او در تازهترین گزارش ارسالی خود به ایبنا به روایت واقعه حره پرداخته است که یکی از مهمترین و در عین حال تلخترین رخدادهای تاریخ اسلام پس از واقعه جانسوز کربلاست. این گزارش را در ذیل بخوانید:
واقعه حَرَّة یکی از تلخترین حوادث تاریخ سیاسی اسلام در سده نخست هجری است که حدود دو سال پس از شهادت امام حسین بن علی (ع) و در زمان خلافت یزید بن معاویه توسط مزدوران بنی امیه در مدینه رخ داده است. در جریان این واقعه تلخ که نقطهای سیاه در خلافت یزید بلکه خلافت دودمان اموی محسوب میشود، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا (ص)، حافظان و قاریان قرآن کریم و توده مردم در شهر مدینه، قربانی جاه طلبی یزید بن معاویه شده و جان خود را از دست دادند. (۱) در این نوشتار، به شرح مختصر این رویداد تاریخی میپردازیم؛ علاقمندان میتوانند برای مطالعه بیشتر به منابع مفصل تاریخی مراجعه کنند.
در سال ۶۲ هجری یعنی حدود دو سال پس از خلافت یزید بن معاویه، عثمان بن محمد بن أبی سفیان به فرمان خلیفه اموی یزید با مردم مناسک حج را به جای آورد. پس از ادای حج در این سال، عثمان رهسپار مدینه شد و گروهی از بزرگان مدینه را برای دیدار با خلیفه اموی برگزید و به شام گسیل داشت. از جمله افراد حاضر در این هیات اعزامی، عبد الله بن أبی عمرو بن حفص بن مغیرة مخزومی، محمد بن عمرو انصاری و… بودند.
آنان به شام رفته و با خلیفه جوان بنی امیه یعنی یزید بن معاویة دیدار کردند و پس از این دیدار، به شهر خویش بازگشتند. آنان پس از بازگشت از نزد یزید، آشکارا به او دشنام گفته و او را شایسته مسند خلافت ندانسته از او اعلام بیزاری کردند. از جویره بن أسماء چنین نقل شده است:
از برخی پیران و شیوخ اهل مدینه شنیدهام که میگفتند: هنگامی که گروهی از اشراف و بزرگان مدینه بر یزید بن معاویه وارد شدند، یزید مقدمشان را گرامی داشت و از جمله به «عبدالله بن حنظلة» (از افراد سرشناس انصار و فرزند صحابی مشهور رسول خدا (ص) حنظله غسیل الملائکة) صد هزار درهم و به هر یک از پسرانش، ده هزار درهم صله و پاداش داد.
اما هنگامی که عبدالله بن حنظله از شام به مدینه بازگشت، مردم از او پرسیدند: یزید را چگونه یافتی؟ او پاسخ داد: من از جانب مردی به سوی شما آمدهام که به خدا سوگند اگر تنها خودم و پسرانم برایم باقی بمانند، با او جهاد کرده و به مبارزه خواهیم پرداخت!
مردم گفتند: او که شما را گرامی داشت و صله فراوانی به شما پیشکش کرد. وی پاسخ داد: آری، او این کار را کرد؛ اما من تنها به این دلیل پاداش او را پذیرفتم که علیه خودش به کار برم.
مردم که چنین شنیدند و ماهیت یزید بیش از گذشته برایشان آشکار شد، تشویق شدند با یزید بن معاویه به نبرد برخاسته و او را از اریکه قدرت به زیر کشند. از این رو، با عبدالله بن حنظلة بیعت کردند و وعده دادند او را یاری کرده و با امویان پیکار کنند. بدین ترتیب شورش مردم مدینه علیه خلیفه اموی یزید بن معاویه آغاز شد. مردم مدینه، عثمان بن محمد بن أبی سفیان حاکم مدینه، مروان بن حکم و دیگر مردان بنی امیه را از مدینه بیرون راندند. (۲)
امویانی که ساکن مدینه بودند، با شرایط دشواری روبهرو شدند. حتی مروان بن حکم نزد عبدالله بن عمر رفت و از او درخواست کرد تا شر مردم را از او و قومش دفع کنند؛ اما ابن عمر نپذیرفت. مروان که با بدترین شرایط روبهرو شده بود، به ناچار نزد امام علی بن الحسین (ع) رفت و خانواده و داراییاش در مدینه را به امام زین العابدین (ع) سپرد و امام (ع) بزرگوارانه او را پذیرفت و خواستهاش را اجابت فرمود. آنگاه مروان که خیالش از اعضای خانوادهاش آسوده شد، مدینه را ترک گفت. (۳)
آنان، عبدالله بن مُطیع عَدوی را به امارت و سروری قریش و عبدالله بن حَنظَله را به فرماندهی و امیری بر انصار برگزیدند.
از عِکرمه نقل است: عبدالله بن عباس [که در زمان قیام مردم مدینه در طائف حضور داشت] از مردم مدینه و احوال آنان پرسید. به او گفتند: ابن مطیع فرمانده قریش و عبدالله بن حنظله نیز امیر انصار است. ابن عباس گفت: این قوم، نابود خواهند شد؛ زیرا دو امیر دارند. [و از این رو فرجام قیامشان به شکست منتهی شد.]
عبدالله بن مطیع نیز از نامداران واقعه حرة بود که مردم را به شورش علیه یزید دعوت میکرد؛ چرا که به گفته ی وی، یزید شراب می نوشد و نماز را ترک گفته و به کتاب خدا عمل نمیکند. (۴)
هنگامی که خبر شورش مردم مدینه و اخراج خاندان اموی از شهر به یزید بن معاویة رسید، وی بسیار خشمگین شد و ابتدا قصد داشت که یکی از افراد بنی امیه به نام عمرو بن سعید أشدق را به جنگ با مردم مدینه اعزام کند؛ اما او عذر خواست و این ماموریت را نپذیرفت؛ چرا که طبق گفتهاش مایل نبود خون قریش توسط او بر زمین ریخته شود. یزید همچنین این ماموریت را بر عبیدالله بن زیاد نیز عرضه کرد که او نیز از پذیرش آن عذر خواست و مخالفت خود را اعلام کرد. (۵) یزید بن معاویه در ادامه یکی از فرماندهان بی رحم و وفادار خود به نام «مسلم بن عقبة» را از سرزمین فلسطین به دمشق فراخواند.
مسلم بن عقبة که از سرسپردگان یزید و پدرش معاویه به شمار میرفت، فرماندهای کاردان و بیرحم بود. او نزد یزید رفت و خلیفه او را از جریان قیام مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله با خبر ساخت. مسلم به یزید چنین گفت: ای امیر مومنان! مرا به سوی مردم مدینه بفرست. به خدا سوگند آن شهر را زیر و رو خواهم کرد!
یزید نیز که او را فردی لایق و مطمئن میدانست، به فرماندهی پنج هزار تن از نیروهای شام برگزید و به سوی مدینة النبی (ص) روانه کرد. مردم مدینه در برابر ارتش مسلم بن عقبة ایستادگی کردند و نبرد سختی میانشان در گرفت؛ اما مقاومت مردم مدینه سودی نداشت و ارتش یزید وارد شهر شد. یزیدیان گروه بسیاری از مردم (فرزندان مهاجران و أنصار) را به قتل رساندند؛ تعداد کشتهها را ۱۰ هزار تن نوشتهاند که هفتصد تن از آنان، از مهاجرین و انصار بودند. امیر مدینه و فرمانده قیام عبدالله بن حنظلة نیز در جریان قیام به شهادت رسید و قیام مردم مدینه، به سختی توسط یزیدیان سرکوب شد. پس از این جریان، دیگر از میان قریش صحابهای که بَدری بوده باشد (و در نبرد بدر در کنار پیامبر اکرم (ص) حضور یافته باشد)، باقی نماند؛ چرا که باقی ماندگان از نبرد بدر در این رویداد تلخ توسط یزیدیان به شهادت رسیدند. (۶)
این واقعه ناگوار که لکه ننگی بر چهره خلافت دودمان اموی به شمار میرود، در ماه ذی الحجة سال ۶۳ هجری روی داد و تعداد کشتگان این واقعه را تا بیش از ۱۰ هزار تن نیز نوشتهاند. (۷)
در جریان حرّه، بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) و همین طور چهرههای قریش (بنی هاشم، بنی نوفل بن عبد مناف، بنی أسد و…) به شهادت رسیدند. از میان بنی هاشم، افرادی همچون فضل بن عباس بن ربیعه، عبدالله بن نوفل بن حارث بن عبد المطلب و... در میان کشته شدگان بودند. (۸)
پس از این قتل عام جانخراش و نسل کشی یزیدیان در شهر پیامبر رحمت (ص) و آزار مردم مدینه و کشتار وسیع در این شهر مقدس و هتک نوامیس مسلمانان، ارتش شام به سرکردگی مسلم بن عقبه، مردم مدینه را که به گمان آنان از خلیفه خدا بر روی زمین (یزید بن معاویه) تمرد کردهاند، وادار ساختند که با عنوان بردگان یزید بن معاویة، با او بیعت کنند!
این سخن بدان معناست: شما مردم مدینه که چنین بی مهابا بیعت با یزید را شکستید و قیامی را علیه دستگاه خلافت اموی تدارک دیدید، غلامان و کنیزان خلیفه اموی یزید بن معاویه هستید؛ اگر او بخواهد، شما را آزاد میکند و اگر بخواهد، به قتل میرساند و شما حق هیچ گونه اعتراضی ندارید؛ چرا که مستحق مرگید و بر خلیفه یزید بن معاویة شورش کردید.
لازم به ذکر است امام علی بن الحسین (ع) و علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب که ساکن مدینه بودند، از این دستور ظالمانه که تحقیری بسیار زشت و توهینی تاریخی برای فرزندان مهاجر و انصار بود، استثنا شدند. به جز امام زین العابدین (ع) و علی بن عبدالله، هر کس از این فرمان مسلم بن عقبه سر باز میزد و با عنوان برده زرخرید یزید بن معاویه با مسلم بن عقبه بیعت نمیکرد، کشته میشد و خونش بر زمین جاری میگشت. (۹)
به هر روی این حادثه دردناک و اندوهگین به پایان رسید و قیام مردم مدینه توسط وفاداران بنی امیه و با سرکردگی مسلم بن عقبة به بدترین شکل ممکن و خشونت بسیار، سرکوب شد. مسلم بن عقبة پس از این جنایت، به دستور یزید مدینه را ترک گفت و با هدف نبرد با زبیریان، عازم مکه شد؛ اما اجل او را مهلت نداد و در منطقهای نزدیک مدینه بیمار شد و به هلاکت رسید. وی پیش از مرگ، حصین بن نمیر را به سرکردگی ارتش نامسعود یزید منصوب کرد و او را به جانشینی خویش برگزید. (۱۰)
پینوشتها
۱. وفاء الوفاء، ص ۲۵۲
۲. تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۱۵۰- ۱۴۷؛ طبق برخی روایات، مردم مدینه با آغاز قیام خود، آن دسته از بنی امیه را که در مدینه بودند، در خانهای حبس کرده و عثمان بن محمد و به نقلی دیگر مروان بن حکم نامهای به خلیفه اموی نگاشته و طی آن رفتار مردم مدینه را گزارش و از یزید درخواست کمک کرده است. (ر.ک: حدیث جدید فی یزید بن معاویة، ص ۲۲۲)
۳. همان، ص ۲۲۵
۴. اباحة المدینة و حریق الکعبة، ص ۱۳
۵. حدیث جدید فی یزید بن معاویة، ص ۲۲۳
۶. أخبار الدول و آثار الأُوَل فی التاریخ ج۲ ص ۱۲
۷. همان، ص ۱۳- ۱۲
۸. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص ۱۵۰
۹. تاریخ الیعقوبی، ج۲ ص ۲۵۰؛ داستانهای آموزنده از پیشینیان؛ ص ۱۲۵- ۱۲۲
۱۰. أخبار الدول و آثار الأُوَل فی التاریخ ج۲ ص ۱۳
فهرست منابع
۱- ابو عمرو خلیفة بن خیاط بن أبی هبیرة، تاریخ خلیفة بن خیاط، بیروت، دار الکتب العلمیة ۱۹۹۵
۲- سمهودی، علی بن عبد الله، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، مؤسسة الفرقان
۳- شریدة، خالد سلیمان، حدیث جدید فی یزید بن معاویة، الجامعة الأردنیة ۱۹۹۷
۴- عرینان، حمد محمد، اباحة المدینة و حریق الکعبة، کویت، مکتبة ابن تیمیة ۱۹۸۸
۵- قرمانی، أحمد بن یوسف، أخبار الدول و آثار الأُوَل فی التاریخ، بیروت، انتشارات عالم ۲۰۰۱
۶- گودینی، محمد جواد، داستانهای آموزنده از پیشینیان، قم، میراث ماندگار ۱۳۹۹
۷- یعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر
نظر شما