه دهیم که ذهن بیننده، نویسنده و سازنده قبل از اینکه به این فکر کند که این موضوع شامل ممیزی میشود یا خیر، تا هر جا که دلش میخواهد برود. شما تصور کنید اگر فردوسی، حافظ، خیام، سعدی، مولانا و دیگر بزرگان ادبیات نگرانی امروز ما را بابت ممیزی داشتند، آیا امروز این گنجینهها را داشتیم؟
مهرگان در ادامه گفت: مولانا، حافظ، سعدی و همه بزرگان ادبیات ما میوه درخت آزادی فکر هستند. در فضای ممیزی کدام چهره رشد کرده است؟ بنابراین برای اینکه ادبیات و سینما بتوانند مانند دو بال فرهنگ ایران را ارتقاء دهند و بین سینما و ادبیات، ادبیات و جامعه، سینما و جامعه ارتباط برقرار شود و ما شاهد رونق فرهنگی باشیم، حتما باید از محدودیتها رها شویم.
وی ادامه داد: فرهنگ بر خلاف سیاست و بر خلاف اقتصاد، توان خودترمیمی دارد؛ اگر ایدهای در حوزه فرهنگ اشتباه باشد، جامعه و خود هنرمند و خود هنر دست به پالایش آن میزنند. این وجه فرهنگ با سیاست و اقتصاد و دیگر سپهرهای زیستی بشر فرق میکند. اگر امروز همه از فیلمی تعریف کنند اما چیزی برای گفتن نداشته باشد، خود به خود با مرور زمان کنار میرود و حذف میشود. این ذات هنر و ادبیات است. بنابراین برای اینکه شاهد رونق و چرخش ایدهها باشیم، باید اجازه دهیم که اصحاب فرهنگ و هنر آزادی داشته باشند.
این روزنامهنگار در پایان گفت: با همه این تفاسیر باید بگویم که سازمان سینمایی کار بسیار پسندیدهای انجام داده است و من از بخش خصوصی هم میخواهم که به کمک این ایده بیاید و کمک کند تا یکی از مشکلات اساسی ادبیات و سینمایی ما برطرف شود. از همه مسئولان هم میخواهم که تمام تلاش خود را انجام دهند که این طرح درگیر بوروکراسی و رانت اداری نشود. اگر این موارد رعایت شود، در سالهای آتی ما میوه این تدبیر را خواهیم چید.
نظر شما