ویژه برنامه انجمن ادبی استاد محمد قهرمان شب گذشته با حضور جمع محدودی از شعرا در منزل استاد محمد قهرمان در مشهد برگزار و از صفحه اینستاگرامی موسسه خردسرای فردوسی بصورت زنده پخش شد.
سرسالاری با تاکید بر اینکه امشب به روایتی شب تولد فردوسی بزرگ است، از سمیه اکبری برای خوانش ابیاتی از شاهنامه دعوت کرد و این بانوی شاهنامهخوان ابیاتی از بخش تاریخی شاهنامه و جنگ اردشیر و اردوان را خواند سپس فرشته قهرمان، همسر مرحوم محمد قهرمان ضمن تشکر از پرفسور یاحقی و دکتر سرسالاری که با تلاش و اهتمام باعث شدند این نشست ادبی پایدار بماند، گفت: همچنین از مهندس فریزی به خاطر ساخت سردیس محمد قهرمان تشکر ویژه میکنم. سه سردیس دیگر نیز از محمد قهرمان در تربت و امیرآباد توسط استاد «دوپیکر» ساخته شده است. هیچ کدام از عزیزانی که امشب اینجا تشریف دارند مهمان نیستند، بلکه میزبانند زیرا دوستانی که سالها اینجا میآمدند همواره این منزل را خانه خودشان میدانستند، همسرم همیشه سهشنبهها حال خوشی داشت سهشنبهها از لحظات شاد زندگیاش بود.
سپس پرفسور یاحقی با بیان اینکه این انجمن یادگار محمد قهرمان است، گفت: این منزل محیط باصفاییست مخصوصاً برای من که سالها به صورت مستمع اینجا حضور داشتم و در حالِ مرور خاطرات مشترکم با محمد قهرمان هستم میدانم که خود محمد قهرمان هم امشب اینجا در جمع ما حاضر است و از اینکه دوستانش را میبیند شادمان است. امیدوارم چراغ این انجمن همواره روشن بماند تا نام قهرمان جاودانه شود.
بخش دیگر این برنامه به رونمایی از سردیس محمد قهرمان اختصاص داشت، این سردیس که توسط مرتضی فریزی هنرمند مجسمهساز ساخته شده است، به همسر محمد قهرمان تقدیم شد و سپس محمدتقی ابراهیمی استاد صاحبنام خوشنویسی با خوانش شعری از محمد قهرمان گرمابخش این نشست ادبی شد.
در ادامه مهدی زمانی با ابراز خوشحالی از روشنشدن دوباره چراغ این انجمن ادبی، بهصورت آنلاین چند دقیقهای به جلسه متصل شد و در ادامه سعیده موسویزاده شعری را که سال ۹۱ به لهجه مشهدی نوشته بود و به استاد قهرمان هدیه کرده بود را قرائت کرد.
سپس سرسالاری با تأکید بر اینکه در دیماه چهار جشن دیگان داریم، افزود: اولین جشن روز یکم دیماه است، دومین رویداد سوم دیماه و تولد فردوسیاست، روز پنجم دیماه هم سهمناسبت دارد، میلاد حضرت مسیح (ع)، زلزله بم و فوت ایرج بسطامی. پس از آن سهیل محمودی شاعر نامآشنای کشور به جلسه متصل شد و اظهار کرد: آنهایی که دهه پنجاه و اوایل دهه شصت را را بهخاطر دارند میدانند که یکی از محافل پرشور مشهد منزل محمود فرخ خراسانی بود که صبحهای جمعه در منزل ایشان مجلس شعر برگزار میشد. چراغ این انجمن بعد از مشروطه روشن شده بود و تا همین اواخر نیز با حضور فروزان پسر آن مرحوم ادامه داشت. من اولین باری که به آن مجلس رسیدم زمستان سال 60 بود که بیستساله بودم و لذا چند نفر را در آن جمع مسندنشین دیدم، استاد قهرمان، کمال، صاحبکار و قدسی آن ایام پهلوانان شعر خراسان بودند، خاطره آن دیدار آن شکوه و هیبت محمد قهرمان که با غزلهای صائبانه او آشنا هستیم، هنوز در جان و جهانم روشناییبخش است.
سهیل محمودی ادامه داد: در میانه دهه شصت روزی به غلامرضا قدسی گفتم باهم به منزل محمد قهرمان برویم و به دولتسرای ایشان که آن زمان در آبکوه بود رفتیم، استاد باقرزاده، استاد کمال و استاد صاحبکار و ... آنجا حضور داشتند و دیدم این محفل خاص همان محفلی بوده که صبحهای جمعه در منزل جناب فرخ برگزار میشد.
این شاعر و نویسنده با اشاره به بزرگداشتی که اول مهرماه به مناسبت زادروز استاد قهرمان در انجمن شاعران تهران گرفته شد، افزود: این مراسم سال 90 یا 91 برگزار شد که استاد کیوان ساکت، آقای باقری، مشفق کاشانی، دکتر کاخی و ... حضور داشتند همچنین خانم چهرزاد بهار، کوچکترین دختر ملکالشعرای بهار هم به همراه پسرشان حضور داشتند و آن شب خانم چهرزاد بهار به نیکویی از جمعآوری دیوان ملکالشعرای بهار ـ که به همت استاد قهرمان انجام شده بود ـ یاد کردند.
محمودی گفت: شبی در تهران در جوار آقای باقری و خانم سالاروند به دنبال مرحوم قهرمان رفته و در دربند و درکه گردشی کردیم، صحبت از شبکههای اجتماعی بود؛ میدانید که ایشان جزو اولین شعرایی بودند که از شبکههای اجتماعی بهره گرفتند. به ایشان گفتیم همنسلان شما کمتر به فضای مجازی علاقه نشان میدهند و ایشان فرمودند که به خاطر ارتباط بیشتر با پسرشان روزبه که در کانادا زندگی میکند مجبور به کار با این فضا شدهاند.
در ادامه محمدرضا سرسالاری فضای خصمانهای که در انجمنهای شعر خراسان سایه افکنده را برای شعر خراسان مضر دانست و تصریح کرد: نحلههای فکری شکلگرفته باعث شده هر کسی با سلیقه شخصی این انجمنهای ادبی را جلو ببرد اما من به عنوان یک کوچکتر درخواست دارم که سالی یکبار زیر یک سقف مشترک دور هم جمع شویم و از هر انجمنی بزرگترها به نمایندگی گرد هم آیند تا زیر یک چتر با هم همدلانه پیش برویم تا بسیاری از مشکلات کنونی را رفع کنیم. من خودم تلاش کردم انجمن سیاوش، قهرمان، خردسرای فردوسی و بنیاد فردوسی را گرد هم جمع کنم.
در بخش بعدی این نشست ادبی کریم سینیچی با تخلص سالک خراسانی بیان کرد: من میخواهم از کسی که قهرمان واقعی بود حرف بزنم. سالها در همین اتاق خانم فرشته قهرمان هر هفته سیب پوست میکردند، قاچقاچ میکردند، روی آن سرپوش میگذاشتند و از من میخواستند که آن را برای استاد قهرمان ببرم، ایشان یک شازده واقعی هستند و همواره پشت و پناه مرحوم قهرمان بودند. محمد قهرمان خارقالعاده بود و من از طرف تمام شعرا و نویسندگان از خانم فرشته قهرمان که مثل یک پرستار از استاد پذیرایی میکرد تشکر میکنم. همچنین اینکه من در این سالها و بهواسطه جلسات شعر قهرمان از دکتر احمد علوی و ادیبیان بسیار آموختم. در انتها سینیچی با قرائت شعری آذینبخش این محفل ادبی شد.
سپس ناصر عرفانیان که از گردانندگان انجمن ادبی قهرمان بوده گفت: در این محفل من از همه کوچکتر بودم. من هرچه آموختم را از لطف و محبت مرحوم قهرمان دارم. اولین شبی که به این انجمن آمدم دوستی از تهران و از اخوان ثالث برای مرحوم قهرمان نامهای آورده بود و از من خواست به او کمک کنم تا نامه را به دست ایشان برسانیم، من به او گفتم من جرأت نمیکنم به آنجا برم، بنابراین به مرحوم کمال زنگ زدم و موضوع را با ایشان در میان گذاشته و شماره تماس مرحوم قهرمان را گرفتم. زمانیکه خواستم به آقای قهرمان زنگ بزنم میلرزیدم، اما در نهایت آدرس را از ایشان گرفتم و رفتم. آن شب آقای قهرمان اینقدر ابهت داشت که من خجالت میکشیدم. کمال، صاحبکار، باقرزاده، بیگناه و ... هم در آن محفل حضور داشتند. در نهایت دوستم نامه را به مرحوم قهرمان داد و از آن روز مرحوم قهرمان مرا به این انجمن ادبی دعوت کردند و من از سال ۶۰ شاگرد ایشان شدم در نهایت ناصر عرفانیان سپس با خوانش شعری این جلسه ادبی را پایان داد.
نظر شما