او که دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است و در پرونده فعالیتش نمایشنامههایی چون «حدیث عشق»، «مرا دو چشمبهراه»، «دیدار در دیار دور»، «دوشنبههای بارانی» با مضامین عاشورایی به چشم میخورد؛ یادداشتی به مناسبت عاشورای حسینی با محوریت مواجهه نمایشنامهنویس با واقعه عاشورا نوشته که در ادامه ازنظر مخاطبان میگذرد.
رایجترین نظریه در مورد خاستگاه تئاتر، این است که تئاتر از دل اسطورهها و آئینهای متحول شده جامعههای انسانی بیرون آمده و آئینهایی مذهبی در شکلگیری نوعی معرفت و آگاهی فرا بشری از جهان پیرامون مردمان آن روزگار نقش بسزایی داشته است.
آئینهای عاشورایی نیز در دل همین تعریف کوتاه میگنجد؛ چراکه به شهادت شواهد و منابعِ مکتوب تاریخی، مراسم سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از همان روزهای ابتدایی شهادت ایشان تاکنون، در روزگاران تاریخی دشوار یا آسان، در همهی مردمان با هر باوری برگزارشده است. آنها در پرتو این واقعه حماسی اما دلخراش؛ درسهای فراوانی آموخته و گوهرهای فراوانی اندوختهاند.
بیشک نمایشنامهنویسان و هنرمندان حوزهی نمایش این دیار میتوانند با پرداخت و کشف ابعاد و ظرفیتهای پنهان این واقعه خدمتی ارزشمند به «فرهنگ عاشورایی» مردمان خودنمایند؛ زیرا میدانیم که در همه جوامع، «تئاتر» نقش مهمی در ایجاد باورهای اجتماعی، فرهنگسازی، آموزش و تربیت آیندگان دارد.
حال با این نگاه، ما با تماشاگرانی مواجه هستیم که هم به لحاظ پیشینه معرفتی و هم ازنظر احساسی و عاطفی، این واقعه را با ذرهذره وجود خود درک کرده و آشنا بوده و خاطرههای کودکی و نوجوانی ِ حضور در مراسمهای سینهزنی و نوحهخوانیهای مساجد و تکایا در خاطر جان ما جاودانه است.
اکنون میتوان با بهرهمندی از این پتانسیل ارزشمند و خلق یک اثر نمایشی که نهفقط شرحی بر واقعه عاشورا، بلکه اندیشهای از جنس «اندیشه عاشورایی» باشد؛ بیشترین تأثیر و بهنوعی کاتارسیس (تهذیب نفس ارسطویی) را بر تماشاگر امروزی خود گذاشت.
با پژوهش و دراماتیزه کردن نمایشهای آیینی؛ عاشورایی که ریشه در باورهای چندین صدسالهی مردم این دیار دارد چون سنج زنی، زنجیرزنی، سقا خوانی و العطش خوانی، چارچو گردانی، نخل چرخانی، سینهزنی دوری، چاووشخوانی و پرچم گردانی،دسته چوبی و علم مشتی و...آثار گرانسنگ نمایشی را میتوان به روی صحنه برد.
تعزیه (شبیهخوانی) هم ازجمله مراسم آیینی- نمایشی است که از اواخر دوره صفویه در جامعه ما حضوری تأثیرگذار و ماندگار داشته است و یکی از میراثهای فرهنگی و نمایشی ماست و نمایشنامهنویسان این عرصه همیشه با این چالش بزرگ مواجه هستند که وقتی میخواهیم این واقعه را با همه فرازوفرودهای آن به نمایشنامه تبدیل کنیم تا چه حد میتوانیم قدرت تخیل خود و چه میزان، مستندات تاریخی را وارد نمایشنامه کنیم؟
به نظر من در این بزنگاه حساس، نمایشنامهنویس میتواند با در دست داشتن کتب مرجع (دستاول) مستند و مقتلهای معتبر در روایت واقعه کربلا چون: لهوف (سید بن طاووس و تاریخ طبری و...) از مرز بین واقعیت و خرافات بهسلامت عبور کند.
بیشک برای نمایشنامهنویس بهکارگیری صور خیال در راستای مستندات تاریخی بسیار میتواند راهگشا باشد. این امر میسر نمیشود مگر در برنامههای حمایتی تئاتر کشور، نمایشنامهنویسان به فراوانی و آسانی به این منابع دسترسی داشته باشند تا در مضامین عاشورایی به تکرار مکررات نیفتند و البته؛ تأمین منابع مالی برای تهیه این کتب و موضوعات مرتبط با این حوزه مهم است.
تا آنجا که به خاطر دارم چند سالی، سوگواره تئاتر عاشورایی در کشور برگزار شد که بعد از چند دوره ادامه پیدا نکرد، در صورت برخورداری از حمایتهای مرکز هنرهای نمایشی، آثاری با مضامین عاشورایی میتواند در طول سال اجرا داشته باشد، نهفقط در ایام مناسبتی چون محرم.
نظر شما