داستان بلند «ضیافت به صرف گلوله» نوشته مجید قیصری در مجموعه «دنیای ما» در انتشارات کتاب کوچه منتشر شد.
ماجرای این کتاب از یک سری کارتهای دعوت بینام و نشانی شروع میشود که به دست چند نفر میرسد. آنها به جایی مهمان میشوند که نمیدانند منزل کیست و چرا به این بزم دعوت شدهاند. عجیب این که وقتی میرسند، با لکههای خون مواجه میشوند. از همین جا ماجرای اصلی این کتاب که پیرامون خاطرات آن شخصیتها و شخصی به نام بهزاد فرحان است، آغاز میشود.
مخاطب وقتی دیالوگهای این شخصیتها را میخواند، به یاد دردها و خاطرات جنگ میافتد؛ فارغ از هیچ تقدسگرایی یا سطحی دیدن آن روزگار. او با حواشی واقعی جنگ مواجه میشود. با آدمهایی که پرونده مبارزاتشان سالهاست بسته مانده و همین مهمانی و آن چند قطره خون، مجال بازگشایی آن را فراهم کرده.
در بخشی از این اثر که یادآور سختیهای رایج دوران جنگ ایران و عراق است، آمده: «دست آخر گفتند بروید سردخانه. شاید جنازهاش آنجا باشد. آن وقتها این چیز معمول بود. یعنی معمول شده بود. اگر نمیجنگیدیم دنبال هم میگشتیم. برادر دنبال پدر. شوهر دنبال زن. سرگردانی دیگر گفتن ندارد.»
«ضیافت به صرف گلوله» نوشته مجید قیصری، در 96 صفحه در انتشارات کتاب کوچه منتشر شده و در کتابفروشیهای معتبر سراسر کشور موجود است.
نظر شما