سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران پیشنهاد کرد؛
خانه نیما به خانه ادبیات معاصر ایران تبدیل شود/گلهمندی از تاخیر در مرمت خانه پدر شعر نو
علی اعطا با انتشار توئیت بهمناسبت روز نیما، پیشنهاد کرد تا خانه نیما در محله دزاشیب به خانه ادبیات معاصر تبدیل شود.
در متن پیام سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران آمده است؛
«٢١ آبان زادروز نيماست.
آبان سال قبل كه با دوستى قديمى به خانه #نيما_يوشيج در دزاشيب رفتيم، زمزمه مىكردم: «نام بعضى نفرات/رزق روحم شده است/وقت هر دلتنگى/سويشان دارم دست/جرئتم مى بخشد/روشنم مى دارد.»
كمى قبلتر در روزنامه همشهرى يادداشتى درباره خانه دزاشيب نوشته بودم. جایی که نیما، گویا پیش از سال ٣٠ در آن ساکن میشود و بعدها جلال آل احمد در حوالی آن، قطعه زمینی میگیرد و خانهای میسازد و به همسایگی نیما در میآید.
در جستجوهايم درباره خانه نيما در دزاشيب، به مقاله جلال آل احمد در سال ٤٠ برخوردم: «پيرمرد چشم ما بود» جلال مینویسد که با سیمین دانشور، یکی دوباری در سالهای ٢٩ و ٣٠ به خانه نیما در دزاشيب میروند و به او سری میزنند و بعدها در همان حوالی کمی پایین تر از خانه نیما، زمینی وقفی از وزارت فرهنگ میگیرند و خانهای میسازند و ساکن میشوند.
مینویسد: «راستش اگر او در آن همسایگی نبود آن لانه ساخته نمیشد و ما خانه فعلی را نداشتیم. این رفت و آمد بود و بود تا خانه ما ساخته شد و معاشرت همسایگانه پیش آمد.»
معاشرت همسايگانه! اين تعبير و تركيب زيبا را جاى ديگرى نديدهام. معاشرت سيمين و جلال، و نيما و عاليه خانم. مسير كوتاه از خانه نيما تا خانه سيمين و جلال را قدم زديم و به معاشرت همسايگانه فكر مىكردم.
شهردارى دو سال قبل و در همين دوره، بالاخره بعد از سالها كشاكش، خانه دزاشيب نيما را خريدارى كرد.از خانه سيمين و جلال تا خانه نيما، چرا ميدانگاه ادبيات معاصر ايران نباشد؟
گلهمندم كه وعده راهاندازى خانه #نيما هنوز عملى نشدهاست. تملک و خريدارى اين خانه در اين دوره به نتيجه رسيد، چه مانعى بر سر مرمت، احيا و بهرهبردارى از آن هست؟ اين خانه، مىتواند خانه ادبيات معاصر ايران باشد و مسير ميان خانه سيمين و جلال تا خانه نيما، ميدانگاه ادبيات معاصر»
نظر شما