سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۵
هوشنگ مرادی کرمانی: «مجید» پسربچه‌ای است که هنوز به سن تکلیف نرسیده است!

هوشنگ مرادی کرمانی در واکنش به تغییر اعمال شده در داستان «سفرنامه اصفهان» از سری داستان‌های «قصه‌های مجید» در کتاب فارسی پایه هفتم با اشاره به اینکه این تغییر، بی‌جا و بی‌موقع بوده، گفت: ارائه هر چیزی اگر بجا، به موقع و به‌اندازه باشد شخص مقابل را جذب می‌کند درغیراین‌صورت جذابیتش را از دست می‌دهد. «مجید» پسربچه‌ای است که هنوز به سن تکلیف نرسیده است که نماز خواندن بر او واجب شود.

هوشنگ مرادی کرمانی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در واکنش به تغییر اعمال شده در داستان «سفرنامه اصفهان» از سری داستان‌های «قصه‌های مجید» که در کتاب فارسی پایه هفتم، منتشر شده، گفت: من اصلا اطلاعی از این کار نداشتم و هنوز هم کتاب را ندیدم اما از سوی دیگران مطلع شدم که این اتفاق افتاده و تغییرات بسیار بی‌جایی در داستان من داده شده است. کما اینکه اگر به من اطلاع هم می‌دانند و کسب تکلیف می‌کردند من هم برایشان دلیل می‌آوردم و می‌گفتم که این کار درست نیست.

همان گونه که سال‌ها پیش که ارتباط بیشتری با آموزش و پرورش داشتم یک روز به من گفتند که ما نامه‌ای از راه آهن دریافت کردیم که وقتی قطار از روستاها رد می‌شود بچه‌ها به آن سنگ پرتاب می‌کنند و ما سالانه ضرر زیادی بابت شکستن شیشه‌ها و خطرات ناشی از آن می‌دهیم و از آموزش و پرورش خواسته‌اند در کتاب‌های درسی به بچه‌ها بگویند به سوی قطار سنگ پرتاب نکنند. آن‌ها از من خواستند مطلبی در این زمینه بنویسم. من هم پاسخ دادم که اولا من اصلا نمی‌توانم کار سفارشی بنویسم، دوم این کار از اساس غلط است. مگر ما چندتا خط راه آهن داریم که از میان روستاها یا شهرها رد می‌شود؟ شما با این کار فقط این کار را عمومی و همگانی می‌کنید و رواج می‌دهید. درحالی که به راحتی می‌توانید با شناسایی آن روستاها به مدارسش مراجعه کنید و با بچه‌های آنجا صحبت کنید.
 
این نویسنده پیشکسوت در ادامه بیان کرد: درباره تغییراتی هم که در داستان مجید اعمال کرده‌اند، کار اشتباهی انجام داده‌اند. اصل کلی وجود دارد و آن این است که وقتی می‌خواهند کسی را به کاری عادت دهند، باید بدانند چقدر و در چه زمانی این کار را انجام دهند. براین اساس تغییری که از سوی آموزش و پرورش در متن داستان «سفرنامه اصفهان» ایجاد شده که نماز خواندن مجید است هم جای بدی استفاده شده و هم تکرار شده است. من بارها و بارها در قصه‌های مجید درباره نماز خواندن بی‌بی نوشته‌ام و جای مناسبش هم پیدا کرده‌ام و به اندازه به این مساله پرداخته‌ام تا تاثیر مناسب را داشته باشد.
 
خالق «خمره» توضیح داد: در این داستان «مجید» پسربچه‌ای است که هنوز به سن تکلیف نرسیده است که نماز خواندن بر او واجب شود، از سویی فضای داستان به گونه‌ای است که او می‌خواهد به اصفهان برود تا آثار تاریخی آنجا را ببیند، چه لزومی دارد در این میان موضوع وضو گرفتن و نمازخواندن مطرح شود؟ مثل این است که شما می‌خواهید برای انجام کار اداری بیرون بروید اما ناگهان سر از کفاشی دربیاورد و درباره کفاشی صحبت کنید، درحالی که اصلا ربطی به کار شما ندارد. از سویی مجید شخصیتی بین‌المللی است و همه مردم او را می‌شناسند، اصلا اهل خودنمایی نیست که مرتب، جا و بی‌جا، بگوید «نماز خواندم» و این کار را به رخ دیگران بکشد.
 
وی درباره بخشی از جوابیه رییس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی مبنی بر اینکه «شاید تصور تغییر دهنده این بوده که متن را کامل کند تا اثر عبادی و معنوی‌اش بر روی دانش‌آموز بیشتر باشد» نیز گفت: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. آن‌ها با این کار نتیجه عکس می‌گیرند. جای تغییری که آن‌ها در متن داستان اعمال کرده‌اند، واقعا اینجا نیست و بر ضد هدفشان تبلیغ کرده‌اند. همیشه می‌گویند اگر می‌خواهید کسی را از چیزی زده کنید از آن چیز زیاد به او بدهید و بی‌جا و بی‌موقع بدهید. مثلا اگر به بچه‌ای که بستنی دوست دارد، زیاد بستنی بدهید و بی‌موقع و بی‌جا به او بستنی بدهید؛ از بستنی زده می‌شود. این یک فرمول ساده است و در مورد هرموضوعی صدق می‌کند. در داستان «سفرنامه اصفهان» هم مجید می‌خواهد از کرمان به اصفهان برود و آثار تاریخی را ببیند اگر می‌خواست نماز بخواند به مسجد می‌رفت نه به اصفهان! و این تغییری که ایجاد کرده‌اند کاملا بی‌جا و بی‌موقع بوده است. از سویی باید اندازه را نگه داشت تا به ضد تبلیغ تبدیل نشود.
 
مرادی کرمانی همچنین خاطرنشان کرد: من نویسنده زنده‌ای هستم؛ چرا بدون اجازه در آثار من دست می‌برند؟ اگر متن من را همین‌طور که هست نمی‌پسندند، آن را کلا کنار بگذارند و به شخص دیگری سفارش بدهند مطلبی مطابق نظرشان برایشان بنویسد و آن را چاپ کنند. لزومی ندارد داستانی را که 35 بار در ایران تجدید چاپ شده و به زبان‌های زیادی هم مانند انگلیسی، هلندی، کردی، ترکی، صربی و ... ترجمه شده و همه مردم دنیا از همه ادیان با آن آشنایی دارند و شخصیت «مجید» را می‌شناسند، تغییر دهند.
 
نویسنده کتاب «قاشق چای‌خوری» درباره سروصدای ایجاد شده در فضای مجازی نیز گفت: هرکسی می‌تواند بفهمد که اگر با شخصیت آشنا و شناخته شده‌ای به اسم «مجید» اینکار را بکنند بقیه سروصدا می‌کنند. البته برخی معلم‌ها به من می‌گویند که ما قبل از اینکه داستانی که از شما در کتاب درسی آمده را برای بچه‌ها بخوانیم، متن اصلی شما را می‌خوانیم بعد روایت آموزش و پرورش از داستان شما را هم در کنارش می‌خوانیم.
 
مرادی کرمانی در پایان یادآور شد: همیشه به یاد داشته باشید که ارائه هر چیزی اگر بجا و به موقع و به اندازه باشد شخص مقابل را جذب می‌کند اما اگر بی‌جا و بی‌موقع و بی‌اندازه باشد جذابیتش را از دست می‌دهد.
 
هوشنگ مرادی کرمانی در سال ۱۳۵۳ داستان «قصه‌های مجید» را خلق کرد و به خاطر آن جایزه مخصوص «کتاب برگزیده سال۱۳۶۴» را گرفت. عنوان‌های پرشماری از کتاب‌های او به زبان‌های دیگر جهان برگردان شده و با استقبال مخاطبان خود در حوزه فرهنگی این زبان‌ها یا کشورها روبه‌رو شده است. این ویژگی، هوشنگ مرادی کرمانی را شناخته‌شده‌ترین نویسنده ایرانی در جهان کرده است. شورای کتاب کودک در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، هوشنگ مرادی کرمانی را به‌سبب «قلم روان و توانایی‌های منحصر به‌فرد» نامزد دریافت جایزه آسترید لیندگرن کرده بود. او همچنین در سال ۱۹۹۲ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین آندرسن بود.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها