آغاز نویسندگی از عراق
در زمان رحلت امام خمینی (ره) به دلیل درگیری با منافقینی که در آسایشگاه حضور داشتند، او و شش نفر دیگر از اسرا در دادگاه محاکمه و بعد از گذراندن 4 ماه زندان به اردوگاه 18 تبعید میشوند؛ اردوگاهی که شرایط بسیار متفاوتی بر آن حکمفرما بود و شاید مسئول کتابخانه شدنِ این اردوگاه را بتوان تنها ارمغان (و شاید ارمغانی بزرگ) دانست که دوران اسارت برای یزدیان به همراه داشته است.
نویسندگی را از داخل عراق و به صورت مخفیانه آغاز کرده است. او به دلیل اینکه زمان بیشتری از روز را در کتابخانه بهسر میبرد، ابتدا تصمیم گرفت تا با ترجمه کلمات رایج عربی و انگلیسی به فارسی و توزیع آن بین اسرا این دو زبان را به آنها یاد دهد. یزدیان در این باره توضیح میدهد: «برای اینکه بتوانم ترجمهها را بنویسم، صفحات ابتدایی و پایانی کتابها را که سفید هستند، جدا کرده و با خط ریز روی آنها ترجمه کلمات و جملات را مینوشتم و سپس بهسختی این ورقهها را در ظرف غذا یا در لباس اسرای آسایشگاه، جاساز و میان آنها توزیع میکردم؛ اما با توجه به اینکه کاغذ کم بود، بچهها هفتهها و ماهها باید منتظر میماندند تا نوبتشان شود».
بعد از اینکه در سال 69 به وطن بازمیگردد، دستنوشتههایی را که بهسختی همراه خود جاساز کرده بود، بهصورت کتاب به رشته تحریر درمیآورد و میتواند اولین کتاب خاطرات خود به نام «بازماندگان نیمهجان» را به چاپ برساند. بعد از دریافت جایزه ادبی در جشنواره سراسری شاهد مصمم میشود تا سایر خاطرات خود را نیز در قالب کتابهای دیگر به چاپ رساند.
صد و هفتاد و ششمین غواص
اما نقطه عطف تمام کتابهای یزدیان مرتبط با بازخوانی زنده به گور شدن شهدای غواص است که تحت عنوان «صد و هفتاد و ششمین غواص» به چاپ رسید و با حضور نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی آیت الله علم الهدی رونمایی شده است. او که جزو همین غواصها بوده و شهادت دوستان و همرزمانش را از نزدیک دیده است، درباره این کتاب میگوید: «قرار بود جزو 175 غواصی باشم که با دستان بسته در گودالی که عراقیها با بولدوزر حفر کرده بودند، زنده زنده دفن شوم؛ اما زمانی که یکی از نیروهای بعثی چهره من را دید از سایر بچهها جدا کرد و با گرفتن عکس از صورتم و چاپ آن در صفحه اول روزنامههای عراق تیتر زدند که ایران کودکان را راهی جنگ میکند».
وی ادامه میدهد: در این کتاب شرح کاملی از چگونگی مظلومیت اسارت و زنده به گور شدن غواصهای همرزم خودم و همچنین ادامه ماجرای اسارت تا بازگشت به وطن را نوشتهام که مورد استقبال مخاطب قرار گرفت و به چاپ سوم رسیده است».
هیچ چیز نمیتواند جای کتابها را برای من بگیرد
یزدیان با تاکید بر اینکه با وجود گسترش تکنولوژی اما هنوز هم هیچ چیز نمیتواند جای کتابها را برای من بگیرد، تصریح میکند: «به نظر من این کتابها هستند که میتوانند در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... راهگشای مردم باشند و با روشن کردن ذهنیت آنها بسیاری از مشکلات موجود در جامعه را برطرف کنند».
وی با اشاره به اینکه ادبیات دفاع مقدس جایگاه خود را در کشور دارد، معتقد است: «تا زمانیکه نسل افرادی که در جبهههای جنگ حضور داشتهاند، باقی است، باید بتوانیم خاطرات شفاهی آنها را گردآوری کرده و این گنجینه را حفظ کنیم؛ چون کشور ما از نظر موقعیتی که در خاورمیانه دارد، همواره در معرض تهدید و خطر است و با حمایت از نویسندگان این حوزه و افرادی که به نقل خاطرات خود میپردازند، در آینده میتوانیم مقابل توطئههای دشمنان بایستیم».
این نویسنده حوزه دفاع مقدس در ارتباط با آخرین کتابی هم که اکنون در حال نوشتن است، میگوید: «کتابهای قبلی با مضمون عملیات کربلای 4 و خاطرات بعد از دوران اسارت بود؛ اما کتابی که اکنون در دست دارم، مربوط به زمانی است که تصمیم گرفتم بهصورت داوطلبانه راهی جبهه شوم و خاطراتی که از شهید کاوه و سایر فرماندهان جنگ دارم را در آن نقل میکنم».
نظر شما