جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۵
اجحافی که برخی از کتب مقاتل و مراثی در حق شهیدان کربلا کردند

حجت‌الله جودکی نوشت: چهره‌های درخشانی که با خلوص نیت در روز عاشورا جان در طبق اخلاص نهادند و مردانه به صفوف دشمن زدند و با تمام وجود به این دنیای پر زرق و برق پشت کردند، در برخی از کتب مقاتل و در بعضی از اشعار و مراثی به موجودات زبونی تبدیل شدند که از دشمن با ذلت و خواری تقاضای جرعه‌ای آب می‌کردند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- حجت‌الله جودکی، پژوهشگر متون تاریخی و دینی: تاریخ‌نگاری در میان مسلمانان با سیره‌نویسی آغاز شد و با نگارش کتب مغازی، مقاتل، فتوح، مسالک و ممالک، خراج، حدیث، رجال، کلام و.. تکامل یافت. مورخان بر اساس تمایل عقیدتی ـ سیاسی خویش مقتل مشاهیر مورد وثوق خود را تحریر کردند و اخبار و احادیث پیرامون زندگی، کیفیت، زمان و مکان قتل یا شهادت آنها را گرد آوری کردند. در نتیجه مقاتل مختلف و متنوعی نگاشته شد که نام آنها گرایش مذهبی ـ سیاسی مولف، و نام مولف تا اندازه‌ای درجه اعتبار گفته‌هایش را تعیین می‌کند. کتبی که تحت عنوان مقتل علی، مقتل‌عثمان، مقتل حجر بن عدی، مقتل‌الحسین و... تحریر شده‌اند، از این گونه‌اند.

هر چه کیفیت قتل و یا شهادت فرد مورد نظر، پر حادثه بوده و بر اذهان مردم آن روزگار بیشتر تاثیر گذاشته، در نتیجه مورخان بیشتری به آن عنایت کرده‌اند و باعث نگارش مقتل‌های متفاوتی در آن باب شده است. واقعه مولم کربلا و شهادت سبط رسول خدا، مسلمانان بلاد اسلام را در شعاع وسیعی و تا مدت زمان طولانی ـ تا عصر حاضرـ متاثر کرد، آن سان که تا کنون اندیشه‌های بسیاری را به خود مشغول نموده و صدها کتاب و رساله در موردش نوشته‌اند.

بعد از واقعه کربلا، دوستی شدید شیعه به اهل بیت و شدت تنفرش از بنی‌امیه موجب شد در طول تاریخ به حادثه دردناک کربلا، شاخ و برگ‌های زیادی اضافه شود تا بیش از پیش بیانگر مظلومیت خاندان امام حسین و ستمگری و بی‌رحمی بنی‌امیه باشد. این احساسات و عواطف کم کم به بیان داستان‌هایی درباره قساوت دشمن تبدیل شد و هر ساله بر تاثر شیعیان افزود تا جایی که بعد از گذشت چند قرن به قدری تکرار شد که بزرگان شیعه هم به نقل آن پرداختند. این شاخ و برگ‌های اضافی سپس جزء وقایع کربلا قلمداد شد و به درون کتب تاریخ و مقتل راه یافت و تشخیص سره از ناسره در واقعه «طف» را مشکل کرد. مراثی و اشعار سوزناک نه تنها از این جنبه‌های اضافی و تا حدی نادرست مایه گرفت، بلکه موجب رواج و توسعه این تحریف‌ها و خرافات شد.

چهره‌های درخشانی که با خلوص نیت در روز عاشورا جان در طبق اخلاص نهادند و مردانه به صفوف دشمن زدند و با تمام وجود به این دنیای پر زرق و برق پشت کردند، در برخی از کتب مقاتل و در بعضی از اشعار و مراثی به موجودات زبونی تبدیل شدند که از دشمن با ذلت و خواری تقاضای جرعه‌ای آب می‌کردند. تشبیهات و توجیهات نامعقول ستم مضاعفی در حق این شهیدان روا داشت و این جسارت تا بدان حد رسید که از زبان سالار شهیدان، مداحان و روضه‌خوانان سرودند: «مگر من از گوسفندی کمترم، گوسفند را قبل از کشتن آب می‌دهند» و بسیاری مطالب سخیف دیگر که موجب وهن شهدای کربلاست.

نویسندگان جاهل و دوستان نادان با این جهت گیری‌های غلط، چهره کربلائیان را مخدوش نمودند و به زعم خویش تلاش کردند برای امام و اصحابش آبرو و حیثیت بیشتری کسب کنند. لذا هر روز بر تعداد سپاهیان دشمن افزودند  و در این خیالبافی آنقدر پیش رفتند که نوشتند امام تا بدان حد از سپاه دشمن کشت که خون رکابش را گرفت، بعد برای توجیه این سخن نا به جا حدیث تراشیدند که خداوند جبرئیل را فرستاد و به امام یاد آوری کرد که من تو را نفرستادم که نسل بندگانم را براندازی! و امام ناگهان دریافت که راه را به خطا رفته است، لذا اعلام کرد: الهی رضا برضائک، مطیعا لامرک و... این نویسندگان و گویندگان اساسا به تالی فاسد این سخنان اندیشه نکرده‌اند و نمی‌دانند که دروغ بستن به ائمه گناه است و حتی موجب بطلان برخی فرایض می‌شود.

نکته دیگر اینکه گر چه بیان مسائل سوزناک، احساسات را علیه دشمن بر می‌انگیزد، ولی پر مسلم است که شعور و شناخت صحیح و درست و بی‌غرضانه در همه اعصار و در نزد همه افراد بهتر مقبول می‌افتد. به بیان واضح تر اینکه، پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین با دروغ و پیرایه بستن به نهضت او که سبب خشنودی عوام می‌‌شود، منافات دارد. در ثانی امروزه روشن شده است که نقل اخبار به تقلید از گذشتگان، بدون تدبر و اندیشه در آن، دردی را دوا نمی‌کند و شناخت سطحی که از واقعیات تاریخی به دست می‌آید، فقط می‌تواند برای لحظه‌ای انسان را دل مشغول بدارد، در حالی که شناخت واقعی و عمیق رویدادهای تاریخی به آدمی عبرت می‌دهد که چگونه با مشکلات در آمیزد و تجربه گذشتگان را به خدمت بگیرد پا به جای نیکان گذارد و از خواری و ذلتی که سرانجام ستمگران است، دوری گزیند. این توصیه امام علی باید آویزه گوش همه باشد که فرمود: «اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة، فان رواة العلم کثیر و رعاته قلیل». چون خبری را شنیدید آن را از روی تدبر و اندیشه در آن در یابید نه از روی نقل لفظ آن، زیرا نقل کنندگان علم بسیارند و اندیشه کنندگان در آن، اندک.

به لحاظ محتوایی مقاتل را می‌توان به سه دوره زمانی تقیسم کرد، نخست مقاتلی که تا قرن پنجم هجری نگاشته شده است. این مقاتل به دلیل نزدیکی زمانی با حادثه عاشورا دارای کمترین اشکال هستند. به ندرت مطالب سخیف و بی‌پایه و خلاف عقل در آنها وجود دارد. دوم مقاتلی که تا دوره تیموریان نوشته شده‌اند که میکروب تحریف در آنها به وفور رسوخ کرده است. تحریف، جابجائی، کاستی، فزونی‌ها و دگرگونی متون به جا مانده را شامل می‌شود. در این مقاتل نویسندگان تلاش کرده‌اند بهترین‌ها را برای خود و بدترین‌ها را برای دشمن بنویسند. معجزات و کرامات غیر واقعی به سپاهیان امام نسبت داده‌اند و مطالب خلاف عقل و عرف در آنها فراوان است. 

نسل سوم مقاتل با نگارش کتاب روضة الشهداء توسط ملاحسین کاشفی شروع می‌شود و در دوران صفویه و قاجاریه به اوج خود می‌رسد. در این مقاتل به کلی اهداف نهضت حسینی واژگونه شده‌اند و تلاش فراوانی صورت گرفته تا شیعیان صرفا بر مصائب سیدالشهدا گریه کنند. آنچه که در این مقاتل آمده با آنچه که توسط مقتل‌نویسان نخستین نوشته شده، بسیار متفاوت است. در این مقاتل به دلیل برجسته شدن مسائل منفی الحاقی به نهضت کربلا، اهداف اصلی و مهم و به عبارتی پیام اصلی عاشورا و کربلا به دست فراموشی سپرده شده است. در عوض مسائل حاشیه‌ای که اغلب جنبه‌هائی از حقیقت را هم در بر دارد، به شکلی محوری همه چیز را تحت شعاع خود قرار داده است.

به عنوان مثال در این مقاتل تکیه فراوانی بر مشکل بی‌آبی در کربلا می‌شود و مطالب سخیف و نادرستی در این خصوص بیان می‌‌شود. در مقاتل نخستین آمده است که امام و یارانش در صبح عاشورا خیمه مخصوص بر پا داشتند که افراد در آنجا به نوره کشی می‌پرداختند.  روضه‌خوانان ما متاسفانه به این نکته توجه ندارند که در فقه شیعه تاکید شده است، مادامی که حتی حیوانی مثل سگ ممکن است از خطر بی‌آبی تلف شود، با آب موجود نمی‌توان وضو گرفت و آب را باید صرف حیات آن حیوان کرد. به طور مسلم امام و اصحابش بر این نکته واقف بوده‌اند و با علم به کم آبی، صبح عاشورا غسل کردند. دیگر اینکه تحریف‌گران به این نکته توجه نکرده‌اند که شعار امام حسین «هیهات منا الذلة» بود، لذا ما هم نباید ایشان را ذلیل کنیم.

نسل سوم مقتل‌نویسی که با روضه‌الشهداء کاشفی آغاز شد، چند بدعت و تحریف آشکار وارد نهضت کربلا کرد که البته با اعتراض علمای بزرگ شیعه روبرو شد، که از آن جمله‌اند، محدث نوری صاحب مستدرک و کتاب لؤلؤ و مرجان، شیخ عباس قمی در نفس المهموم و برخی دیگر از آثارش، علامه محسن امین در نوشته‌هایش و از جمله رساله معروف عزاداری‌های نامشروع که توسط زنده یاد جلال آل‌احمد ترجمه و چاپ شده است، شهید مطهری در کتاب تحریفات عاشورا و بسیاری از بزرگان دیگر که ذکر اسامی آنها موجب اطاله کلام می‌شود.

این بزرگان داستان‌های مجعولی همچون عروسی قاسم در کربلا، شهادت رقیه دختر سه ساله امام حسین در خرابه‌های شام، اسبی به نام ذوالجناح، تقاضای ملتمسانه امام از سپاه دشمن برای جرعه‌ای آب، پیشنهاد سه گانه‌ای که عمر بن سعد از قول امام برای ابن‌زیاد فرستاد، مسئله اربعین و آمدن اسرا در همان سال نخست بر سر مزار شهیدان، داستان زعفر جنی، داستان منصور ملک، داستان مسلم گچ‌کار، سفر امام در روز عاشورا به هندوستان، خون چکیدن از درختان و آسمان در روز عاشورا، داستان دو طفل مسلم بن عقیل، افزودن بر شهدای کربلا و تعداد کشته‌های دشمن، اشعار و مراثی توهین‌آمیز، آمدن حضرت زهرا در هر بعد از ظهر بر سر قبر امام حسین، داستان طرماح بن عدی، آمدن پیامبر به قتلگاه کربلا و زنده کردن مجدد امام حسین و بسیاری مطالب دیگر را با صراحت رد کرده و تاکید کرده‌اند که باید از بیان این دروغ‌ها هر چند که موجبات گریستن را فراهم می‌کنند، خودداری کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها